آیا کسی هست که مهدی(عج) پسر فاطمه (س)را یاری کند؟

BigMasoud

اخراجی موقت
اما در همون آیات قرآن هست که دین خدا اسلام است.یعنی شما اسلام رو تسلیم بودن در برابر امر خدا معنی می کنید؟ وقتی خداوند می گوید شراب نخورید،زنا نکنید،گوشت خوک نخورید و ... ولی بر فرض شخصی در دین خود که غیر اسلامه این احکام رو نداره و بر خلاف آنها عمل میکنه،(همون طور که الان هست)یعنی که در برابر امر خداوند تسلیم نیست.
فکر می کنید این مطلب ربطی به شیعه یا سنی بودن داره؟
شما مطمئنين در ديني كه غير اسلامه اين احكام نيست؟ حتما ديديد كه بعضي از مسيحي‌ها گوشت خوك نمي‌خورند؟ يا راهبه‌ها كه تو كليسا حجاب دارند. چيزهايي كه در دين اسلام گفته شده اصلا مساله‌ي جديدي نيست. همونطور كه خدا در قرآن از قرآن و بقيه‌ي كتاب‌هاي آسماني به عنوان ذكر ياد مي‌كنه. يعني اين احكام و اين موارد در فطرت انسان هست و در اين كتاب‌ها فقط يادآوري ميشه براي انسان. و باز آيه‌هايي هست تو قرآن كه در مورد اهل كتاب گفته شده و در بعضي آيه‌ها حتي اون‌ها از دست كشيدن از كتاب خود و آيين خود نهي شدند.

سوره‌ي مائده آيه‌ي 15:
"يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ" "اى اهل كتاب پيامبر ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از چيزهايى از كتاب [آسمانى خود] را كه پوشيده مى‏داشتيد براى شما بيان مى‏كند و از بسيارى [خطاهاى شما] درمى‏گذرد قطعا براى شما از جانب خدا روشنايى و كتابي روشنگر آمده است"

از اين آيه مي‌توان فهميد كه هر چيز مورد نياز اونها هست در كتابشون گفته شده اما بعضي‌هاشون چيزهايي از كتابشون رو مي‌پوشوندند و مخفي مي‌كردند.

سوره‌ي مائده آيه‌ي 5:
"الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ" "امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست‏خود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زيانكاران است"
كه غذاي اهل كتاب براي مسلمانان حلال اعلام شده.

سوره‌ي مائده آيه‌ي 68:
"قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ" "بگو اى اهل كتاب تا [هنگامى كه] به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نكرده‏ايد بر هيچ [آيين بر حقى] نيستيد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور"
كه در اين آيه به صراحت مشخص شده اگر كسي از اهل كتاب به كتاب‌هاي خودشون عمل نكنند بر هيچ آيين ديگه‌اي نميتونن عمل كنن. اگر كسي كه پيرو موسي و پيرو عيسي هست به آيين ديگه‌ي گرايش پيدا كنه اصولا اشتباه هست چون به اين معني خواهد بود كه ديني كه خدا فرستاده رو قبول نداره. و حتما ميدونيد كه موقعي كه يهوديان براي اختلاف خود پيش پيامبر رفتند خدا در آيه‌ي قرآن اونها رو از اين كار نهي مي‌كنه و به كتاب خودشون رجوع ميده و ميگه هر چي لازم هست در كتاب خودتون هست ولي به اون عمل نمي‌كنيد.

سوره‌ي آل عمران آيه‌ي 71:
"يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ" "اى اهل كتاب چرا حق را به باطل درمى‏آميزيد و حقيقت را كتمان مى‏كنيد با اينكه خود مى‏دانيد"





كه باز در اينجا تكرار شده كه خود اهل كتاب ميدونند ولي كتمان مي‌كنند.

سوره‌ي آل عمران آيه‌ي 113:
"لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ" "[ولى همه آنان] يكسان نيستند از ميان اهل كتاب گروهى درستكردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى‏نهند"

كه واضح هست.

سوره‌ي آل عمران آيه‌ي 199:
"وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ" "و البته از ميان اهل كتاب كسانى هستند كه به خدا و بدانچه به سوى شما نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرود آمده ايمان دارند در حالى كه در برابر خدا خاشعند و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمى‏فروشند اينانند كه نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت آرى خدا زودشمار است"


سوره‌ي آل عمران آيه‌ي 3:
"نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ" "اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مى‏باشد به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را"

كه قرآن صرفاً مؤيد كتاب‌هاي آسماني پيشين معرفي شده.

خدارو شكر كه بحث از تكرار طوطيوار خارج شد و به يه جاي منتطقي تري رسيد

من از اول اين تاپيك خواستم هر كس بياد و نظر خودشو بگه در مورد احاديث و روايات حرف نرنه هر كسي داراي منتطق و درك كه مي تونه براي خودش مسائل ديني استدلال كنه

من چند نكته رو مي گم

1- من هميشه گفتم مشكل اساسي ما در معرفي كردن اسلام اين هست كه سعي مي كنيم بگيم اسلام در هزار سال پيش اينطوري بوده و ما هم بايد باشيم مي خواهيم مثل اونها زندگي كنيم ولي فراموش مي كنيم كه زندگي پيامبر و زمان ايشان با زمان زندگي ما فرق داره پس نميشه مثل اون زمان زندگي كرد ولي يك چيز ثابت و هميشه باقي بايد بمونه و اونم هم اخلاقيات دين كه هيچ شكي نيست
ولي چه كسي بايد باشه كه راه رو نشون بده به ما بگه در دنياي كه قرار گرفتيم چگونه زندگي كنيم ( در زمان پيامبر كه كامپيوتر /هواپيما، انواع تكنولوژي هاي امروزه نبوده ارتباط با دنياي فراتر از همسايه و ادم هاي شهر شون نبوده ، دنياي ما متفاوتر از دنياي اعراب زمان پيامبر خوب چه كسي مي خواهد هادي ما در اين دنيا باشه مگه نه اينكه خدا به ما وعده داده كه هيچگاه زمين خالي از حجت حق باقي نخواهد ماند پس حجت حق كجاست ؟ ( پس كجاست هادي من در كره خاكي ( لطفا نگويد ولي فقيه و مرجع التقليد چون واقعا خنده دار ميشه )

مسئله بعدي من شنيدم كه روزي امام زمان خواهد امد تا حق مظلومان دنيا را بگيره و بر عليه حق پيروز بشه و بعد چه اتفاقي قرار بيفته دوست دارم دوستانم جواب اين سئوال بدن ؟

در جواب دوستاني كه مي گن لامپپ اول بزني بشكني دومي رو بشكني سومي رو بشكني بالاخره ديگه لامپي نمي مونه و اينكه خدا به اين دليل امام رو غايب كرده چون مردم امام رو مورد اذيت قرار مي دادن بايد بگم اگه خداوند مي خواست به اين دليل امام رو از نظر دور كنه بايد اين كار و هزاران سال پيش مي كرد

مي دونيد چند هزار پيامبر از طرف خدا فرستاده شده بود قبل از حضرت محمد كه مورد ازار قرار گرفته مردم را هدايت كردن و ان ها هميشه گمراه بودن

مگه نه اينكه حضرت ابراهيم مردم را به خدا پرستي دعوت كرد ولي در زمان حضرت محمد همين مردم خانه خدارو محل بت پستي كرده بودن چطور خداوند از فرستادن هزاران پيامبر خسته نشده بود ولي با فرستادن 12 امام خسته شده

شايد خدا مي خواهد بزنه زير حرفش
والا من تو قرآن جايي نديدم كه خدا گفته باشه زمين هيچ وقت از حجت خالي نمي‌ماند. اين صرفا مساله‌اي است كه وجود ولايت و ولايت مطلق فقيه رو توجيه مي‌كنه. حجت انسان‌ها پيامبران و كتاب‌هاي آسماني است و اصلا غير ممكن نيست كه زمين از حجت خالي نباشه. خيلي از جاها هست كه هيچ حجتي هم نيست و مردم اونجا موظفند كاري كه براساس فطرتشون درست هست رو انجام بدن. مثلا تو قطب، البته الان كه نه تمام دنيا به هم متصله اما موقعي كه اينطور نبود شما حجتي مي‌ديديد؟

سلام
همون طور كه دوستان گفتند، كتاب الغدير علامه اميني، اسناد بسياري از علما و بزرگان اهل تسنن رو جمع كرده كه اقرار مي كنند آيات مذكور درباره حضرت علي(ع) نازل شده.
پيشنهاد مي كنم، بريد يه بار خطبه اي رو كه حضرت محمد(ص) روز غدير ايراد كرده اند رو بخونيد.(فرقي نمي كنه كه راوي كي باشه و از چه فرقه اي، چون خوشبختانه حتي نسخه هايي كه از سني ها رسيده هم مي تونه شما رو راهنمايي كنه)
پيامبر اسلام در بخشي از سخنان آن روزش به همين آيات بالايي اشاره مي كنه. به اين نكته كه علي(ع) اولين مسلمان بوده اشاره مي كنه، به اين كه اين علي بوده كه هنگام خطر در بستر محمد(ٌص) خوابيده تا جان پيامبر حفظ بشه، به خيلي چيزاي ديگه هم اشاره مي كنند كه بهتره خودتون بخونيد(هيچ نيازي به تفسير هم نداره).
اگه خطبه رو خونديد،‌لطفا بگيد منظور پيامبر از اصحاب ناكسه چيه؟



سلام
اميدوارم روز قيامت به همراه امامي كه براي خودتون انتخاب كرده ايد محشور بشيد
دوست عزيز من جايي نگفتم كه سني هستم كه دوباره اين مطلب رو عنوان مي‌كنيد. موقعي منابع سني و شيعه معتبر هست براي من كه من شيعه يا سني باشم اما يادم نمياد جايي گفته باشم اينو. :smile:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
از پاسخ من معلمان آشفتند
از حنجرشان هرچه درآمد گفتند
اما بخدا هنوز هم معتقدم
از جاذبه تو سیبها می افتند
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
به یاد روی مه آلوده اش غزل خوانم

به فکر ماه پس ابرم و هراسانم



چقدر طول کشید انتظار ، می ترسم

به وقت آمدنت زنده ام ؟ نمی دانم



به فکر پرده کشیدن ز رویت ای ماهم

که از زمان ظهورت حدودا آگاهم



نه ، دور نیست زیاد این زمان ظهور

ببین صدای قدمت آید از ته آهم



عطش برای شرب نگاهت ببین به لب هایم

همین بس است بیا و نگو نمی آیم



برای انتظار تو آقا توانمان رفته

برای شیعه بد است آقا ، نگو که تنهایم


پس از هزار و چند قرن هنوز می نالم

که شیفته رخ ماه و خراب آن خالم



ولی همین که خوب فکر می کنم شاید من

به شاخه های درخت شکفتنت کالم



مرا نبین که به گلشن و چمن خارم

امید آمدنت را به روی گل دارم



به خاطر گلها بیا بهار گلزارم

که سیصد و سیزده گل در این چمن دارم
 

baroonearamesh

عضو جدید
کاربر ممتاز
میان منتظران هم عزیز من چه غریبی

نه جنبشی . نه وفایی .........

فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی


یا امام زمان
 

sh.mojtaba

عضو جدید
سلام
درسته که توی دین های دیگه حجاب بوده ولی قرار نیست که مقررات دین اونها با ماها یکی باشه.
آیه ی 146 سوره ی انعام خدا منع های دین یهود را گفته. جالبه بدونید که گوشت گاو ماده برای یهود حرام بوده. برید آیه رو بخونید.
دوستان لطفا اطلاعاتتون رو از دین زیاد کنید بدون اینکه کتب دینی بخونید نیایید در رابطه با دین نظر بدید. راستی جناب BigMasoud شما گفتید که فرقه های دیگه ی اسلام آیات قرآن رو یک جور دیگه تفسیر می کنند من برای شما از الغدیر علامه ی امینی سند آورزم که سنی هام به حق بودن ما اعتراف دارند ولی حاضر نیستند حرف حق رو گوش کنند.
از همه ی دوستان به عنوان یک برادر کوچکترخواهشمندمبروند و کتاب روزگار رهایی انتشارات مسجد جمکران رو بخونند. با آیات قرآن مطالب رو اثبات کرده.
توی این شب ها من رو هم دعا کنید.
 

sh.mojtaba

عضو جدید
یاابن الحسن:
می دانم که به تو بد کرده ام اما گوشه ی چشمت را از من سر تا پا تقصیر بر ندار...
 

BigMasoud

اخراجی موقت
سلام
درسته که توی دین های دیگه حجاب بوده ولی قرار نیست که مقررات دین اونها با ماها یکی باشه.
آیه ی 146 سوره ی انعام خدا منع های دین یهود را گفته. جالبه بدونید که گوشت گاو ماده برای یهود حرام بوده. برید آیه رو بخونید.
دوستان لطفا اطلاعاتتون رو از دین زیاد کنید بدون اینکه کتب دینی بخونید نیایید در رابطه با دین نظر بدید. راستی جناب BigMasoud شما گفتید که فرقه های دیگه ی اسلام آیات قرآن رو یک جور دیگه تفسیر می کنند من برای شما از الغدیر علامه ی امینی سند آورزم که سنی هام به حق بودن ما اعتراف دارند ولی حاضر نیستند حرف حق رو گوش کنند.
از همه ی دوستان به عنوان یک برادر کوچکترخواهشمندمبروند و کتاب روزگار رهایی انتشارات مسجد جمکران رو بخونند. با آیات قرآن مطالب رو اثبات کرده.
توی این شب ها من رو هم دعا کنید.
منم نگفتم كه مقررات ما با پيروان ساير اديان بايد دقيقا يكي باشه. مي‌بينيد كه ما روزه‌ي سكوت نداريم. وقتي گفتم راهبه‌ها در كليسا حجاب دارند. منظور من اين نبود كه بگم كار اونها يا كليسا درسته يا غلط. بلكه فقط مي‌خواستم بگم در نظر اونها حجاب داشتن چيزه خوبيه براي همين حجاب دارند.
در مورد فرقه‌هاي ديگه‌ي اسلام بايد بگم كه اسلام بيش از اونچه كه شما فكر مي‌كنيد فرقه داره. مگه اسماعيليه فرقه نيست؟ يا اصلا مگه شيعه نيست؟ من نميگم شما در مورد اونها چطور فكر مي‌كنيد اما اونها در مورد خودشون اينطور فكر مي‌كنند كه شيعه هستند. و به وجود امام دوازدهم اصلا اعتقادي ندارند.
و يهودها و نصارا كه در قرآن گفته شده و از پيروي از اونها نهي شده فرقه هستند نه ديني كه موسي و عيسي آوردند. اونها هم دقيقا فرقه‌هايي هستند مثل شيعه و سني و ... . موقعي كه قرآن اومد فرقه‌ي شيعه‌اي نبود وگرنه شايد شيعه هم در قرآن ميبود.
سوره‌ي آل عمران آيه‌ي 67:
"مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ" "ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى بلكه حق گرايى فرمانبردار بود و از مشركان نبود"
يهوديان مي‌گفتند ابراهيم يهوديه و نصراني‌ها هم مي‌گفتند ابراهيم نصرانيه ولي خدا گفت كه ابراهيم نه يهودي است و نه نصراني.
مي‌بينين كه الانم مي‌گن ابراهيم شيعه بود. به نظر شما اين شباهت جالب نيست؟
مگه ديني كه ابراهيم آورد با ديني كه موسي و عيسي آوردند در اصولش تفاوتي داشت؟
و اگر منظورتون اينه كه من كتاب ديني بخونم و بعد بيام با شما بحث كنم، اگه من نتونم اصول دين (از نظر شيعه امامت) رو از قرآن براي خودم اثبات كنم ديگه هيچ كتاب ديني ديگه‌اي هم برام فايده نداره. هر چند براي پيدا كردن تناقض شايد سري به اين كتاب‌ها بزنم.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
«بسم الله الرحمن الرحيم»
«و سوا عليهم انذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون»(سوره يس آيه 10)
ترجمه: «و آنها را بترساني يا نترساني يكسان است، هرگز ايمان نمي آورند»
 

BigMasoud

اخراجی موقت
و آيه‌ي بعد از 10:
"إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ" سوره‌ي يس آيه‌ي 11
"بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده"
من سعي مي‌كنم كه از كتاب حق پيروي كنم و از خدا مي‌ترسم هر چند بعضي از مواقع فراموش مي‌كنم. ولي مطمئن نيستم كه كتاب حق در مكتب شيعه يا در ايران پيروي مي‌شه. و هميشه اين احتمال رو ميدم كه تمام حرفام اشتباه باشه. اما ....؟؟؟؟ آيا شما هم احتمال ميديد كه عقيده‌اي كه دارين اشتباهه؟ آيا كاملا از كتاب حق پيروي مي‌كنيد؟ آيا اصلا به توضيح‌المسائل هم عمل مي‌كنيد؟ (منظورم صفحه‌ي اول توضيح‌المسائله كه در توضيح‌المسائل‌هاي مختلف فرقي نداره با هم) آيا شده هر چيزي رو اثبات كنيد بعد قبول كنيد؟ آيا شده اصلا به اين پست‌ها فكر كنيد يا حتي در مورد بعضي چيزها شك كنيد؟ اگر نشده كه من ديگه چيزي نميتونم بگم. من با اين عقايد به دنيا نيومدم. اما هميشه با خودم ميگفتم كه آيا اين درسته كه از شانس خوبم من تو اين 60 70 ميليون ايراني به دنيا اومدم كه بيشترشون شيعه هستند و اگه قرار باشه كسي بره بهشت ماييم. اون بيچاره‌اي كه تو اروپا يا آمريكا زندگي ميكنه چه گناهي كرده؟ و رو اين قضيه بيشتر تامل مي‌كردم وقتي ميديدم آدماي دور و برم بيشتر و بيشتر به اين مسئله پافشاري مي‌كنند كه اوني كه مسلمون نيست كلاش پس معركه است. واقعا فكر مي‌كنيد اين عقيده رو هيچ كس در دنيا نداره كه بگه ما بهترينيم؟ آخه چطور همچين چيزي ممكنه؟ من كه هيچ وقت اين حرفو نزدم كه تمام قرآن رو ميفهمم و هر آيه‌اي تو قرآن هست من ميدونم چيه. اين كار از عهده‌ي هيچ كسي بر نمي‌ياد و بر نيومده. اما تا اينجاش ديدم كه هر چي گفته شده اشتباه بوده. مگه اينكه باز خلافش ثابت بشه. من هر موقع ميتونم نظرمو تغيير بدم اگر برام چيزي ثابت بشه اما در مورد بقيه مطمئن نيستم. اينهمه آيه تو قرآن در مورد بت‌پرست‌ها هست. خب مگه اونا آدم نبودن؟ فرقي داشتن؟ اونا هم ميگفتن هر چي ما ميگيم درسته، خلافشم قبول نداشتن. ضمن اينكه منظور من تو اين پست فرد خاصي نبود.
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
و آيه‌ي بعد از 10:
"إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ" سوره‌ي يس آيه‌ي 11
"بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده"
من سعي مي‌كنم كه از كتاب حق پيروي كنم و از خدا مي‌ترسم هر چند بعضي از مواقع فراموش مي‌كنم. ولي مطمئن نيستم كه كتاب حق در مكتب شيعه يا در ايران پيروي مي‌شه. و هميشه اين احتمال رو ميدم كه تمام حرفام اشتباه باشه. اما ....؟؟؟؟ آيا شما هم احتمال ميديد كه عقيده‌اي كه دارين اشتباهه؟ آيا كاملا از كتاب حق پيروي مي‌كنيد؟ آيا اصلا به توضيح‌المسائل هم عمل مي‌كنيد؟ (منظورم صفحه‌ي اول توضيح‌المسائله كه در توضيح‌المسائل‌هاي مختلف فرقي نداره با هم) آيا شده هر چيزي رو اثبات كنيد بعد قبول كنيد؟ آيا شده اصلا به اين پست‌ها فكر كنيد يا حتي در مورد بعضي چيزها شك كنيد؟ اگر نشده كه من ديگه چيزي نميتونم بگم. من با اين عقايد به دنيا نيومدم. اما هميشه با خودم ميگفتم كه آيا اين درسته كه از شانس خوبم من تو اين 60 70 ميليون ايراني به دنيا اومدم كه بيشترشون شيعه هستند و اگه قرار باشه كسي بره بهشت ماييم. اون بيچاره‌اي كه تو اروپا يا آمريكا زندگي ميكنه چه گناهي كرده؟ و رو اين قضيه بيشتر تامل مي‌كردم وقتي ميديدم آدماي دور و برم بيشتر و بيشتر به اين مسئله پافشاري مي‌كنند كه اوني كه مسلمون نيست كلاش پس معركه است. واقعا فكر مي‌كنيد اين عقيده رو هيچ كس در دنيا نداره كه بگه ما بهترينيم؟ آخه چطور همچين چيزي ممكنه؟ من كه هيچ وقت اين حرفو نزدم كه تمام قرآن رو ميفهمم و هر آيه‌اي تو قرآن هست من ميدونم چيه. اين كار از عهده‌ي هيچ كسي بر نمي‌ياد و بر نيومده. اما تا اينجاش ديدم كه هر چي گفته شده اشتباه بوده. مگه اينكه باز خلافش ثابت بشه. من هر موقع ميتونم نظرمو تغيير بدم اگر برام چيزي ثابت بشه اما در مورد بقيه مطمئن نيستم. اينهمه آيه تو قرآن در مورد بت‌پرست‌ها هست. خب مگه اونا آدم نبودن؟ فرقي داشتن؟ اونا هم ميگفتن هر چي ما ميگيم درسته، خلافشم قبول نداشتن. ضمن اينكه منظور من تو اين پست فرد خاصي نبود.

شما من رو یاد یاران حضرت علی در جنگ صفین و شعار لا حکم الا لله ایشان می اندازید!
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
و آيه‌ي بعد از 10:​


"إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ" سوره‌ي يس آيه‌ي 11
"بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده"
من سعي مي‌كنم كه از كتاب حق پيروي كنم و از خدا مي‌ترسم هر چند بعضي از مواقع فراموش مي‌كنم. ولي مطمئن نيستم كه كتاب حق در مكتب شيعه يا در ايران پيروي مي‌شه. و هميشه اين احتمال رو ميدم كه تمام حرفام اشتباه باشه. اما ....؟؟؟؟ آيا شما هم احتمال ميديد كه عقيده‌اي كه دارين اشتباهه؟ آيا كاملا از كتاب حق پيروي مي‌كنيد؟ آيا اصلا به توضيح‌المسائل هم عمل مي‌كنيد؟ (منظورم صفحه‌ي اول توضيح‌المسائله كه در توضيح‌المسائل‌هاي مختلف فرقي نداره با هم) آيا شده هر چيزي رو اثبات كنيد بعد قبول كنيد؟ آيا شده اصلا به اين پست‌ها فكر كنيد يا حتي در مورد بعضي چيزها شك كنيد؟ اگر نشده كه من ديگه چيزي نميتونم بگم. من با اين عقايد به دنيا نيومدم. اما هميشه با خودم ميگفتم كه آيا اين درسته كه از شانس خوبم من تو اين 60 70 ميليون ايراني به دنيا اومدم كه بيشترشون شيعه هستند و اگه قرار باشه كسي بره بهشت ماييم. اون بيچاره‌اي كه تو اروپا يا آمريكا زندگي ميكنه چه گناهي كرده؟ و رو اين قضيه بيشتر تامل مي‌كردم وقتي ميديدم آدماي دور و برم بيشتر و بيشتر به اين مسئله پافشاري مي‌كنند كه اوني كه مسلمون نيست كلاش پس معركه است. واقعا فكر مي‌كنيد اين عقيده رو هيچ كس در دنيا نداره كه بگه ما بهترينيم؟ آخه چطور همچين چيزي ممكنه؟ من كه هيچ وقت اين حرفو نزدم كه تمام قرآن رو ميفهمم و هر آيه‌اي تو قرآن هست من ميدونم چيه. اين كار از عهده‌ي هيچ كسي بر نمي‌ياد و بر نيومده. اما تا اينجاش ديدم كه هر چي گفته شده اشتباه بوده. مگه اينكه باز خلافش ثابت بشه. من هر موقع ميتونم نظرمو تغيير بدم اگر برام چيزي ثابت بشه اما در مورد بقيه مطمئن نيستم. اينهمه آيه تو قرآن در مورد بت‌پرست‌ها هست. خب مگه اونا آدم نبودن؟ فرقي داشتن؟ اونا هم ميگفتن هر چي ما ميگيم درسته، خلافشم قبول نداشتن. ضمن اينكه منظور من تو اين پست فرد خاصي نبود.

سلام دوست عزيز
منم مثل شما يه آدمم.
من دينم اسلامه.(مطمئن باش دين اسلام رو بخاطر اينكه ننه بابام مسلمون بودن انتخاب نكرده ام، فكر كرده ام،‌شك كرده ام،‌تحقيق كرده ام و دلم تسليم شده)
من مذهبم اسمش شيعه هست.(پارانتز بالا در اين باره هم صدق مي كنه)
منم هيچ وقت نگفته ام كه تمامي قرآن رو مي فهم
هيچ وقت نگفته ام كه هميشه به قرآن عمل مي كنم. هر كي ندونه خودم خودم رو بهتر مي شناسم.
من تا چيزي برام ثابت نشه قبولش نمي كنم. اما نكته اينجاست كه هيچ توضيح المسائلي منو موظف نمي كنه عقيده خودم رو به سايرين ثابت كنم.
من مجبور نيستم به شما توضيح بدم كه چرا شيعه ام.
من بايد اعتقادم براي خودم ثابت شده باشه نه شما.
البته اين به اين معني نيست كه نبايد تبليغ كرد،‌من دينم رو تا حد توانم تبليغ مي كنم. در اين بين بعضي ها دلايلي رو كه من باهاشون قانع شده ام رو قبول مي كنند و بعضي ها هم قانع نميشن. دليلي نداره من بخوام بگم شما هم حتما بايد با من هم عقيده باشيد.
من دلايلي رو كه به نظرم درست مياد رو مي گم، شما مي تونيد بريد فكر كنيد و تصميم بگيريد.(اما اول فكر كنيد بعد...)

يه دوستي مياد ميگه چرا همش ميگيد آقا بيا... آقا بيا!!! اول ثابتش كنيد بعد...
يه عده هم ميان دليل ميارند كه اين ادعا با توجه به اين دلايل درسته...
اما دوستمون ميگه براي من حديث و حرف آيت الله نياريد! من فقط قرآن رو قبول دارم...
وقتي هم از قرآن آيه ميزارند گفته ميشه كه اين آيات نياز به تفسير دارند! يه آيه بده كه خدا توش مستقيما بگه محمد(عج) امام دوازدهم شيعيان هست!!! اصلا يه آيه بيار كه علي امام اول هست!!!...
بخشيد ولي وقتي اين طور ميشه من ياد قوم بني اسرائيل مي افتم كه گفتن موسي به خدا بگو خودشو بهمون نشون بده تا باورش كنيم!!!

اميدوارم بتونيد عينك بدبيني رو بيرون بياريد. چون تا وقتي كه من و شما نسبت هم بدبينيم نمي تونيم به نكته تفاهم برسيم. براي همين هست كه تا حالا زياد وارد بحث نشده ام. چون هم من و هم شما تصميم خودمون رو گرفته ايم! قرار نيست ما از حرفمون برگرديم. خب فايده چنين بحثي چيه؟
شهيد مطهري ميگه شك مثل يه پل ميمونه! اگه نباشه نميشه به راه ادامه داد! اما بايد دونست كه شك مثل پله! راه نيست! هيچ كس روي يه پل خونه نمي سازه! پل محل گذره بايد زود ازش عبور كرد و رفت.
موفق باشيد
 

baroonearamesh

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی

عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت

چه بی خیال نشستیم

نه کوششی . نه وفایی .........

فقط نشسته و گفتیم :

خدا کند که بیایی.......
 

BigMasoud

اخراجی موقت
سلام دوست عزيز
منم مثل شما يه آدمم.
من دينم اسلامه.(مطمئن باش دين اسلام رو بخاطر اينكه ننه بابام مسلمون بودن انتخاب نكرده ام، فكر كرده ام،‌شك كرده ام،‌تحقيق كرده ام و دلم تسليم شده)
من مذهبم اسمش شيعه هست.(پارانتز بالا در اين باره هم صدق مي كنه)
منم هيچ وقت نگفته ام كه تمامي قرآن رو مي فهم
هيچ وقت نگفته ام كه هميشه به قرآن عمل مي كنم. هر كي ندونه خودم خودم رو بهتر مي شناسم.
من تا چيزي برام ثابت نشه قبولش نمي كنم. اما نكته اينجاست كه هيچ توضيح المسائلي منو موظف نمي كنه عقيده خودم رو به سايرين ثابت كنم.
من مجبور نيستم به شما توضيح بدم كه چرا شيعه ام.
من بايد اعتقادم براي خودم ثابت شده باشه نه شما.
البته اين به اين معني نيست كه نبايد تبليغ كرد،‌من دينم رو تا حد توانم تبليغ مي كنم. در اين بين بعضي ها دلايلي رو كه من باهاشون قانع شده ام رو قبول مي كنند و بعضي ها هم قانع نميشن. دليلي نداره من بخوام بگم شما هم حتما بايد با من هم عقيده باشيد.
من دلايلي رو كه به نظرم درست مياد رو مي گم، شما مي تونيد بريد فكر كنيد و تصميم بگيريد.(اما اول فكر كنيد بعد...)

يه دوستي مياد ميگه چرا همش ميگيد آقا بيا... آقا بيا!!! اول ثابتش كنيد بعد...
يه عده هم ميان دليل ميارند كه اين ادعا با توجه به اين دلايل درسته...
اما دوستمون ميگه براي من حديث و حرف آيت الله نياريد! من فقط قرآن رو قبول دارم...
وقتي هم از قرآن آيه ميزارند گفته ميشه كه اين آيات نياز به تفسير دارند! يه آيه بده كه خدا توش مستقيما بگه محمد(عج) امام دوازدهم شيعيان هست!!! اصلا يه آيه بيار كه علي امام اول هست!!!...
بخشيد ولي وقتي اين طور ميشه من ياد قوم بني اسرائيل مي افتم كه گفتن موسي به خدا بگو خودشو بهمون نشون بده تا باورش كنيم!!!

اميدوارم بتونيد عينك بدبيني رو بيرون بياريد. چون تا وقتي كه من و شما نسبت هم بدبينيم نمي تونيم به نكته تفاهم برسيم. براي همين هست كه تا حالا زياد وارد بحث نشده ام. چون هم من و هم شما تصميم خودمون رو گرفته ايم! قرار نيست ما از حرفمون برگرديم. خب فايده چنين بحثي چيه؟
شهيد مطهري ميگه شك مثل يه پل ميمونه! اگه نباشه نميشه به راه ادامه داد! اما بايد دونست كه شك مثل پله! راه نيست! هيچ كس روي يه پل خونه نمي سازه! پل محل گذره بايد زود ازش عبور كرد و رفت.
موفق باشيد
دوست عزيز نميدونم از كجاي حرف من برداشت كرديد كه بايد عقيدتونو به من ثابت كنيد. من فقط بحث‌هايي كه شده بود رو سعي كردم جواب بدم. اصلا هيچ كس نيازي نداره هيچ توضيحي بده. فقط وقتي يك نفر يك توضيحي ميده و اون رو به بحث ميگذاره خب آدما روش بحث ميكنن. منم داشتم همين كارو ميكردم. من با اين كه نظر شما هيچ وقت تغيير نميكنه كه مشكلي ندارم چون هميشه همينطوره. جايي گفتم كه نظرتونو تغيير بديد؟ بلكه بحث من براي هر كسي هست كه اين تاپيكها رو ميخونه. خب وقتي بعضي‌ها با نظر قاطع ميان يك مطلبي رو ميگن خب منم كه مخالفم اون مطالب رو با دليل‌هاي خودم نقض مي‌كنم. اين مشكلي داره؟ كه بعد آيه مياريد كه من درست بشو نيستم :biggrin: من كي گفتم درستم؟ من فقط فرصت فكر كردن رو به ديگران ميدم (يا حداقل سعي ميكنم) و هيچ چيزي رو بر هيچ كسي تحميل نميكنم (برعكس بقيه)
"من دلايلي رو كه به نظرم درست مياد رو مي گم، شما مي تونيد بريد فكر كنيد و تصميم بگيريد.(اما اول فكر كنيد بعد...)" منظورتونو از اين جمله‌ي داخل پرانتز شايد درست نفهميده باشم. اگه منظورتون اينه كه من فكر نميكنم، خب مسلما من فكر كردم، حالا اگه نگيم بيشتر فكر كردم. زماني كه براي پست دادن اينجا صرف كردم خيلي بيشتر از زماني بوده كه بعضي از دوستان به كپي پيسته مطالب از سايت‌هاي مختلف اختصاص دادند. (اينجا رو نميگم كلا در هر تاپيكي)
"وقتي هم از قرآن آيه ميزارند گفته ميشه كه اين آيات نياز به تفسير دارند!" خب دوباره نياز به تفسير رو اثبات كنيد. بازم من اينجا به شما يا كس ديگه‌اي چيزي رو پيشنهاد نميكنم. بلكه كسي كه تاپيك رو ميخونه بايد بدونه كه وقتي يك نفر ميگه آيات نياز به تفسير دارند دليلش چيه؟ يا من كه ميگم نياز به تفسير نداره دليلش چيه؟
نميدونم چرا از طرف من در مورد تغيير نكردن نظر من چيزي ميگين. جالبه چون تو همين پسته قبلي من گفتم كه ممكنه نظرمو تغيير بدم (اگه ثابت بشه).
بنظر من تاريخ درست ميگه!!!
به نظر منم تاريخ دروغ ميگه :D هر چند نه شايد هميشه و تاريخ خيلي چيزا ميگه.
اگه از اين به بعد پست دادن در مورد عقايد ديگران اشتباه هست من پست نميدم. اما چيزي كه به نظر من اشتباهه رو بايد بگم يا نه؟
 

BigMasoud

اخراجی موقت
+ يك چيزي يادم رفت. وقتي مساله‌اي به اين مهميه كه تو همين تالار اسلام و قرآن چند تا تاپيك بهش اختصاص داده شده و هميشه هم توش بحث هست. يا پرچم‌هايي از در و ديوار آويزونه. يا بعد از هر نماز و بعد از هر صلوات در موردش چيزي گفته ميشه. اونقدر كه در اين مورد چيزي گفته ميشه در مورد خدا و قرآن چيزي گفته نميشه. خب منطقيه كه اگه همچين چيزي بود بايد به قول شما يك جايي تو قرآن ميبود كه امام دوازدهم محمد (عج) است تا اين همه حرف و حديث در موردش نباشه. (بازم به عقيده‌ي كسي توهيني نشده) به نظر من يكي كه مساله‌ي منجي به همون اندازه‌اي كه پيامبران مهم بودن بايد مهم باشه. در ضمن فرض كنيد شرايط برعكس بود. يعني يك چيزي من مي‌گفتم كه مخالف نظر شما بود آيا شما در موردش بحث نمي‌كرديد و پست نمي‌داديد؟
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
برداشت اشتباه از حرفاي من نكنيد. من نگفتم چرا پست مي ديد.اگه اشتباه نكنم شما در يكي از پست هاتون گفتيد كه كتاب هاي ديني براتون دليل نيست، اما اين كتابها رو مي خونيد براي پيدا كردن تناقض!!!
خب معني اين جمله چيه؟
من وقتي اين حرف رو از شما مي شنوم به اين نتيجه مي رسم كه شما تصميم خودتون رو در مورد دين گرفته ايد، خب بحث و تبادل نظر با كسي كه تصميم خودش رو گرفته چه فايده اي داره؟ آيا جز اينه كه ممكنه ديگران رو هم از عقيده شون منحرف كنه؟
اگه خوب به اين بحث،‌يا حتي به بحث هايي كه تو اين انجمن شده دقت كنيد، مي بينيد كه بيشتر اونها بي نتيجه رها مي شن! علتش اينه كه طرفين بحث فقط سعي مي كنند حرف خودشون رو ثابت كنند! و اگه به حرف مقابل گوش مي دن بخاطر اينه كه يه ايرادي چيزي بين حرفاش پيدا كنند!
حالا هم ازتون يه خواهش دارم، اگر شما همون طور كه ادعا مي كنيد واقعا امكان داره كه يه درصد از نظرتون برگرديد(اگر دليل و حجت ارائه بشه) و حرف مقابل رو قبول كنيد، منم قول مي دم كه در صورتي كه نظر شما برام قابل قبول بود حرفمو پس بگيرم. بياييد باهم يه بحثي رو شروع كنيم.


سوال من از شما اينه:
به خدا اعتقاد داريد يا نه؟
اگر به خدا اعتقاد نداريد،‌دليل خودتون رو بگيد.
و اگر به خدا اعتقاد داريد، لطفا بگيد از چه چيزي به وجود خدا رسيده ايد؟
خدا كو؟‌كجاست؟
 

BigMasoud

اخراجی موقت
قبول دارم كه جملمو به طرز اشتباهي گفتم :smile: وقتي مي‌خوام براي كسي چيزي اثبات كنم از رو اون كتاب‌ها تناقضشو نشون ميدم. و بحثي كه مطرح كرديد نميدونم براي ادامش اينجا خوب هست يا نه. آره من به خدا اعتقاد دارم و هر كسي به خدا اعتقاد داره. كافران و مشركان هم به خدا اعتقاد دارند. نميشه گفت كسي به خدا اعتقاد نداره. فقط كافران حق‌پوشوني ميكنن و مشركان هم خدا رو با كس ديگه‌اي شريك ميگيرن. من آيه‌اي مثل قرآن نتونستم بيارم پس قرآن رو به عنوان معجزه قبول كردم و تو قرآن هم از خدا زياد گفته شده.
 

BigMasoud

اخراجی موقت
و خب معلومه كسي از حرفش برنميگرده. من اين حرفا رو بار اول نيست كه به كسي ميگم. وقتي به ديگران اين حرفا رو حضوري ميگفتم بعد از ديدن آيه‌ها به فكر ميرفتند اما همشون قبول نمي‌كردند و مي‌گفتند ما اينو بايد از يك روحاني بپرسيم ببينيم چي ميگه. هدف من هم دقيقا همين بود. هدف من بحث به طور مستقيم با روحاني نبود چون من يك چيزي ميگم اونم يك چيزي ميگه و هيچ كس به هيچ نتيجه‌اي نميرسه. اما وقتي به يك نفر من حرفامو بزنم و اون تنهايي فكر كنه و بعد از روحاني سوال كنه و بعد به جواب‌هاي اونم فكر كنه بعد اينجاست كه ميتونه تشخيص بده كه كدوم درسته. من در مورد تغيير كردن خودم مطمئنم و در مورد اين كه شايد درست نگم اما يك روحاني هيچ وقت اين فكرو در مورد خودش نميكنه. من كاملا با بحث‌هايي كه مطرح مي‌كنيد موافقم. حتي اگر خواستيد تاپيك بزنيد و اونجا همه بحث كنن كه خيلي مفيدتره اينجوري.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
اميدوارم اين بحث نتيجه خوبي اينجا داشته باشه.

گفتيد به خدا اعتقاد داريد!
اما اينكه ميگيد همه(حتي كافران به خدا اعتقاد دارند) به نظر من درست نيست.
بحرحال چون شما به خدا اعتقاد داريد، با شما بحث مي كنم.
مي تونيد بگيد با توجه به چه منطقي به اين نتيجه رسيده ايد كه خدا وجود داره؟(البته همون طور هم كه قبلا گفتم كسي مجبور نيست درباره اعتقاداتش توضيح بده، اگه راضي باشيد در باره اعتقادات هم ديگه بحث كنيم،‌تا شايد بتونيم به كمك هم راه درست رو در حد توان تشخيص بديم)

من ميگم خدايي در اين جهان نيست!!!
خدا فقط زائيده ذهن بشر هست! چون نياز داره به موجودي كاملتر از خودش تكيه كنه!!! خدا وجود خارجي نداره! بلكه فقط توي ذهن من وشماست! همين!!!
نظر شما چيه؟
تا بعد...
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
آیا ظهور نزدیک است؟

آیا ظهور نزدیک است؟

چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان***دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
بنا بر نص صریح قرآن کریم، هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) بر آن شد که برای ملاقات و مناجات با پروردگار خویش آهنگ کوه طور نماید، قوم خویش(بنی اسراییل ) را فراخواند و آنان را وعده کرد که تا پایان سی روز آینده به سوی ایشان باز خواهد گشت و آنگاه که خداوند متعال ده روز دیگر بر آن سی روز افزود عده ای از بنی اسرائیل گفتند موسی (علیه السلام) خلف وعده کرده و این مسأله زمینه ساز فتنه سامری و گوساله پرستی قوم یهود گردید. (الأعراف/142)
با توجه به پیامها و عبرتهای موجود در آیه یاد شده باید گفت یکی از آفتها و آسیبهایی که می تواند به منزله یک تهدید برای نهضت انسان ساز و امید آفرین مهدویت به شمار رود مسأله "توقیت" یا تعیین وقت واقعه ظهور است.

به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتی گفته می شود ظهور در فلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولی در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذیرد آنگاه فرد منتظر افزون بر اینکه ممکن است ایمان خویش را نسبت به اصل ظهور منجی از دست دهد سرشکسته، مأیوس و ناامید نیز خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلان زمان خاص به وقوع نخواهد پیوست آنگاه فرد منتظر به خیال اینکه هنوز تا زمان ظهور فرصت کافی در اختیار دارد تلاش خویش را برای دستیابی به آمادگی لازم برای واقعه ظهور فروخواهد گذاشت.
این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبال سوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک که حتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند.

بدینسان می توان گفت کارکرد حقیقی انتظار در عصر غیبت در گرو عدم تعیین وقت خاص برای واقعه ظهور می باشد.
از همین روست که در کثیری از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیین وقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شیعیان مأمور به تکذیب این مدعیان گردیده اند. چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به "اسحاق بن یعقوب" آمده است:
"... و اما ظهور الفرج فإنه إلی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون"(3)
(و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیش نیستند)
البته نهی از "توقیت" نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور را پدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش،که در آینده ای محتمل و نامعلوم به وقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور را در چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای از متون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای "عهد" آمده است:
"... اللهم اكشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا"(4)
(پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت بزدای ودر ظهور وی شتاب کن (هرچند) دیگران ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن را نزدیک می بینیم)

بنا بر آنچه گذشت گفتنی است این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبال سوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک که حتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند. (این نقل قول را از زبان آیت الله ناصری از اینجا دریافت کنید).

راقم این سطور از یک سو در امین و ثقه بودن این علمای فرزانه ذره ای تردید ندارد. از سویی دیگر ظاهر این سخن ممکن است با پاره ای از احادیث منقول از اهل بیت علیهم السلام(روایتهایی که با عنوان "توقیت" شهرت یافته‌اند(5)) سازگار نیفتد بنابراین دیدگاه معقول و روی آورد منطقی در قبال مساله یاد شده چیست؟

به عقیده ما نمی توان و نباید از سر شتابزدگی و با اخذ موضع عجولانه، شأن و منزلت برخی از سرمایه ها و ذخیره های علمی و معنوی این کشور را زیر سوال برده آنها را در عداد وقت گزاران امر ظهور و مصادیقی برای این گونه روایتها به شمار آورد بلکه می بایست آنجا که سخنی چنین تامل برانگیز( آنهم به نقل از عالمی فرهیخته و دانشمند که خود بیش و پیش از ما بر اینگونه روایات اطلاع و اشراف کامل دارد) مطرح می شود تمام سعی و دقت خویش را در فهم صحیح مراد و مقصود گوینده به کار بندیم.
به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد.

و اما رهیافت معقول و پاسخ به سوال مزبور در گرو تقدیم چند مقدمه است:
یکم:

همانگونه که غیبت بر دو گونه است: غبیت صغری و غیبت کبری؛ ظهور نیز بر دو گونه است: ظهور اصغر و ظهور اکبر.
منظور از ظهور اکبر همان فرج حقیقی و تحقق حکومت عدالت محور آخرین حجت خدا در دوران آخر الزمان است اما مراد از ظهور اصغر، تحقق پاره ای از نشانه های آخر الزمان نظیر رویدادهای اجتماعی همانند قیامها و جنگها، وبرخی حوادث طبیعی همچون زلزله، سیلابها، خسوف و کسوف غیر عادی، و نیز برخی نشانه های خاص می باشد که در برخی کتب مانند کتاب"عصر ظهور" تألیف عالم فرزانه آیت الله کوران به تفصیل تبیین و بررسی شده است.
دوم:

وقوع برخی از نشانه های یاد شده حتمی است بدین معنا که تا این نشانه ها تحقق نپذیرد ظهور واقع نخواهد شد. برخی نشانه ها نیز محتمل الوقوعند.
سوم:

هر یک از نشانه های یاد شده به تنهایی در حکم معدّات (6) و به منزله علت ناقصه (7) برای تحقق ظهور اکبر انگاشته می شوند اما اراده و فعل انسانها به عنوان جزء اخیر علت تامه (8)در تحقق ظهور اکبر نقشی سرنوشت ساز و تعیین کننده دارد لذا در شماری از روایات، یکی از وظایف خطیر منتظران در عصر غیبت دعا و استغاثه به محضر ربوبی به منظور تعجیل در امر فرج معرفی شده است؛ و حضرت حجت علیه السلام خود راز گشایش این مسأله را به ما آموخته اند آنجا که درتوقیع صادر شده از ناحیه حضرتش می فرمایند:
"... و اکثرو الدعا لتعجیل الفرج فإن ذلک فرجکم" (9)
(... تا می توانید برای تعجیل در فرج دعا کنید چرا که فرج شما همان است.)

نتیجه گیری:

قدر مسلم پاره ای از نشانه های ظهور در عصر حاضر تحقق یافته است. ظهور این نشانه ها(ظهور اصغر) نوید بخش قریب الوقوع بودن ظهور اکبر است لکن اراده و فعل آدمیان می تواند در کنار سایر اسباب، موجب تسریع و یا تاخیر آن گردد.

پایان بخش نوشتار حاضر تذکار این نکته است که:
توقیت یاد شده از ناحیه علمای اعلام آن توقیت معهود در روایات نیست چرا که آن توقیت، تعیین زمان خاص الخاص و وقت دقیق برای امر ظهور است و این نحوه توقیت از کلام این بزرگان استنباط نمی شود.
(منبع)
 

BigMasoud

اخراجی موقت
سلام
اميدوارم اين بحث نتيجه خوبي اينجا داشته باشه.

گفتيد به خدا اعتقاد داريد!
اما اينكه ميگيد همه(حتي كافران به خدا اعتقاد دارند) به نظر من درست نيست.
بحرحال چون شما به خدا اعتقاد داريد، با شما بحث مي كنم.
مي تونيد بگيد با توجه به چه منطقي به اين نتيجه رسيده ايد كه خدا وجود داره؟(البته همون طور هم كه قبلا گفتم كسي مجبور نيست درباره اعتقاداتش توضيح بده، اگه راضي باشيد در باره اعتقادات هم ديگه بحث كنيم،‌تا شايد بتونيم به كمك هم راه درست رو در حد توان تشخيص بديم)

من ميگم خدايي در اين جهان نيست!!!
خدا فقط زائيده ذهن بشر هست! چون نياز داره به موجودي كاملتر از خودش تكيه كنه!!! خدا وجود خارجي نداره! بلكه فقط توي ذهن من وشماست! همين!!!
نظر شما چيه؟
تا بعد...​


اين كه كافران و مشركان هم به خدا اعتقاد دارند دوباره از قرآن قابل اثبات هست. اما ما تا وقتي كه به خدا اعتقاد نداريم نميتونيم به كتابش هم اعتقاد داشته باشيم پس صرفنظر ميكنيم.
خب اعتقاد به خدا دو حالت داره. يا شما به خدا اعتقاد داريد يا همينطور كه عنوان مي‌كنيد خدا فقط زائيده ذهن بشر هست و خدايي در اين جهان نيست.
من تمام بحث‌هايي كه با افراد مختلف تو اين تاپيك‌ها داشتم در حالتي بود كه هر دو مون به خدا اعتقاد داشته باشيم. در صورتي كه كسي به خدا اعتقاد نداشته باشه اصولا به كتاب اون هم اعتقادي نداره پس من نميتونم از كتاب كسي كه وجود نداره چيزي براش ثابت كنم. پس اصلا بحث ما بي‌فايده خواهد بود.
اگر كسي اعتقاد به خدا داشته باشه، به كتاب او هم اعتقاد خواهد داشت. و سعي مي‌كرديم مطالب رو از كتاب خدا ثابت كنيم. اما در حالت ديگه كه يك نفر به خدا اصلا اعتقادي نداره، در اون صورت هيچ بحثي نيست. تمام بحث‌هاي ما در صورت اعتقاد داشتن به خدا ادامه پيدا مي‌كنه. اثبات وجود خدا جزو اصول دين نيست، توحيد هست. يعني يگانه بودن خدا جزو اصول دينه اما اين كه خدا اصلا هست يا نه به اعتقاد طرف بستگي داره و بعضيا به خدا اعتقاد دارند و بعضيا هم ندارند.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
شما دقيقا درست مي گيد، نميشه از قرآن براي من كه وجود خدا رو زير سوال مي برم دليل آورد. اما من سوالم از شما اينه كه با توجه به چه برهان يا برهان هايي معتقديد كه خدا هست؟
با توجه به شناختي بوسيله پست هاتون ازتون پيدا كردم،‌آأمي نيستيد كه همين طوري و به حساب اينكه بابام خداپرست بوده وجود خدا رو قبول كنيد، اگه ممكنه دلايلي رو كه وجود خدا رو براي شما اثبات ميكنه رو به من هم بگيد.
موفق باشيد
 

BigMasoud

اخراجی موقت
سلام
شما دقيقا درست مي گيد، نميشه از قرآن براي من كه وجود خدا رو زير سوال مي برم دليل آورد. اما من سوالم از شما اينه كه با توجه به چه برهان يا برهان هايي معتقديد كه خدا هست؟
با توجه به شناختي بوسيله پست هاتون ازتون پيدا كردم،‌آأمي نيستيد كه همين طوري و به حساب اينكه بابام خداپرست بوده وجود خدا رو قبول كنيد، اگه ممكنه دلايلي رو كه وجود خدا رو براي شما اثبات ميكنه رو به من هم بگيد.
موفق باشيد
فكر نميكنم مساله اثبات وجود خدا باشه. يا مشكل شما اثبات وجود خدا باشه. و من هم لازم نميبينم بگم با چه برهان‌هايي خدا رو اثبات كردم. اعتقاد به خدا داشتن چيزيه كه هر كسي خودش به اين نتيجه ميرسه و مساله‌ايه كاملا شخصي.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
فكر نميكنم مساله اثبات وجود خدا باشه. يا مشكل شما اثبات وجود خدا باشه. و من هم لازم نميبينم بگم با چه برهان‌هايي خدا رو اثبات كردم. اعتقاد به خدا داشتن چيزيه كه هر كسي خودش به اين نتيجه ميرسه و مساله‌ايه كاملا شخصي.

سلام
مسعود جان اگه اين پاسخ قانعت مي كنه، منم مي گم اعتقاد به امام زمان داشتن يه چيز كاملا شخصيه كه هر كسي خودش به اين نتيجه ميرسه و مساله ايه كاملا شخصي
موفق و سربلند باشيد
 

BigMasoud

اخراجی موقت
سلام
مسعود جان اگه اين پاسخ قانعت مي كنه، منم مي گم اعتقاد به امام زمان داشتن يه چيز كاملا شخصيه كه هر كسي خودش به اين نتيجه ميرسه و مساله ايه كاملا شخصي
موفق و سربلند باشيد
سلام و واقعا متشكرم كه همه چيزو مشخص كرديد. :smile: من همون موقعي كه اولين پست رو در اين مورد زديد فهميدم كه چي ميخواين بگين. اما اعتقاد به امام زمان داشتن با اعتقاد به خدا داشتن خيلي فرق ميكنه. ميتونم ثابت كنم اعتقاد به امام زمان داشتن، اعتقاد به توحيد رو نقض مي‌كنه. مگه اينكه شما به امام زمان اعتقاد داشته باشيد و به يك خداي واحد اعتقاد نداشته باشيد كه در اونصورت حرفاتون قابل قبوله.
وقتي بعضي از اين مطالب رو به يكي از دوستام گفتم، بعد از اينكه يكم به فكر فرو رفت و ديد با اعتقادات قبليش تناقض داره، گفت خب من قرآنو قبول ندارم، خدا رو هم قبول ندارم. اصلا از كجا ميتونم مطمئن باشم كه اين دنيايي كه توش زندگي ميكنيم توهم نيست يا همش خواب نيست. تو اول به من ايناها رو ثابت كن بعد من حرفاتو قبول ميكنم. خب جواب منم كه واضحه، من وقتي اين بحث‌ها رو با كسي ميكنم كه اون طرف به خدا و كتاب خدا اعتقاد داشته باشه. بعد از اينكه شما هم اون حرفو زديد فهميدم ميخواين به همين حرف دوستم برسيد.
به هر حال من اين بحثو اينجا براي خودم تموم شده ميدونم. وقتي سرم خلوت شد ان شاء الله تاپيك ميزنم و اونجا آيات قرآن رو در موارد مختلف ميارم. شايد به درد يك نفر بخوره.
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام و واقعا متشكرم كه همه چيزو مشخص كرديد. :smile: من همون موقعي كه اولين پست رو در اين مورد زديد فهميدم كه چي ميخواين بگين. اما اعتقاد به امام زمان داشتن با اعتقاد به خدا داشتن خيلي فرق ميكنه. ميتونم ثابت كنم اعتقاد به امام زمان داشتن، اعتقاد به توحيد رو نقض مي‌كنه. مگه اينكه شما به امام زمان اعتقاد داشته باشيد و به يك خداي واحد اعتقاد نداشته باشيد كه در اونصورت حرفاتون قابل قبوله.
وقتي بعضي از اين مطالب رو به يكي از دوستام گفتم، بعد از اينكه يكم به فكر فرو رفت و ديد با اعتقادات قبليش تناقض داره، گفت خب من قرآنو قبول ندارم، خدا رو هم قبول ندارم. اصلا از كجا ميتونم مطمئن باشم كه اين دنيايي كه توش زندگي ميكنيم توهم نيست يا همش خواب نيست. تو اول به من ايناها رو ثابت كن بعد من حرفاتو قبول ميكنم. خب جواب منم كه واضحه، من وقتي اين بحث‌ها رو با كسي ميكنم كه اون طرف به خدا و كتاب خدا اعتقاد داشته باشه. بعد از اينكه شما هم اون حرفو زديد فهميدم ميخواين به همين حرف دوستم برسيد.
به هر حال من اين بحثو اينجا براي خودم تموم شده ميدونم. وقتي سرم خلوت شد ان شاء الله تاپيك ميزنم و اونجا آيات قرآن رو در موارد مختلف ميارم. شايد به درد يك نفر بخوره.

سلام
گفتيد مي تونيدثابت كنيد كه اعتقاد به امام زمان(عج) اعتقاد به توحيد رو نقض ميكنه!
لطفا ثابت كنيد.

من هم وقتي با كسي درباره امام زمان بحث مي كنم كه او شخص ولايت و امامت علي(ع) رو قبول كرده باشه.
به نظر من مراحل قبول اينكه تشيع يگانه راه مسلمانيست قبول مراحل زيره(به ترتيب)
1-قبول وجود خدا يا خدايان
2-قبول وحدانيت خدا
3-قبول پيامبران به عنوان فرستاده خداي يگانه
4-قبول كتب تورات، انجيل بعنوان بخشي از سخنان خدا
5-قبول حضرت محمد(ص) بعنوان پيامبر خدا
6-قبول قرآن بعنوان كلام خدا
7-قبول حضرت محمد(ص)‌بعنوان خاتم پيامبران
8-قبول عصمت پيامبر(به عنوان رهبر جامعه) در بيان قرآن و اجراي آن و همه شئونات زندگي
9-قبول اهميت رهبري جامعه بعد از رسول
10-قبول نياز هميشگي جامعه به رهبري معصوم مانند پيامبر(ص) با تمام اختياراتش (تنها با اين فرق كه به او وحي نمي شود)
11-قبول حضرت علي(ع) بعنوان آن رهبر مذكور
12-قبول بقيه امامان تا امام دوازدهم(خلاصه نويسي كردم)
13-اگه كسي همه موارد بالا رو قبول كرد ميشه باهاش درمورد امام زمان بحث كرد وگرنه بحث بيخوديه!!!
موفق باشيد
 

BigMasoud

اخراجی موقت
سلام
گفتيد مي تونيدثابت كنيد كه اعتقاد به امام زمان(عج) اعتقاد به توحيد رو نقض ميكنه!
لطفا ثابت كنيد.

من هم وقتي با كسي درباره امام زمان بحث مي كنم كه او شخص ولايت و امامت علي(ع) رو قبول كرده باشه.
به نظر من مراحل قبول اينكه تشيع يگانه راه مسلمانيست قبول مراحل زيره(به ترتيب)
1-قبول وجود خدا يا خدايان
2-قبول وحدانيت خدا
3-قبول پيامبران به عنوان فرستاده خداي يگانه
4-قبول كتب تورات، انجيل بعنوان بخشي از سخنان خدا
5-قبول حضرت محمد(ص) بعنوان پيامبر خدا
6-قبول قرآن بعنوان كلام خدا
7-قبول حضرت محمد(ص)‌بعنوان خاتم پيامبران
8-قبول عصمت پيامبر(به عنوان رهبر جامعه) در بيان قرآن و اجراي آن و همه شئونات زندگي
9-قبول اهميت رهبري جامعه بعد از رسول
10-قبول نياز هميشگي جامعه به رهبري معصوم مانند پيامبر(ص) با تمام اختياراتش (تنها با اين فرق كه به او وحي نمي شود)
11-قبول حضرت علي(ع) بعنوان آن رهبر مذكور
12-قبول بقيه امامان تا امام دوازدهم(خلاصه نويسي كردم)
13-اگه كسي همه موارد بالا رو قبول كرد ميشه باهاش درمورد امام زمان بحث كرد وگرنه بحث بيخوديه!!!
موفق باشيد
خب من شخص ولایت یا امام علی (ع) رو بعنوان امام قبول نکردم. میتونید اول در مورد اونها بحث کنید. (با دوستاتون بحث کردم البته)
در این موارد هم، تا مورد ششمش موافقم. در مورد اثبات هم در تاپیک دیگه ای بحث میکنم.
 

Similar threads

بالا