آیا کسی هست که مهدی(عج) پسر فاطمه (س)را یاری کند؟

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
اولا كه استناد به احاديث يه كار بيهوده هست چون كسي كه مسلمان نيست من نمي تونم بگم من قبول دارم چون پيامبر يا حضرت علي يا ................... فرموده اند چون اصلا ايشون مسلمان نيست بايد دليل منطقي وجوود داشته باشه تا از طريق عقلاني قبول كنه نه با احاديث كه تازه بايد ديد چقدر صحت داره يا نداره

و اينكه دوست من مي گه اگه امام زمان شما برا ي راهنمائي شما هست چرا حضور فيزيكي نداره يعني منظورم اينه كه امامي كه حضور نداره و من نمي تونم سئوالاتمو از اون بپرسم چطوري مي تونم بگم امام زمان وجود داره

در ثاني تمام شيعيان به امر امام زمان غايب اعتقاد ندارن

اول از همه سلام،
برای شما یک راه باقی میمونه،اونکه اول طرف رو مسلمون کنید،بعد شیعه اش بکنید آخر سر براش دلیل بیارید تا متقاعد بشه گرچه میتونید دلایل تاریخی هم ذکر کنید ولی وقتی یک نفر ائمه ای رو که تاریخ وجودشون رو تایید میکنه قبول نداره،دلایل تاریخی رو هم رد میکنه.
وقتی یکی از من می پرسه چرا به فلان چیز اعتقاد داری،من دلایلی که پیش خودم و از مکتب خودم معتبره، براش میارم دیگه مهم نیست که اون قبول داره یا نه؟
این که شما بخواید وجود امام زمان رو برای دوستتون اثبات کنید به معنای اینه که شما می خواید اونرو مسلمون و شیعه 12 امامی کنید، که سوالی که شما پرسیدید این نبود.شما پرسیدید وقتی یکی درباره وجود امام زمان از من سوال کرد چی جواب بدم؟ من هم دلایل یه بچه مسلمون رو برای شما آوردم نه دلایل یه فقیه یا فیلسوف رو.
بحث حضور فیزیکی امام.نیاز به حضور فیزیکی امام و رهبر بعد از فوت پیامبر لازم بود چون اولاً سطح سواد و فهم مردم آنقدر بالا نبود تا بتونن خودشون مسائل رو از قرآن استخراج کنند و ثانیاً مواردی از دین وجود داشت که نیاز به توضیح و تشریح بیشتر وجود داشت.اما پس از 11 امام و منبع سرشار علوم دینی که با احادیث خودشون به شیعیان منتقل کردند،این نیاز بر طرف شد به طوریکه فقهای دینی قادر به دریافت احکام بوسیله قرآن و احادیث شدند.به عنوان مثال احادیثی که از امام صادق-علیه السلام-روایت شده به قدری زیاد هستند و علوم دینی رو بیان کردند که شیعه رو مذهب جعفری می گن.
در مورد صحت و قابلیت استناد به احادیث علمی به نام علم رجال وجود داره که به بررسی صحت احادیث می پردازه و احادیث رو به متواتر و غیره تقسیم می کنن که احادیث متواتر احادیث 100% مستندی هستند مثل حدیث غدیر و ثقلین.

در مورد در ثانی شما.اونی که امام زمان خودش رو قبول نداره که دیگه شیعه اثنی عشری نیست،شیعه یازده امامیه.همونجور که شیعه 4 امامی و 6 امامی داریم.

این حدیث از پیغمبر و معتبره:
"من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتةً جاهليّة؛
كسي كه بميرد و امام زمان خويش را نشناسد، به مرگ جاهليّت مرده است"

یا علی
 

ryhan

عضو جدید
ظهور نزدیک است

ظهور نزدیک است

مشكل دوست منم همين كه مي گه اگه امام شما راهنماي شماست پس چرا حي و حاضر نيست ؟


انشا الله مولایمان از پشت ابر بیرون میایند و برای تمام دیدگان حاضر و نمایان می شوند

دعای عهد:که مخالفان ظهورش را بعید دانند و ما فرج و ظهورش را نزدیک می دانیم

روزی مي شنوم آن نداي زيبا را که مي گو يد:يا اهل العالم انا بقيه الله

میاید آن روزي که مصداق آيه جا الحق و زهق الباطل باشد
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
اول از همه سلام،
برای شما یک راه باقی میمونه،اونکه اول طرف رو مسلمون کنید،بعد شیعه اش بکنید آخر سر براش دلیل بیارید تا متقاعد بشه گرچه میتونید دلایل تاریخی هم ذکر کنید ولی وقتی یک نفر ائمه ای رو که تاریخ وجودشون رو تایید میکنه قبول نداره،دلایل تاریخی رو هم رد میکنه.
وقتی یکی از من می پرسه چرا به فلان چیز اعتقاد داری،من دلایلی که پیش خودم و از مکتب خودم معتبره، براش میارم دیگه مهم نیست که اون قبول داره یا نه؟
این که شما بخواید وجود امام زمان رو برای دوستتون اثبات کنید به معنای اینه که شما می خواید اونرو مسلمون و شیعه 12 امامی کنید، که سوالی که شما پرسیدید این نبود.شما پرسیدید وقتی یکی درباره وجود امام زمان از من سوال کرد چی جواب بدم؟ من هم دلایل یه بچه مسلمون رو برای شما آوردم نه دلایل یه فقیه یا فیلسوف رو.
بحث حضور فیزیکی امام.نیاز به حضور فیزیکی امام و رهبر بعد از فوت پیامبر لازم بود چون اولاً سطح سواد و فهم مردم آنقدر بالا نبود تا بتونن خودشون مسائل رو از قرآن استخراج کنند و ثانیاً مواردی از دین وجود داشت که نیاز به توضیح و تشریح بیشتر وجود داشت.اما پس از 11 امام و منبع سرشار علوم دینی که با احادیث خودشون به شیعیان منتقل کردند،این نیاز بر طرف شد به طوریکه فقهای دینی قادر به دریافت احکام بوسیله قرآن و احادیث شدند.به عنوان مثال احادیثی که از امام صادق-علیه السلام-روایت شده به قدری زیاد هستند و علوم دینی رو بیان کردند که شیعه رو مذهب جعفری می گن.
در مورد صحت و قابلیت استناد به احادیث علمی به نام علم رجال وجود داره که به بررسی صحت احادیث می پردازه و احادیث رو به متواتر و غیره تقسیم می کنن که احادیث متواتر احادیث 100% مستندی هستند مثل حدیث غدیر و ثقلین.

در مورد در ثانی شما.اونی که امام زمان خودش رو قبول نداره که دیگه شیعه اثنی عشری نیست،شیعه یازده امامیه.همونجور که شیعه 4 امامی و 6 امامی داریم.

این حدیث از پیغمبر و معتبره:
"من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتةً جاهليّة؛
كسي كه بميرد و امام زمان خويش را نشناسد، به مرگ جاهليّت مرده است"

یا علی


((بحث حضور فیزیکی امام.نیاز به حضور فیزیکی امام و رهبر بعد از فوت پیامبر لازم بود چون اولاً سطح سواد و فهم مردم آنقدر بالا نبود تا بتونن خودشون مسائل رو از قرآن استخراج کنند و ثانیاً مواردی از دین وجود داشت که نیاز به توضیح و تشریح بیشتر وجود داشت.اما پس از 11 امام و منبع سرشار علوم دینی که با احادیث خودشون به شیعیان منتقل کردند،این نیاز بر طرف شد به طوریکه فقهای دینی قادر به دریافت احکام بوسیله قرآن و احادیث شدند.به عنوان مثال احادیثی که از امام صادق-علیه السلام-روایت شده به قدری زیاد هستند و علوم دینی رو بیان کردند که شیعه رو مذهب جعفری می گن.
در مورد صحت و قابلیت استناد به احادیث علمی به نام علم رجال وجود داره که به بررسی صحت احادیث می پردازه و احادیث رو به متواتر و غیره تقسیم می کنن که احادیث متواتر احادیث 100% مستندی هستند مثل حدیث غدیر و ثقلین.))

چند سئوال :
1- من قسمت اول حرفتونو قبول دارم نياز فيزيكي امام و رهبري بعد از فوت پيامبر
ولي مشكل اينجاست كه مي گيد فقهاي ديني توانستن يعني در چه زماني مي توانستند؟ الان فقهاي ديني بعد از اين همه سال احتمال اشتباه ندارن ؟ يا همين رواياتي كه شما مي گيد علم رجال وجو د داره كي صلاحيت اين افراد تعيين مي كنه ؟
براي رهبري مسلمانان يه ادم غير معصوم كافي ؟ و اينكه براي اثبات امام زمان دليل عقلاني وجود نداره و بايد فقط به احاديث اكتفا كرد ؟

2-شيعه 4 و 6 امامي يعني چي؟

3- حديث ثقلينو ميشه يه بار بگيد ؟
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام،
1. از وقتی که بنای علمی به نام فقه گذاشته شد که عبارت بود از استنباط علوم دینی از طریق قرآن،حدیث،عقل و اجماع.
" فن فقه عبارت است از فن استخراج و استنباط احکام از مدارک: کتاب، سنت، اجماع، عقل. علم فقه یک علم نظری است، برخلاف حدیث که صرفا نقلی و حفظی است.
مسلمین از قرن اول به " اجتهاد " پرداختند اجتهاد به مفهوم صحیح از لوازم دینی مانند اسلام است که از طرفی دین همگانی است، به قوم و نژاد و منطقه ای اختصاص ندارد، و از طرف دیگر همه زمانی است و دین خاتم است و در همه شرایط متغیر روزگار که لازمه تمدن بشری است حاکم است.
علامه فقید، سید حسن صدر، در کتاب تأسیس الشیعه می نویسد: " اولین کتاب فقهی شیعه در عصر امیرالمؤمنین علی علیه السلام وسیله عبیدالله بن ابی رافع، که کاتب و خزانه دار آن حضرت بود تألیف شد ".
ابن الندیم در الفهرست عده ای از کتابهای فقهی شیعه و مؤلفان آنها را در عصر ائمه علیهم السلام تحت عنوان " فقهاء الشیعه " نام می برد. عده ای از فقهاء عصر ائمه ایرانی بوده اند، ولی البته نسبت به فقهاء غیر ایرانی آن عصر در اقلیتند." (منبع)

می بینید که در زمان ائمه هم فقها وجود داشتند چون بر فرض مسلمانی که در ایران زندگی می کرده،به امام خودش که در عربستان بوده دسترسی نداشته.حتی اگر شما خودتون رو جای یک ایرانی زمان ائمه بگذارید،تقریباً حالت امروز رو داشته که به امامی اعتقاد داشته که او را نمی دیده و فقط از طریق حرف و حدیث به او ایمان داشته.
فقها هم انسان هستند و جایز الخطا اما آنچه مسلم است همگی آنها در احکام اصلی و اولیه دین با یکدیگر توافق دارند و در این موارد اشکالی وارد نیست.آنچیزی که اخلاف در آنها وجود دارد در بحث احتیاط واجب و مستحب است که لطمه ای به دین وارد نمی سازد.

در مورد علم رجال من شما رو به این سایت ارجاع می دم که به طور مفصل در مورد اون صحبت کرده.اما علم رجال یکی از علوم حدیث است.تمامى مباحث مربوط به حديث را تحت سه عنوان اصلى، بحث مى كنند: 1ـ علم درايت حديث، 2ـ علم روايت حديث، 3ـ علم رجال حديث. مجمع (و به اصطلاح اهل منطق، مقسم) اين سه دانش، علوم الحديث (به معناى عامّ آن) است.
دانش درايه عبارت است از دانشى كه در آن بحث مى شود از متن حديث و راههاى صحيح و ضعيف آن و نيز از چيزهايى كه براى شناسايى حديث مقبول از مردود لازم است.
دانش فقه الحديث، با دانش رجال و درايت در موضوع مخالف است؛ زيرا موضوع دانش فقه الحديث، عبارت است از تنها متن حديث. بنابراين، در آن، از شرح لغات حديث و بيان حالات آن از جهت بودن نص يا ظاهر عام و يا خاص، مطلق و يا مقيد، مجمل و يا مبيّن، معارض و يا غيرمعارض، بحث مى كند.
دانش رجال، علمى است كه در آن از حالات راويان حديث و صفات آنها بحث مى شود، از آن جهت كه آن صفات، در قبول و ردّ گفتار آنها تأثير دارد.
دقت کنید که به هر یک از اینها دانش اطلاق شده،یعنی شما باید به فراگیری آنها بپردازید و هیچ کس مادر زاد دارای علم رجال نیست که تایید یا تکذیب بشوند.هر یک برای خود منابعی دارند و اصول و روش هایی.در مورد اطلاع بیشتر می تونید به سایت دانشکده علوم حدیث مراجعه کنید.

2. در یک حکومت الهی،حکومت از آن خداست که این امر رو به امام تفویض کرده است.امام زمان هم این حق را به یک فقیه با شرایط خاص خودش تفویض کرده.یکی از دلایل تفویض حکم ریاست جمهوری توسط رهبری همین است که با اجازه حاکم اصلی یعنی خدا باشد.این بحث زمان ما در بینش اسلامی 3 مطرح می شد.نمی دونم حذفش کردن یا نه؟
در مورد دلایل عقلی اثبات امام زمان هم دوست خوبم،من برای شما یه لینک گذاشته بودم و گفتم چون مبحثش طولانیه مطلب رو توی تاپیک قرار نمی دم.نگفتم دلیل عقلی نداره و فقط نقلیه.اون سایت اینه:http://www.rahpouyan.com/article/showart.asp?sid=369&aid=52

3. متاسفانه شیعه به چندین زیر گروه تقسیم شده که اینجا مجال صحبت در این مورد نیست اما محض اطلاعات عمومی: شیعه 4 امامی یا زیدیه: زیدیه یکی از فرقه‌های شیعه است که پیروان آن به امامت پنج تن؛ علی بن ابی طالب،حسن بن علی،حسین‌ بن علی، علی بن حسین و زید بن علی معتقدند. طرفداران این فرقه بیشتر در کشور های یمن و بحرین پراکنده شده‌اند.
شیعه 6 امامی یا اسماعیلیه:ظهور اين فرقه، نتيجه اختلاف در امامت اسماعيل با برادرش حضرت موسي بن جعفرالكاظم ( ع ) بوده است. اينان معتقد بودند كه بعد از امام جعفر صادق ( ع )‌ چون پسرش اسماعيل پيش از پدر در گذشته امامت محمد بن اسماعيل منتقل شده كه سابع تام بوده و دور هفت به او خاتمه يافته است .

4. حدیث ثقلین :
ترمذى در كتاب «صحيحش» به سند خودش از جابر بن عبدالله انصارى نقل مى كند كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: «يا أيُّهَا النَّاسُ، إنّي تَرَكْتُ فِيكُمْ ما إنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتِي أهْلَبَيْتِي»(4): اى مردم، من در ميان شما چيزى گذاشتم كه اگر تمسّك به آن جوئيد هرگز گمراه نخواهيد شد: قرآن و عترت من كه خاندان نبوّت هستند.

و نيز ترمذى در «صحيحش» از زيد بن ارقم چنين نقل مى كند كه زيد گفت: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: «إنِّي تارِكٌ فِيكُمْ ما إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدي، أَحَدُهُما أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: كِتابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّماءِ إلَى الأرْضِ، وَعِتْرَتِي أهْلُبَيْتِي، وَلَنْ يَفْتَرِقَا حَتّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُوني فِيهِما»(5): بدرستى كه من بجا مى گذارم در بين شما چيزى كه اگر بدان چنگ بزنيد بعد از من هرگز گمراه نخواهيد شد، يكى از آن دو از ديگرى باعظمت تر است، كتاب خدا كه ريسمانى متّصل از آسمان به زمين است، و خاندان نبوّت، و اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا سر حوض كوثر بر من وارد شوند، پس دقّت نمائيد كه بعد از من در حقّ آن دو چگونه رفتار خواهيد داشت.



و نکته آخر:
[FONT=&quot]در قبول یا رد احادیث، چند نکته به ترتیب باید ملاحظه شود؛[/FONT]
[FONT=&quot]یکم) متن روایت با ادله ی عقلیة مباینتی نداشته باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]دوم) متن حدیث با مضامین آیات قرآن مباینتی نداشته باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]سوم) راویان حدیث، افرادی مورد اعتماد باشند و وثاقت یا عدم وثاقت آنان از راه های معقول و منطقی برای پژوهشگر اثبات شود.[/FONT]

یا علی
 
آخرین ویرایش:

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام،
1. از وقتی که بنای علمی به نام فقه گذاشته شد که عبارت بود از استنباط علوم دینی از طریق قرآن،حدیث،عقل و اجماع.
" فن فقه عبارت است از فن استخراج و استنباط احکام از مدارک: کتاب، سنت، اجماع، عقل. علم فقه یک علم نظری است، برخلاف حدیث که صرفا نقلی و حفظی است.
مسلمین از قرن اول به " اجتهاد " پرداختند اجتهاد به مفهوم صحیح از لوازم دینی مانند اسلام است که از طرفی دین همگانی است، به قوم و نژاد و منطقه ای اختصاص ندارد، و از طرف دیگر همه زمانی است و دین خاتم است و در همه شرایط متغیر روزگار که لازمه تمدن بشری است حاکم است. خوب ميشه نام چند نفر رو كه در اين زمينه ها تخصص دارن بگيد ؟

علامه فقید، سید حسن صدر، در کتاب تأسیس الشیعه می نویسد: " اولین کتاب فقهی شیعه در عصر امیرالمؤمنین علی علیه السلام وسیله عبیدالله بن ابی رافع، که کاتب و خزانه دار آن حضرت بود تألیف شد ".
ابن الندیم در الفهرست عده ای از کتابهای فقهی شیعه و مؤلفان آنها را در عصر ائمه علیهم السلام تحت عنوان " فقهاء الشیعه " نام می برد. عده ای از فقهاء عصر ائمه ایرانی بوده اند، ولی البته نسبت به فقهاء غیر ایرانی آن عصر در اقلیتند." (منبع)

می بینید که در زمان ائمه هم فقها وجود داشتند چون بر فرض مسلمانی که در ایران زندگی می کرده،به امام خودش که در عربستان بوده دسترسی نداشته.حتی اگر شما خودتون رو جای یک ایرانی زمان ائمه بگذارید،تقریباً حالت امروز رو داشته که به امامی اعتقاد داشته که او را نمی دیده و فقط از طریق حرف و حدیث به او ایمان داشته.

خوب در زمان امام بوده يعني يك معصوم كه مي تونسته كمك كنه يعني حرف امام را منعكس مي كرده ، الان كه معصومي موجود نيست چي ؟

فقها هم انسان هستند و جایز الخطا اما آنچه مسلم است همگی آنها در احکام اصلی و اولیه دین با یکدیگر توافق دارند و در این موارد اشکالی وارد نیست.آنچیزی که اخلاف در آنها وجود دارد در بحث احتیاط واجب و مستحب است که لطمه ای به دین وارد نمی سازد.

چون همه با هم موافقن دليل بر صحت نميشه البته احكام اصلي كه تغيير ناپذير ولي يك سري مسائل هست كه ممكن همه اشتباه كنن در ضمن من نمي تونم به يه ادم غير معصوم اعتماد كنم

در مورد علم رجال من شما رو به این سایت ارجاع می دم که به طور مفصل در مورد اون صحبت کرده.اما علم رجال یکی از علوم حدیث است.تمامى مباحث مربوط به حديث را تحت سه عنوان اصلى، بحث مى كنند: 1ـ علم درايت حديث، 2ـ علم روايت حديث، 3ـ علم رجال حديث. مجمع (و به اصطلاح اهل منطق، مقسم) اين سه دانش، علوم الحديث (به معناى عامّ آن) است.
دانش درايه عبارت است از دانشى كه در آن بحث مى شود از متن حديث و راههاى صحيح و ضعيف آن و نيز از چيزهايى كه براى شناسايى حديث مقبول از مردود لازم است.
دانش فقه الحديث، با دانش رجال و درايت در موضوع مخالف است؛ زيرا موضوع دانش فقه الحديث، عبارت است از تنها متن حديث. بنابراين، در آن، از شرح لغات حديث و بيان حالات آن از جهت بودن نص يا ظاهر عام و يا خاص، مطلق و يا مقيد، مجمل و يا مبيّن، معارض و يا غيرمعارض، بحث مى كند.
دانش رجال، علمى است كه در آن از حالات راويان حديث و صفات آنها بحث مى شود، از آن جهت كه آن صفات، در قبول و ردّ گفتار آنها تأثير دارد.
دقت کنید که به هر یک از اینها دانش اطلاق شده،یعنی شما باید به فراگیری آنها بپردازید و هیچ کس مادر زاد دارای علم رجال نیست که تایید یا تکذیب بشوند.هر یک برای خود منابعی دارند و اصول و روش هایی.در مورد اطلاع بیشتر می تونید به سایت دانشکده علوم حدیث مراجعه کنید.

2. در یک حکومت الهی،حکومت از آن خداست که این امر رو به امام تفویض کرده است.امام زمان هم این حق را به یک فقیه با شرایط خاص خودش تفویض کرده.یکی از دلایل تفویض حکم ریاست جمهوری توسط رهبری همین است که با اجازه حاکم اصلی یعنی خدا باشد.این بحث زمان ما در بینش اسلامی 3 مطرح می شد.نمی دونم حذفش کردن یا نه؟:eek:


ببخشيد كي امام زمان تشريف اوردن و فقيه خودشون انتخاب كردن كه ما نبوديم



در مورد دلایل عقلی اثبات امام زمان هم دوست خوبم،من برای شما یه لینک گذاشته بودم و گفتم چون مبحثش طولانیه مطلب رو توی تاپیک قرار نمی دم.نگفتم دلیل عقلی نداره و فقط نقلیه.اون سایت اینه:http://www.rahpouyan.com/article/showart.asp?sid=369&aid=52

3. متاسفانه شیعه به چندین زیر گروه تقسیم شده که اینجا مجال صحبت در این مورد نیست اما محض اطلاعات عمومی: شیعه 4 امامی یا زیدیه: زیدیه یکی از فرقه‌های شیعه است که پیروان آن به امامت پنج تن؛ علی بن ابی طالب،حسن بن علی،حسین‌ بن علی، علی بن حسین و زید بن علی معتقدند. طرفداران این فرقه بیشتر در کشور های یمن و بحرین پراکنده شده‌اند.
شیعه 6 امامی یا اسماعیلیه:ظهور اين فرقه، نتيجه اختلاف در امامت اسماعيل با برادرش حضرت موسي بن جعفرالكاظم ( ع ) بوده است. اينان معتقد بودند كه بعد از امام جعفر صادق ( ع )‌ چون پسرش اسماعيل پيش از پدر در گذشته امامت محمد بن اسماعيل منتقل شده كه سابع تام بوده و دور هفت به او خاتمه يافته است .

ممنون از اطلاعاتتون
4. حدیث ثقلین :
ترمذى در كتاب «صحيحش» به سند خودش از جابر بن عبدالله انصارى نقل مى كند كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: «يا أيُّهَا النَّاسُ، إنّي تَرَكْتُ فِيكُمْ ما إنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتِي أهْلَبَيْتِي»(4): اى مردم، من در ميان شما چيزى گذاشتم كه اگر تمسّك به آن جوئيد هرگز گمراه نخواهيد شد: قرآن و عترت من كه خاندان نبوّت هستند.

و نيز ترمذى در «صحيحش» از زيد بن ارقم چنين نقل مى كند كه زيد گفت: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: «إنِّي تارِكٌ فِيكُمْ ما إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدي، أَحَدُهُما أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: كِتابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّماءِ إلَى الأرْضِ، وَعِتْرَتِي أهْلُبَيْتِي، وَلَنْ يَفْتَرِقَا حَتّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُوني فِيهِما»(5): بدرستى كه من بجا مى گذارم در بين شما چيزى كه اگر بدان چنگ بزنيد بعد از من هرگز گمراه نخواهيد شد، يكى از آن دو از ديگرى باعظمت تر است، كتاب خدا ( كه موجود ) كه ريسمانى متّصل از آسمان به زمين است، و خاندان نبوّت،( كه موجود نيست ) و اين دو هرگز از يكديگر جدا نمى شوند ( چرا جدا شدن )تا سر حوض كوثر بر من وارد شوند، پس دقّت نمائيد كه بعد از من در حقّ آن دو چگونه رفتار خواهيد داشت.


و نکته آخر:
[FONT=&quot]در قبول یا رد احادیث، چند نکته به ترتیب باید ملاحظه شود؛[/FONT]
[FONT=&quot]یکم) متن روایت با ادله ی عقلیة مباینتی نداشته باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]دوم) متن حدیث با مضامین آیات قرآن مباینتی نداشته باشد.[/FONT]
[FONT=&quot]سوم) راویان حدیث، افرادی مورد اعتماد باشند و وثاقت یا عدم وثاقت آنان از راه های معقول و منطقی برای پژوهشگر اثبات شود.[/FONT]

یا علی

:w27:
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مطلبمو زير هر گفته شما نوشتم اگه علاقه به ادامه داريد لطفا جواب بديد
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
من مطلبمو زير هر گفته شما نوشتم اگه علاقه به ادامه داريد لطفا جواب بديد

ممنون بابت توجهتون.
نمی دونم چرا تو هر تاپیکی که من بحث می کنم،موضوع بحث از عنوان تاپیک دور میشه.ولی خوب اشکال نداره،بعضی بحث ها مفیده.

در مورد اجتهاد،اجتهاد یک درجه علمیست که افراد پس از گذراندن دوره هایی و طی سطوح علمی به آن مقام می رسند.من و شما هم می تونیم با طی این سطوح به درجه اجتهادبرسیم.اگر که منظورتون از اسم بردن،مجتهد در این دوره باشد.اما اگر مجتهدین صدر اسلام منظورتونه:
"با آغاز غيبت كبري،[6] فصل جديدي در فقه شيعه باز مي‌شود: دوره عدم دسترسي به امام معصوم ـ عليه السلام ـ. اين عصر جديد، به حسب تطور و تكاملي كه در نحوة كشف حكم شرعي از منابع فقهي صورت مي‌گيرد، به دوره‌هاي مختلفي تقسيم مي‌گردد. در آغاز، به علت نزديكي دانشمندان اسلامي به عصر حضور ائمه ـ عليهم السلام ـ، فعاليت فقهي آنان بيشتر متوجه جمع‌آوري احاديث ائمه و تدوين آنها در كتب جداگانه و يا دسته بندي كردن موضوعي احاديث بود. مهمترين اين فقيهان عبارتند از:
1. محمد بن يعقوب الكُليني الرازي (متوفاي 329 هـ)؛
2. محمد بن بابْوَيْه (متوفاي 381 هـ) معروف به شيخ صدوق. او از رؤساي محدثان شيعه است؛
3. محمد بن نعمان (متوفاي 413 هـ) معروف به شيخ مفيد؛
4. سيد مرتضي (متوفاي 436 هـ) مقلب به عَلَم الهدي.
دور شدن تدريجي از عصر حضور و ظهور موضوعات جديدي كه حكم فقهي آنها را در ميان احاديث نمي‌توان يافت و يا در مورد آن، روايات و احاديث متخالف و متعارض وجود داشت، و بعضي مسائل ديگر، موجب گشت انديشمندان اسلامي براي استخراج و كشف قوانين شرعي اين موضوعات بر مبناي منابع اصلي به تكاپو افتند.[9] يعني فعاليتي بالاتر و بيشتر از نقل حديث كه تا قبل از اين زمان جريان داشت. در حقيقت، اينان، اولين فقيهان واقعي در عصر غيبت هستند." (منبع:تاریخ فقه در اسلام)

در مورد نکته سوم،بحث اجتهاد بحث دل به خواهی نیست که یک نفر همینجوری بیاد و حکم بده.باید بر مبنای قرآن،احادیث و عقل باشه.در ضمن ما به خیلی از آدم ها که معصوم نیستند اعتماد می کنیم.در مورد بحث عصمت هم،عصمت دو گونه است:عصمت از گناه و عصمت از اشتباه.در مورد عصمت اول،غیر از ائمه و پیامبر هستند آدمهایی که از گناه پاکند،مثل سیدرضی،آیت الله بهجت و...،اما در مورد عصمت از اشتباه فقط 14 نفر از این عصمت برخوردارند.
[FONT=12 Yagut_shsmrt]« مَن کانَ مِنکُم مِمَّن قَد رَوَی حَدِیثَنا وَ نَظََََرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ أحکامَنا ، فَلیَرضَوا بِهِ حُکماً؛ فَإنی قَد جَعَلتُهُ عَلَیکُم حاکِماً.» یعنی: هرکس از میان شما حدیث ما را روایت کرد و احکام ما را شناخت و در حلال و حرام ما نظر داشت، پس باید به حکم او راضی شوید؛ چرا که من او را حاکم بر شما قرار دادم.([/FONT] امام صادق علیه السلام، وسائل الشیعة، ج27 ، ص137)

در مورد نکته چهارم و :eek: (که معنیش رو متوجه نشدم)، شما رو به این سایت ارجاع میدم چون به طور کامل در این مورد صحبت کرده و به نظرم کامل گفته.

چرا فکر می کنید خاندان نبوت و قرآن جدا شده اند؟حتماً باید شما اهل بیت رو با چشم خودتون ببینید تا معتقد باشید که وجود داشته اند؟الان که خاندان پیامبر در دسترس نیستند اما سیره ی آنها که در دسترس من و شما هست.ببینید حضرت علی چطور زندگی کرده،ببینید رفتار امام حسن رو که حتی دشمنانش برای تشییع پیکرش آمدند،بشنوید شعار هیهات من الذله امام حسین رو. این یعنی خاندان پیامبر.یعنی شما شیوه زندگی این افراد رو سر لوحه زندگی خودتون قرار بدید وگرنه بودند افرادی که با اینکه ائمه زنده بودند ولی نه به آنها اعتنا می کردند و نه توجه.
بهتره قبل از اینکه در ظاهر کلمات غرق بشید به مفهوم اونها توجه کنید.در خاندان پیامبر فرد یا افرادی هم هستند که با بدان بنشستند و خاندان نبوتشان گم شد. نمی دونم در مورد جعفر کذّاب شنیدید یا نه؟ عموی امام زمان است اما ...!

یا علی
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظورم اين بود كه كي ولايت فقيه رو تعيين كرده مگه نه اينكه بايد دست امام زمان باشه يعني اينكه حق امام زمان كه جانشين خودشو تعيين كنه ؟ يا تفويض كنه ولي چطوري اين كارو مي كنه ؟ از كجا ميشه فهميد كسي كه خودشو ولي امر مسلمين مي دونه واقعا مورد رضايت خدا و امام زمان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه كسي تعيين كننده ولي امر مسلمين ؟؟ (مردم عادي ، امام زمان ، خدا )

جمله شما :
چرا فکر می کنید خاندان نبوت و قرآن جدا شده اند؟حتماً باید شما اهل بیت رو با چشم خودتون ببینید تا معتقد باشید که وجود داشته اند؟ا دقيقا هم من دارم به معني اين جمله فكر مي كنم نوشته مادامي كه به اين دو تمسك جوئيد گمراه نمي شويد نگفته مادامي كه به ولي فقيه يا جانشينش تمسك جويد گفته خودش و اين يعني امام معصوم ؟ من نمي فهمم

يا از پيامبر نقل شده : هركس بميرد و امام زمان خودش را نشناسد در جهل مرده
ولي حرفي از ولي فقيه يا امير مسلمين بعد از امام نزده


من فكر مي كنم براي اينكه به نتيجه بهتري برسيم بهتر به چيزهاي استناد كنيم كه مورد قبول همه باشه من شخصا نمي تونم بپذيريم مردم عادي ( كه تعدادشون هم كم نيست ) يا به قول شما رجال و اهل فن بتونن در مورد دين نظر بدن اون هم با درس خواندن در نزد كساني كه خودشون معصوم نبودن و معلوم نيست كه اشتباه كردن يا نه پس بهتر به ايات حق استناد كنيم يعني قران

در مورد ايات قران چي ؟
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام،
بحثمون چی بود، چی شد!
من وارد مباحث مربوط به ولایت فقیه و اینها نمیشم،چون نه کار منه،نه اینکه تمام مسائلش برای خود من حل شده که حالا بیام برای یکی دیگه اثباتش کنم.

من رو معذور بدارید.
یا علی
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقيقا مشكل منم اينجاست كه امام زمان كه نيست مي گن به جاش ولي فقيه حالا كي صلاحيت تعيينشو داره ؟ مي گن امام زمان حالا امام زماني كه نيست چي ميشه ؟ ...............................................منم موندم :eek:

و اينكه به هر كي مي گي يه دليل منتطقي بيار موضوع رو ربط مي ده به احاديث و داستان و........ كه اصلا معلوم نيست درست هستن يا نه ؟ يا اينكه ادم هاي كه مي گن اين احاديث واقعا اصل هستن ، خودشون چي ؟؟درستكار يا راستگو بودن يا نه ؟؟

در جامعه امروز خودمون ادم هاي كه به ظاهر تحصيلات مذهبي دارن ولي انسانهاي درستكار و راستگوي نيستن و به راحتي از مذهب به نفع سياستهاي خودشون سوء استفاده مي كنن كم نيستن از كجا معلوم در زمانهاي گذشته هم اينطوري نبوده

پس چطور من مي تونم به استناد حرف كساني كه سالها قبل از من زندگي مي كردن بپذيرم كه ...........
البته اين در مورد معصوم فرق مي كنه چون در ايات قران هم اشاره شده به خدا پيامبر خاتم و ولي امرمسلمين كه يك معصوم هست يا همان امام
 
آخرین ویرایش:

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
"شايسته است قبل از تبيين مطلقه بودن ولايت، به اين سؤال پاسخ دهيم كه اصولا مطلقه بودن يا نبودن ولايت ولى فقيه موضوعا مربوط به چه دايره‏اى است؟ بر فرض كه مطلقه بودن ولايت ثابت‏شود، آيا دايره آن تا ولايت تكوينى و تشريعى نيز گسترش مى‏يابد يا خير؟
ولايت نبى مكرم اسلام (ص) در سه مرتبه، قابل تعريف است:
الف) ولايت تكوينى: بدين معنا كه صاحب چنين ولايتى، به اراده خود قادر به ايجاد تغييرات در عالم مخلوقات و كائنات است و بدين وسيله مى‏تواند كارهاى خارق العاده‏اى را كه در روال طبيعى قوانين عالم طبيعت قابل انجام نيست، انجام دهد. مثلا درخت ميوه‏اى را زودتر از موعد مورد نظر به بار بنشاند يا شخص مبتذلى را به فردى سالم و سرزنده تبديل كند و يا عكس حيوانى را به حيوان زنده تبديل نمايد و كارهايى از اين قبيل.

ب)
ولايت تشريعى: اين ولايت مبناى ولايت‏بر قانونگذارى است. صاحب چنين ولايتى حق دارد بايد و نبايدهاى شرعى و الهى را بيان كند، يعنى قوانينى كه تبعيت از آنها مبدا نجات و سعادت، تمرد از آنها مبدا گمراهى و عقاب اخروى است. 3- ولايت اجتماعى: اين ولايت‏به معناى ولايت‏بر جامعه و سرپرستى و هدايت تغييرات آن از طريق تصميمگيريهاى به موقع در حوادث مختلف اجتماعى است.

ج)
ولايت اجتماعى: اين ولايت‏به معناى ولايت‏بر جامعه و سرپرستى و هدايت تغييرات آن از طريق تصميمگيريهاى به موقع در حوادث مختلف اجتماعى است.
تجمع سه مرتبه ولايت فوق، در نبى مكرم اسلام (ص) مورد اتفاق جميع علماى شيعه، بلكه علماى اهل تسنن است، هر چند ولايت تكوينى نبى مكرم (ص) نسبت‏به ولايت تكوينى خداى متعال از دايره محدودترى برخوردار است.

ائمه اطهار (ع) نيز مرتبه‏اى از ولايت تكوينى داشته‏اند كه مورد اتفاق علماى شيعه است; اما در ولايت تشريعى ائمه (ع) فى الجمله اختلافاتى وجود دارد; مبنى بر اينكه آيا ائمه (ع) صرفا به تبيين معصومانه تشريع انجام گرفته توسط خداى متعال و تكميل شده توسط نبى مكرم (ص) مى‏پردازند و يا همچون نبى مكرم (ص) خود نيز اجازه تشريع دارند كه اين اختلاف به بحث فعلى ما مربوط نشده و در اينجا تاثيرى ندارد.
اما نسبت‏به ولايت و زعامت اجتماعى معصومين (ع) مساله قطعى است كه آنها داراى حق زعامت‏سياسى و ولايت‏بر جامعه بودند; هر چند به علت عدم اقبال عمومى مردم، نسبت‏به آنها و شرايط خاص اجتماعى كه در زمان ائمه (ع) به وجود آمد، حكومت ظاهرى كمتر به دست ايشان رسيد و شيعيان نيز از اين فيض محروم ماندند.
توضيح اين سه مرتبه از ولايت و تطبيق آن بر نبى اكرم (ص) و ائمه (ع) براى اين بود كه روشن شود ولايت مورد گفتگو در ولايت مطلقه فقيه، ابدا از سنخ ولايت تكوينى و يا ولايت تشريعى نيست; بلكه به معناى ولايت اجتماعى است. توجه تفصيلى در معناى ولايت‏بر جامعه در مباحث قبل نيز به همين دليل بود كه برخى از پندارهاى غلط درباره ولايت مطلقه فقيه را در بدو امر كنار بزنيم. از جمله اينكه بعضى گمان برده‏اند قائل شدن به ولايت مطلقه فقيه، شرك محسوب مى‏شود (1) و يا بعضى گمان برده‏اند كه قائل شدن به ولايت مطلقه فقيه براى شخص غير معصوم، قبيح است (2) و يا گفته‏اند ولايت مطلقه را فقط خدايى كه مالك الموت و الرقاب است، دارا است." (منبع)

پس مشخص شد که مقصود از ولایت فقیه، یعنی حاکم جامعه.کسی که جامعه را مدیریت کند.
:مقصود از فقيه در بحث ولايت فقيه، مجتهد جامع الشرايط است، نه هر کس که فقه خوانده باشد.
فقيه جامع الشرايط بايد سه ويژگي داشته باشد؛ اجتهاد مطلق، عدالت مطلق و قدرت مديريت و استعداد رهبري. يعني از سويي بايد صدر و ساقة اسلام را به طور عميق و با استدلال بشناسد و از سوي ديگر در تمام زمينه‌ها حدود و ضوابط الهي را رعايت کند و از هيچ يک تخطّي و تخلّف نکند و از سوي سوم، استعداد و توانايي مديريت و کشورداري و لوازم آن را واجد باشد"
(منبع)
"كسى كه در عصر غيبت ولايت را از سوى خداوند بر عهده دارد، بايد داراى سه ويژگى ضرورى باشد كه اين سه خصوصيت، از ويژگى‏هاى پيامبران و امامان سرچشمه مى‏گيرد و پرتويى از صفات متعالى آنان است و ما در گذشته از آنها سخن گفتيم (1) . ويژگى اول، شناخت قانون الهى بود; زيرا تا قانونى شناخته نشود، اجرايش ناممكن است. ويژگى دوم، استعداد و توانايى تشكيل كومت‏براى تحقق دادن به قوانين فردى و اجتماعى اسلام بود و ويژگى سوم، امانتدارى و عدالت در اجراى دستورهاى اسلام و رعايت‏حقوق انسانى و دينى افراد جامعه. به دليل همين سه ويژگى ضرورى است كه گفته مى‏شود نيابت امام عصر (عج) و ولايت جامعه در عصر غيبت از سوى خداوند، بر عهده فقيهان جامع شرايط (سه شرط مذكور) مى‏باشد. " (منبع)

حالا دلایل عقلی ولایت فقیه:
"برهان عقلي بر ضرورت ولايت فقيه در عصر غيبت، نظير برهان بر نبوت و امامت است؛ زيرا آنچه که اثبات‌کنندة نبوت عامه است، يکي نياز بشري به قوانين الهي است و ديگر نياز به وجود فردي است که به دليل مسانخت و هم‌جنسي با انسان‌ها، ضمن اسوه بودن توان تدبير و اجراي همه قوانين الهي را داشته باشد. ..‌. اثبات امامت عامه نيز با همان دو اصل، يعني احتياج انسان به قوانين الهي و نياز به رهبري اجتماعي است، زيرا هر چند که با رحلت پيامبر اسلام‌ تشريع قوانين الهي به اتمام مي‌رسد، ليکن بسياري از عمومات و اطلاقات، تخصيص و يا تقييد يافته و علم به آنها در نزد کسي است که به منزله جان نبي در ارتباط باطني با نبي اکرم‌ مي‌باشد. از اين رو بعد از رحلت پيامبر نياز به شخصي است که هم آگاه به قوانين اسلامي باشد و هم عهده‌دار ولايت و سرپرستي اجتماع باشد، اما در زمان غيبت بعد از آن که بيان مقيّدات و مخصّصات شريعت نبوي به حد نصاب رسيد، ديگر کمبودي در بخش قوانين احساس نمي‌شود، ليکن اين مقدار، جوامع انساني را از انسان قانون‌شناس و اميني که عهده‌دار سرپرستي و اجراي قوانين باشد، بي‌نياز نمي‌کند. اين نياز همان امري است که ضرورت ولايت فقيه عادل و مدير مدبّر را در زمان غيبت امام زمان(عج) اثبات مي‌کند" (منبع)

"
دليل عقلي نقلي اثبات ولايت فقيه
صلاحيت دين اسلام براي بقا و دوام تا قيامت، يک مطلب روشن و قطعي است و هيچ‌گاه بطلان و ضعف و کاستي در آن راه نخواهد داشت؛ «لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه» (سوره فصلت، آيه 42)، و تعطيل نمودن اسلام در عصر غيبت و عدم اجراي احکام و حدود آن، سدّ از سبيل خدا و مخالف با ابديت اسلام در همه شئون و عقايد و اخلاق و اعمال است و از اين دو جهت هرگز نمي‌توان در دوران غيبت که ممکن است معاذ الله هزاران سال بينجامد، بحث علم احکام اسلامي را به دست نسيان سپرد و حکم جاهليت را به دست زمامداران خودسر اجرا کرد و نمي‌توان به بهانه اين‌كه حرمان ما بعد از برکات ظهور آن حضرت‌ نتيجة تبهکاري و بي‌لياقتي خود مردم است، زعامت ديني زمان غيبت را نفي نمود و حدود الهي را تعطيل کرد. تأسيس نظام اسلامي و اجراي احکام و حدود آن و دفاع از کيان دين و حراست از آن در برابر مهاجمان، چيزي نيست که در مطلوبيت و ضرورت آن بتوان ترديد کرد و اگرچه جامعه اسلامي از درک حضور و شهود آن حضرت محروم است، ولي هتک نواميس الهي و مردمي و ضلالت و گمراهي مردم و تعطيل اسلام هيچ‌گاه مورد رضايت خداوند نيست و به همين دليل انجام اين وظايف بر عهدة نمايندگان خاص و عام حضرت ولي عصر‌ است. بررسي احکام سياسي و اجتماعي اسلام، گوياي اين مطلب است که بدون زعامت فقيه جامع الشرايط، تحقق اين احکام امکان‌پذير نيست و عقل با نظر نمودن به اين موارد، حکم مي‌کند که خداوند يقيناً اسلام و مسلمانان را در عصر غيبت بي‌سرپرست رها نکرده و براي آنان، واليان جانشين معصوم تعيين فرموده است."

(منبع)

"
دلايل نقلي اثبات ولايت فقيه
بررسي اجمالي احاديث منقول و نيز تبيين وظايف فقها در متون فقهي راجع به مسائل عمومي و مهم امت اسلامي، خواه در ولايت بر افتا، خواه در ولايت بر قضا و خواه در ولايت بر صدور احکام غُرّه و سَلْخ شهور، خواه در دريافت وجوه شرعي که متعلق به خود مکتب و مقام امامت است (از قبيل انفال و اخماس و ميراث بي‌وارث) خواه از قبيل اموال عمومي (مانند اراضي مفتوح العنوه) و نيز در موارد جزئي و شخصي (مانند شئون غايب و قاصر) نشان مي‌دهد که هم مضمون آن نصوص از اهل بيت عصمت و طهارت‌ صادر شده است و هم عصارة اين احکام و فتاوي از دورة طه و يس‌ استفاده شده است و اگرچه امکان مناقشه در سند برخي از احاديث يا سداد و صحت بعضي از فتاوي وجود دارد، ليکن مدار ديانت اصلي‌ترين هدفي است که روايات مأثور و فتاواي مزبور، رسالت ابلاغ آن را برعهده دارند.7
1-عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِيهُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدّهَا شَيْ‏ءٌ
2-مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْعَلِيّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ
لَهَا"
(منبع)

این دلایل عقلی،عقلی- نقلی و نقلی اثبات ولایت فقیه به معنای مدیریت و حاکمیت بر جامعه بود.گرچه فکر می کنم همه به این معتقد باشیم که یک جامعه به یک حاکم نیاز دارد وگرنه هرج و مرج آن جامعه را نابود خواهد کرد.

در مورد بحث تعیین ولی فقیه یا حاکم یک جامعه اسلامی.من سه شرط را برای ولی فقیه آوردم.حالا چه کسانی تعیین می کنند که این شرایط را دارد یا خیر؟ طبق قانون اساسی خبرگان رهبری.حالا آیا این خبرگان رهبری واقعاً به وظیفه خودشان عمل می کنند یا دچار سیاست بازی میشوند،آیا فردی که انتخاب می شود واقعاً این شرایط را داراست یا آدم ظاهر فریبی است؟ خدا می داند.زیرا هیچ کس جز خدا و هر آنکس که خدا بخواهد بر ضمیر افراد اشراف ندارد.
(یک چیز داخل پرانتز:البته این نظر شخصیه منه.تمام کشورها یک رییس جمهور دارند و یک نخست وزیر.ایران یک رهبر دارد و یک رییس جمهور.فکر می کنید مشکل شما اگر به جای رهبر یا ولی فقیه می گفتیم رییس جمهور و به جای رییس جمهور می گفتیم نخست وزیر حل می شد؟)

در مورد دو بحث آخر شما هم،بله متاسفانه حوزه کار را به جایی رساند که دید مردم نسبت به روحانیت 180 درجه تغییر کرد.بدون نظارت جامع بر افراد بر تن هر کسی که وارد حوزه شد، لباس روحانیت پوشاندند.طرف هم از این لباس برای نون خوردن استفاده کرد.
خدا بیامرزه حاج آقای مجتهدی رو،تو یکی از سخنرانی هاشون می گفتن اگه دست من بود این آخوندایی که سوار بنز و ماکسما و ... میشن و یه دست موبایل و یه دست 2-3 کیلو مرغ و... رو تیر بارون می کردم!
اما در مورد راویان حدیث.اگر به سایتی که معرفی کردم مراجعه می کردید،ملاحظه می کردید که برای علوم حدیث 4 کتاب موجود هست که هر کدام به نوعی به معرفی راویان حدیث پرداخته اند:
"علم رجال، به معناى خاص، بر حسب انگيزه‏هاى گوناگون، به رشته‏ها و موضوعات محدودترى تقسيم مى‏شود و كتابهاى مربوط به آن شكلهاى مختلفى مى‏گيرد.بعضى از اين كتابها به طور عام، شامل نام راويان است، بى‏تعرض به وثاقت‏يا عدم وثاقت ايشان، مانند طبقات الرجال تاليف (احتمالا) احمد بن ابى عبدالله برقى (متوفا به سال 274 يا 280) .بعضى ديگر درباره ممدوحين يا مذمومين است، مانند كتاب ابن داود قمى (متوفا به سال 368) و نيز كتاب استادش احمد بن محمد بن عمار الكوفى (متوفا به سال 1346) كه از كتاب او مفصلتر است.برخى فقط درباره اصحاب يك امام است مانند كتاب ابن عقده (متوفا به سال 332 يا 333) كه فقط در خصوص اصحاب امام صادق-عليه السلام-تاليف شده و مشتمل بر نام چهار هزار راوى است.و در برخى ديگر، جهت‏خاص ديگرى در نظر گرفته شده، مانند كتاب عبد العزيز بن يحيى الجلودى (متوفا به سال 332) كه مشتمل‏است‏بر نام آن عده از صحابه رسول اكرم-صلى الله عليه و آله-كه از على-عليه السلام-روايت كرده‏اند، يا كتاب ابن زيدويه (2) در حالات زنان راوى آل ابيطالب (من روى من نساء آل ابيطالب) و كتابهاى ديگرى كه برخى از آنها را نام خواهيم برد. " (منبع)

بحث در این مورد طولانیه،من شما رو باز هم ارجاع میدم به همون سایت که در بالا آوردم.اما برای اختصار، راویان حدیث خود از یاران پیامبر و ائمه بودند و بالطبع در مدح یا مذمت هر کدام نیز احادیثی یافت می شود(حال متناقض یا همسو)آنچه که در این 4 کتاب علم رجال جمع آوری شده، زندگی نامه و این احادیث در رابطه با راویان حدیث است که بر اساس آنها در رابطه با صحیح بودن یا غیر صحیح بودن آن تصمیم می گیرند.به عنوان مثال: در شیعه احادیثی که توسط عایشه نقل شده است یا یکی از راویان آن عایشه باشد، از درجه اعتبار ساقط است(به دلایلی) اما احادیث نقل شده از ام سلمه دیگر زن پیامبر دارای اعتبار است.
در ضمن احادیث از نظر منبع و راویان دارای درجه بندی های مختلفی هستند:قوی،صحیح،حسن و ضعیف که برای اطلاع از تعریف هر کدام شما رو به سایت زیر راهنمایی می کنم:
http://www.andisheqom.com/Files/hadith.php?idVeiw=29556&&level=4&subid=29556


(مثلاً من می خواستم وارد این مباحث نشم! از اینکه باعث انحراف موضوع این تاپیک شدم،عذر می خوام )
یا حق
یا علی


 
آخرین ویرایش:

ryhan

عضو جدید
چه زمانی ندای جاالحق و ذهق الباطل می توان سر داد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زمانی که اکثریت انسانها خواهان شنیدن ،فهمیدن و پذیرفتن حق باشند.


ایجاد آگاهی و آمادگی جامعه بشری برای حقّ و حقیقت و مخالفت جدّی با ظلم و جور در یكی از زمینه‌ های مهم برای ظهور آن حضرت است. و این مهمّ بر عهده همه ما مسلمانان و شیعیان است.

ما باید با استفاده از علم و تكنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیان برسانیم، آنها را با زیبایی‌های مكتب اهل بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ كه هماهنگ با فطرت انسانی است آشنا بسازیم؛ تا همان گونه كه در احادیث آمده است، با شناخت زیبایی‌های مكتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مقایسه آن با سایر مكاتب و

فرهنگ‌ها، حق را از باطل تشخیص داده، از آنها دل كنده و به حقیقت بپیوندند و آن زمان كه مردم جهان با دروغگویی‌های حكّام هواپرست و جاه طلب آشنا و بر

ناتوانی آنها از سعادتمندی جامعه بشری آگاه شدند، قهراً مستأصل شده و بدنبال یك منجی مصلح بوده و خود به خود برای پذیرش حق و حقیقت آمادگی پیدا می‌كنند و قدر آن منجی را ارج می‌نهند.

اصولاً باید توجّه داشت كه یكی از علل غیبت امام عصر ـ علیه السّلام ـ نیز، عدم آمادگی مردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چرا كه بر اثر جهل مردم و ظلم حكّام زمان، همه‌ ائمّه قبلی یكی پس از دیگری به شهادت رسیدند، لذا برای حفظ حجّت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، دوران غیبت شروع و تا فراهم شدن زمینه ظهور ادامه خواهد داشت.

اگر برای جامعه بشری این آمادگی‌ها و آگاهی‌ها حاصل نشود، حضرت تشریف بیاورند، آن حضرت نیز مانند امامان معصوم سابق به شهادت خواهد رسید. بنابراین

رشد و آگاهی عموم مردم محروم و مستضعف، می‌بایست به درجه ‌ای برسد كه نور وجود امام را لمس كرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او گرد آیند. باید درجه رشد و

آگاهی آنان به حدّی برسد كه از مدّعیان حقوق بشر و دموكراسی، ناامید شده و همه منتظر ظهور منجی بزرگ الهی باشند.



برگرفته از
:http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1772&&level=4&subid=1772
 

ryhan

عضو جدید
سلام به همه دوستان و یاران آقا امام زمان (عج)

دوستان خوبم اگر شعر، آیه و حدیثی در مورد آخرین حجت خدا ،مولایمان مهدی صاحب زمان

در دسترس دارید ممنون می شم بنویسید

التماس دعا برای ظهور با شکوه مولا :gol::gol::gol::gol::gol:
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
دل که آشفته روي تو نباشد دل نيست :gol::gol::gol::gol::gol: آنکه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست

مستي عاشق دل باخته از باده توست:gol: :gol::gol::gol::gol: بجز اين مستقيم از عمر و مگر حاصل نبست

عشق روي تو در اين باديه افکند مرا :gol::gol::gol::gol::gol: چه توان کرد که اين باديه را ساحل نيست

بگذر از خويش اگر عاشق دلباخته ايي:gol::gol::gol::gol::gol: که ميان تو و او جز تو کسي حائل نيست
 
آخرین ویرایش:

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
"شايسته است قبل از تبيين مطلقه بودن ولايت، به اين سؤال پاسخ دهيم كه اصولا مطلقه بودن يا نبودن ولايت ولى فقيه موضوعا مربوط به چه دايره‏اى است؟ بر فرض كه مطلقه بودن ولايت ثابت‏شود، آيا دايره آن تا ولايت تكوينى و تشريعى نيز گسترش مى‏يابد يا خير؟
ولايت نبى مكرم اسلام (ص) در سه مرتبه، قابل تعريف است:
الف) ولايت تكوينى: بدين معنا كه صاحب چنين ولايتى، به اراده خود قادر به ايجاد تغييرات در عالم مخلوقات و كائنات است و بدين وسيله مى‏تواند كارهاى خارق العاده‏اى را كه در روال طبيعى قوانين عالم طبيعت قابل انجام نيست، انجام دهد. مثلا درخت ميوه‏اى را زودتر از موعد مورد نظر به بار بنشاند يا شخص مبتذلى را به فردى سالم و سرزنده تبديل كند و يا عكس حيوانى را به حيوان زنده تبديل نمايد و كارهايى از اين قبيل.

ب) ولايت تشريعى: اين ولايت مبناى ولايت‏بر قانونگذارى است. صاحب چنين ولايتى حق دارد بايد و نبايدهاى شرعى و الهى را بيان كند، يعنى قوانينى كه تبعيت از آنها مبدا نجات و سعادت، تمرد از آنها مبدا گمراهى و عقاب اخروى است. 3- ولايت اجتماعى: اين ولايت‏به معناى ولايت‏بر جامعه و سرپرستى و هدايت تغييرات آن از طريق تصميمگيريهاى به موقع در حوادث مختلف اجتماعى است.

ج)ولايت اجتماعى: اين ولايت‏به معناى ولايت‏بر جامعه و سرپرستى و هدايت تغييرات آن از طريق تصميمگيريهاى به موقع در حوادث مختلف اجتماعى است.
تجمع سه مرتبه ولايت فوق، در نبى مكرم اسلام (ص) مورد اتفاق جميع علماى شيعه، بلكه علماى اهل تسنن است، هر چند ولايت تكوينى نبى مكرم (ص) نسبت‏به ولايت تكوينى خداى متعال از دايره محدودترى برخوردار است.

ائمه اطهار (ع) نيز مرتبه‏اى از ولايت تكوينى داشته‏اند كه مورد اتفاق علماى شيعه است; اما در ولايت تشريعى ائمه (ع) فى الجمله اختلافاتى وجود دارد; مبنى بر اينكه آيا ائمه (ع) صرفا به تبيين معصومانه تشريع انجام گرفته توسط خداى متعال و تكميل شده توسط نبى مكرم (ص) مى‏پردازند و يا همچون نبى مكرم (ص) خود نيز اجازه تشريع دارند كه اين اختلاف به بحث فعلى ما مربوط نشده و در اينجا تاثيرى ندارد.
اما نسبت‏به ولايت و زعامت اجتماعى معصومين (ع) مساله قطعى است كه آنها داراى حق زعامت‏سياسى و ولايت‏بر جامعه بودند; هر چند به علت عدم اقبال عمومى مردم، نسبت‏به آنها و شرايط خاص اجتماعى كه در زمان ائمه (ع) به وجود آمد، حكومت ظاهرى كمتر به دست ايشان رسيد و شيعيان نيز از اين فيض محروم ماندند.
توضيح اين سه مرتبه از ولايت و تطبيق آن بر نبى اكرم (ص) و ائمه (ع) براى اين بود كه روشن شود ولايت مورد گفتگو در ولايت مطلقه فقيه، ابدا از سنخ ولايت تكوينى و يا ولايت تشريعى نيست; بلكه به معناى ولايت اجتماعى است. توجه تفصيلى در معناى ولايت‏بر جامعه در مباحث قبل نيز به همين دليل بود كه برخى از پندارهاى غلط درباره ولايت مطلقه فقيه را در بدو امر كنار بزنيم. از جمله اينكه بعضى گمان برده‏اند قائل شدن به ولايت مطلقه فقيه، شرك محسوب مى‏شود (1) و يا بعضى گمان برده‏اند كه قائل شدن به ولايت مطلقه فقيه براى شخص غير معصوم، قبيح است (2) و يا گفته‏اند ولايت مطلقه را فقط خدايى كه مالك الموت و الرقاب است، دارا است." (منبع)

پس مشخص شد که مقصود از ولایت فقیه، یعنی حاکم جامعه.کسی که جامعه را مدیریت کند.
:مقصود از فقيه در بحث ولايت فقيه، مجتهد جامع الشرايط است، نه هر کس که فقه خوانده باشد.
فقيه جامع الشرايط بايد سه ويژگي داشته باشد؛ اجتهاد مطلق، عدالت مطلق و قدرت مديريت و استعداد رهبري. يعني از سويي بايد صدر و ساقة اسلام را به طور عميق و با استدلال بشناسد و از سوي ديگر در تمام زمينه‌ها حدود و ضوابط الهي را رعايت کند و از هيچ يک تخطّي و تخلّف نکند و از سوي سوم، استعداد و توانايي مديريت و کشورداري و لوازم آن را واجد باشد"


" (منبع)



حالا دلایل عقلی ولایت فقیه:


"برهان عقلي بر ضرورت ولايت فقيه در عصر غيبت، نظير برهان بر نبوت و امامت است؛ زيرا آنچه که اثبات‌کنندة نبوت عامه است، يکي نياز بشري به قوانين الهي است و ديگر نياز به وجود فردي است که به دليل مسانخت و هم‌جنسي با انسان‌ها، ضمن اسوه بودن توان تدبير و اجراي همه قوانين الهي را داشته باشد. ..‌. اثبات امامت عامه نيز با همان دو اصل، يعني احتياج انسان به قوانين الهي و نياز به رهبري اجتماعي است، زيرا هر چند که با رحلت پيامبر اسلام‌ تشريع قوانين الهي به اتمام مي‌رسد، ليکن بسياري از عمومات و اطلاقات، تخصيص و يا تقييد يافته و علم به آنها در نزد کسي است که به منزله جان نبي در ارتباط باطني با نبي اکرم‌ مي‌باشد. از اين رو بعد از رحلت پيامبر نياز به شخصي است که هم آگاه به قوانين اسلامي باشد و هم عهده‌دار ولايت و سرپرستي اجتماع باشد، اما در زمان غيبت بعد از آن که بيان مقيّدات و مخصّصات شريعت نبوي به حد نصاب رسيد، ديگر کمبودي در بخش قوانين احساس نمي‌شود، ليکن اين مقدار، جوامع انساني را از انسان قانون‌شناس و اميني که عهده‌دار سرپرستي و اجراي قوانين باشد، بي‌نياز نمي‌کند. اين نياز همان امري است که ضرورت ولايت فقيه عادل و مدير مدبّر را در زمان غيبت امام زمان(عج) اثبات مي‌کند" (منبع)



"دليل عقلي نقلي اثبات ولايت فقيه


صلاحيت دين اسلام براي بقا و دوام تا قيامت، يک مطلب روشن و قطعي است و هيچ‌گاه بطلان و ضعف و کاستي در آن راه نخواهد داشت؛ «لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه» (سوره فصلت، آيه 42)، و تعطيل نمودن اسلام در عصر غيبت و عدم اجراي احکام و حدود آن، سدّ از سبيل خدا و مخالف با ابديت اسلام در همه شئون و عقايد و اخلاق و اعمال است و از اين دو جهت هرگز نمي‌توان در دوران غيبت که ممکن است معاذ الله هزاران سال بينجامد، بحث علم احکام اسلامي را به دست نسيان سپرد و حکم جاهليت را به دست زمامداران خودسر اجرا کرد و نمي‌توان به بهانه اين‌كه حرمان ما بعد از برکات ظهور آن حضرت‌ نتيجة تبهکاري و بي‌لياقتي خود مردم است، زعامت ديني زمان غيبت را نفي نمود و حدود الهي را تعطيل کرد. تأسيس نظام اسلامي و اجراي احکام و حدود آن و دفاع از کيان دين و حراست از آن در برابر مهاجمان، چيزي نيست که در مطلوبيت و ضرورت آن بتوان ترديد کرد و اگرچه جامعه اسلامي از درک حضور و شهود آن حضرت محروم است، ولي هتک نواميس الهي و مردمي و ضلالت و گمراهي مردم و تعطيل اسلام هيچ‌گاه مورد رضايت خداوند نيست و به همين دليل انجام اين وظايف بر عهدة نمايندگان خاص و عام حضرت ولي عصر‌ است. بررسي احکام سياسي و اجتماعي اسلام، گوياي اين مطلب است که بدون زعامت فقيه جامع الشرايط، تحقق اين احکام امکان‌پذير نيست و عقل با نظر نمودن به اين موارد، حکم مي‌کند که خداوند يقيناً اسلام و مسلمانان را در عصر غيبت بي‌سرپرست رها نکرده و براي آنان، واليان جانشين معصوم تعيين فرموده است."





"دلايل نقلي اثبات ولايت فقيه


بررسي اجمالي احاديث منقول و نيز تبيين وظايف فقها در متون فقهي راجع به مسائل عمومي و مهم امت اسلامي، خواه در ولايت بر افتا، خواه در ولايت بر قضا و خواه در ولايت بر صدور احکام غُرّه و سَلْخ شهور، خواه در دريافت وجوه شرعي که متعلق به خود مکتب و مقام امامت است (از قبيل انفال و اخماس و ميراث بي‌وارث) خواه از قبيل اموال عمومي (مانند اراضي مفتوح العنوه) و نيز در موارد جزئي و شخصي (مانند شئون غايب و قاصر) نشان مي‌دهد که هم مضمون آن نصوص از اهل بيت عصمت و طهارت‌ صادر شده است و هم عصارة اين احکام و فتاوي از دورة طه و يس‌ استفاده شده است و اگرچه امکان مناقشه در سند برخي از احاديث يا سداد و صحت بعضي از فتاوي وجود دارد، ليکن مدار ديانت اصلي‌ترين هدفي است که روايات مأثور و فتاواي مزبور، رسالت ابلاغ آن را برعهده دارند.7


1-عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَإِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِيهُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدّهَا شَيْ‏ءٌ


2-مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْعَلِيّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ الْمُؤْمِنِينَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ كَحِصْنِ سُورِ الْمَدِينَةِ لَهَا"





این دلایل عقلی،عقلی- نقلی و نقلی اثبات ولایت فقیه به معنای مدیریت و حاکمیت بر جامعه بود.گرچه فکر می کنم همه به این معتقد باشیم که یک جامعه به یک حاکم نیاز دارد وگرنه هرج و مرج آن جامعه را نابود خواهد کرد.



در مورد بحث تعیین ولی فقیه یا حاکم یک جامعه اسلامی.من سه شرط را برای ولی فقیه آوردم.حالا چه کسانی تعیین می کنند که این شرایط را دارد یا خیر؟ طبق قانون اساسی خبرگان رهبری.حالا آیا این خبرگان رهبری واقعاً به وظیفه خودشان عمل می کنند یا دچار سیاست بازی میشوند،آیا فردی که انتخاب می شود واقعاً این شرایط را داراست یا آدم ظاهر فریبی است؟ خدا می داند.زیرا هیچ کس جز خدا و هر آنکس که خدا بخواهد بر ضمیر افراد اشراف ندارد.

چطور مي توان به عنوان يك مسلمان شيعه پذيرفت كه افرادي نا صالح كسي را تعيين كنند كه حكومت جامعه اسلامي را بعهده داشته باشد





(یک چیز داخل پرانتز:البته این نظر شخصیه منه.تمام کشورها یک رییس جمهور دارند و یک نخست وزیر.ایران یک رهبر دارد و یک رییس جمهور.فکر می کنید مشکل شما اگر به جای رهبر یا ولی فقیه می گفتیم رییس جمهور و به جای رییس جمهور می گفتیم نخست وزیر حل می شد؟)

نه مشكل من اينه كه به گفته خود شما پيامبر و امامان رهبران جامعه اسلامي بودن يعني پيامبر به عنوان پيامبر حاتم در بين جاهلين و اعراب چندين سال تلاش كرد و در روز غدير خم نتيجه زحمتشو داد به امام و جانشينشو انتخاب كرد نه براي يك سال يا دو سال يا 100 سال بلكه تا روز قيامت و گفت مادامي كه به قران و اهل بيت من يعني همان امام تمسك جوئيد گمراه نمي شويد ولي حرفي از ولايت فقيه و...... نزد پس من مي گم مسلمانان در هر جاي دنيا كه باشن امت اسلام را تشكيل بدن فقط يك رهبر خواهند داشت و اون هم كسي كه پيامبر اسلام انتخاب كرده يعني امام كه فردي معصوم



در مورد دو بحث آخر شما هم،بله متاسفانه حوزه کار را به جایی رساند که دید مردم نسبت به روحانیت 180 درجه تغییر کرد.بدون نظارت جامع بر افراد بر تن هر کسی که وارد حوزه شد، لباس روحانیت پوشاندند.طرف هم از این لباس برای نون خوردن استفاده کرد.


خدا بیامرزه حاج آقای مجتهدی رو،تو یکی از سخنرانی هاشون می گفتن اگه دست من بود این آخوندایی که سوار بنز و ماکسما و ... میشن و یه دست موبایل و یه دست 2-3 کیلو مرغ و... رو تیر بارون می کردم!

نتيجه هدايت امت مسلمان به وسيله يك غير معصوم




اما در مورد راویان حدیث.اگر به سایتی که معرفی کردم مراجعه می کردید،ملاحظه می کردید که برای علوم حدیث 4 کتاب موجود هست که هر کدام به نوعی به معرفی راویان حدیث پرداخته اند:


"علم رجال، به معناى خاص، بر حسب انگيزه‏هاى گوناگون، به رشته‏ها و موضوعات محدودترى تقسيم مى‏شود و كتابهاى مربوط به آن شكلهاى مختلفى مى‏گيرد.بعضى از اين كتابها به طور عام، شامل نام راويان است، بى‏تعرض به وثاقت‏يا عدم وثاقت ايشان، مانند طبقات الرجال تاليف (احتمالا) احمد بن ابى عبدالله برقى (متوفا به سال 274 يا 280) .بعضى ديگر درباره ممدوحين يا مذمومين است، مانند كتاب ابن داود قمى (متوفا به سال 368) و نيز كتاب استادش احمد بن محمد بن عمار الكوفى (متوفا به سال 1346) كه از كتاب او مفصلتر است.برخى فقط درباره اصحاب يك امام است مانند كتاب ابن عقده (متوفا به سال 332 يا 333) كه فقط در خصوص اصحاب امام صادق-عليه السلام-تاليف شده و مشتمل بر نام چهار هزار راوى است.و در برخى ديگر، جهت‏خاص ديگرى در نظر گرفته شده، مانند كتاب عبد العزيز بن يحيى الجلودى (متوفا به سال 332) كه مشتمل‏است‏بر نام آن عده از صحابه رسول اكرم-صلى الله عليه و آله-كه از على-عليه السلام-روايت كرده‏اند، يا كتاب ابن زيدويه (2) در حالات زنان راوى آل ابيطالب (من روى من نساء آل ابيطالب) و كتابهاى ديگرى كه برخى از آنها را نام خواهيم برد. " (منبع)



بحث در این مورد طولانیه،من شما رو باز هم ارجاع میدم به همون سایت که در بالا آوردم.اما برای اختصار، راویان حدیث خود از یاران پیامبر و ائمه بودند و بالطبع در مدح یا مذمت هر کدام نیز احادیثی یافت می شود(حال متناقض یا همسو)آنچه که در این 4 کتاب علم رجال جمع آوری شده، زندگی نامه و این احادیث در رابطه با راویان حدیث است که بر اساس آنها در رابطه با صحیح بودن یا غیر صحیح بودن آن تصمیم می گیرند.به عنوان مثال: در شیعه احادیثی که توسط عایشه نقل شده است یا یکی از راویان آن عایشه باشد، از درجه اعتبار ساقط است(به دلایلی) اما احادیث نقل شده از ام سلمه دیگر زن پیامبر دارای اعتبار است.


در ضمن احادیث از نظر منبع و راویان دارای درجه بندی های مختلفی هستند:قوی،صحیح،حسن و ضعیف که برای اطلاع از تعریف هر کدام شما رو به سایت زیر راهنمایی می کنم:






(مثلاً من می خواستم وارد این مباحث نشم! از اینکه باعث انحراف موضوع این تاپیک شدم،عذر می خوام )


یا حق


یا علی





من نظرمو با ابي نوشتم بين نوشته هاي شما

اسلام دين منتطق و عقل
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
من نظرمو با ابي نوشتم بين نوشته هاي شما

اسلام دين منتطق و عقل

سلام،
حرف شما درسته.اما به نظر شما تا زمان ظهور ما باید چیکار کنیم؟وایسیم یه گوشه تا امام ظهور کنن؟ الان حکومت ها،نه فقط در ایران همه ی جهان، به امانت دست مردم هست. چون وقتی که امام ظهور کنن،حکومت یک حکومت جهانی خواهد بود و فقط و فقط یک حاکم دارد و آن صاحب امر است.اما به نظر شما حالا که امام معصوم در دسترس نیست و از دیدگان غایب است،نباید حکومتی تشکیل شود و همه باید بدون حکومت و قانون و نظم زندگی کنن تا امام ظهور کنن؟
اسلام دین عقل و منطق.عقل به شما چه حکمی میکنه؟غیر از اینه که حالا که صاحب اصلی نیست، امانتدار خوبی باشیم؟ من کاری به اشخاص و ... ندارم.کلی میگم،بله الان وضع مملکت،وضعی نیست که بشه بهش گفت مملکت صاحب الزمانی.
اما یه مطلب اینجا هست که معمولاً هیچ کسی بهش توجه نمی کنه اونم اینه که هر کسی در هر جا و پستی که هست کار خودش رو به نحو احسن اگر انجام بده، اونوقت مملکت گلستان میشه.بحث امانتدار بودن حکومت فقط در مورد حاکم فعلی نیست،بحث در مورد همه ی ماست.همه ی ما امانتدار این حکومتی هستیم که متعلق به امام زمانه.یه مملکت و حکومتش رو مردم یه سرزمین تشکیل میدن نه قشر اقلیتی که در راس حکومتن.

در مورد افراد ناصالحی هم که گفتید،صالح یا ناصالح بودن افراد رو چه کسی تعیین میکنه؟شما یا من؟قرار نیست هر کسی که به نظر من یا شما آدم خوبی نیامد، حتما فرد نا صالحی باشه و فقط باید افراد مورد نظر من داخل یه شورا باشن تا اون افراد دارای صلاحیت باشن.

یا علی
 
آخرین ویرایش:

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام،
حرف شما درسته.اما به نظر شما تا زمان ظهور ما باید چیکار کنیم؟وایسیم یه گوشه تا امام ظهور کنن؟ الان حکومت ها،نه فقط در ایران همه ی جهان، به امانت دست مردم هست. چون وقتی که امام ظهور کنن،حکومت یک حکومت جهانی خواهد بود و فقط و فقط یک حاکم دارد و آن صاحب امر است.اما به نظر شما حالا که امام معصوم در دسترس نیست و از دیدگان غایب است،نباید حکومتی تشکیل شود و همه باید بدون حکومت و قانون و نظم زندگی کنن تا امام ظهور کنن؟
اسلام دین عقل و منطق.عقل به شما چه حکمی میکنه؟غیر از اینه که حالا که صاحب اصلی نیست، امانتدار خوبی باشیم؟ من کاری به اشخاص و ... ندارم.کلی میگم،بله الان وضع مملکت،وضعی نیست که بشه بهش گفت مملکت صاحب الزمانی.
اما یه مطلب اینجا هست که معمولاً هیچ کسی بهش توجه نمی کنه اونم اینه که هر کسی در هر جا و پستی که هست کار خودش رو به نحو احسن اگر انجام بده، اونوقت مملکت گلستان میشه.بحث امانتدار بودن حکومت فقط در مورد حاکم فعلی نیست،بحث در مورد همه ی ماست.همه ی ما امانتدار این حکومتی هستیم که متعلق به امام زمانه.یه مملکت و حکومتش رو مردم یه سرزمین تشکیل میدن نه قشر اقلیتی که در راس حکومتن.

در مورد افراد ناصالحی هم که گفتید،صالح یا ناصالح بودن افراد رو چه کسی تعیین میکنه؟شما یا من؟قرار نیست هر کسی که به نظر من یا شما آدم خوبی نیامد، حتما فرد نا صالحی باشه و فقط باید افراد مورد نظر من داخل یه شورا باشن تا اون افراد دارای صلاحیت باشن.

یا علی

اگه جامعي فاسد يا داره فاسد ميشه دليلش رهبران فاسدن كه در قران امده فعلا ايه اشو يادم نيست

همه ما كه شيعه هستيم خوب مي دونيم كه هر زماني داراي صاحبي و امام زمان كه اصلا از اسمش مشخص صاحب زمان يعني كسي كه هادي و رهبر جامعه مسلمانان و اين حرف پيامبر و قران تا اينجا جاشو همه موافقن و اينكه اين ولايت و رهبر ي از امام علي اولين امام اغاز شده و تا قيامت ادامه داره و در اين شكي نيست و لي همه خوب مي دونيم كه امام علي با اينكه همرا ه پيامبر بود و در غدير خم رهبر همه امت شد و همه شاهد بودن ، چه اتفاقي افتاد بعد از 25 سال به حكومت رسيد مگه نه اينكه امام حسين خود مسلمانها كشتن و ...... هميشه در تاريخ امامت ، طرفدران امام و صاحب زمان يه عده اي كم بوده و بقيه در جاهليت و يا بهتر بگم فريب انسانهاي سودجو رو خوردن هميشه ياران امام و كساني كه واقعا امام وقت خودشونو مي شناختن كم بودن چرا كمي به اطرافمون با دقت نگاه نمي كنيم چرا كمي فكر نمي كنيم شايد ما هم مثل اين انسانهاي فريب خورده تاريخ باشيم هر چي كه از گدشتگان به ارث برديم همونو قبول مي كنيم

چطور مي تونيم براي چيزي كه حتي خودمون يه دليل عقلاني نمي تونيم براي اون بياريم


به راحتي بپذيريم چون از بچگي تو گوشمون خوندن و گفتن فقط به اين دليل قبول كرديم ( پس فرق ما با بت پرستان جاهل زمان پيامبر چي بوده ...........
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
اگه جامعي فاسد يا داره فاسد ميشه دليلش رهبران فاسدن كه در قران امده فعلا ايه اشو يادم نيست

شاید هم دلیل فساد مردمش باشه.

«إنّ الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»

یا علی
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
البته بحث ما در مورد فساد جامعه نيست

در مورد مسئله خيلي مهمي كه متاسفانه هيچ كس غير از من و شما شركت نمي كنه فقط همه ميان مي گم مهدي بيا تنها چيزي كه ياد گرفتيم همين
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
اگه جامعي فاسد يا داره فاسد ميشه دليلش رهبران فاسدن كه در قران امده فعلا ايه اشو يادم نيست

همه ما كه شيعه هستيم خوب مي دونيم كه هر زماني داراي صاحبي و امام زمان كه اصلا از اسمش مشخص صاحب زمان يعني كسي كه هادي و رهبر جامعه مسلمانان و اين حرف پيامبر و قران تا اينجا جاشو همه موافقن و اينكه اين ولايت و رهبر ي از امام علي اولين امام اغاز شده و تا قيامت ادامه داره و در اين شكي نيست و لي همه خوب مي دونيم كه امام علي با اينكه همرا ه پيامبر بود و در غدير خم رهبر همه امت شد و همه شاهد بودن ، چه اتفاقي افتاد بعد از 25 سال به حكومت رسيد مگه نه اينكه امام حسين خود مسلمانها كشتن و ...... هميشه در تاريخ امامت ، طرفدران امام و صاحب زمان يه عده اي كم بوده و بقيه در جاهليت و يا بهتر بگم فريب انسانهاي سودجو رو خوردن هميشه ياران امام و كساني كه واقعا امام وقت خودشونو مي شناختن كم بودن چرا كمي به اطرافمون با دقت نگاه نمي كنيم چرا كمي فكر نمي كنيم شايد ما هم مثل اين انسانهاي فريب خورده تاريخ باشيم هر چي كه از گدشتگان به ارث برديم همونو قبول مي كنيم

چطور مي تونيم براي چيزي كه حتي خودمون يه دليل عقلاني نمي تونيم براي اون بياريم


به راحتي بپذيريم چون از بچگي تو گوشمون خوندن و گفتن فقط به اين دليل قبول كرديم ( پس فرق ما با بت پرستان جاهل زمان پيامبر چي بوده ...........

سلام
منم تا حدی با نظرت موافقم، امام حسین(ع) رو همون هایی شهید کردند که براش نامه فدایت شوم نوشتند و گفتند بیا به کوفه!
امام علی(ع) رو هم همون هایی خانه نشین کردند که در روز غدیر خم اولین کسانی بودند که با علی (ع) بیعت کردند و بهش تبریک گفتند.
همیشه همین طور بوده، قرآن هم میگه « اکثرهم لا یعلمون» الان هم اگه امام زمان ظهور نمی کنه، بخاطر اینه که اکثر ما داریم دروغ می گیم که مهدی بیا مهدی بیا!!!
بیشترمون فقط شعار میدیم، این یه حقیقت تلخه!!!
کسی که واقعا از ته دلش آرزوی ظهور رو داشته باشه، سراغ گناه نمیره! همین که جامعه ما رو که تازه منسوب به امام هم فساد و تباهی گرفته مشخص میکنه که چقدر دنبال ظهور آقا هستیم!!!
بقول یکی از بچه ها باید مرد عمل بود و با حرف زدن کاری پیش نمیره، اگه می خوایم جامعه امون اصلاح بشه و امام زمان ظهور کنه، باید از گناهامون کم کنیم، باید بیشتر به درون خودمون برسیم! باید بیشتر امربه معروف و نهی از منکر کنیم.
نباید سر خودمون رو شیره بمالیم و بعضی چیزا رو سرپوشونی کنیم. باید جلوی ظلم و بی عدالتی وایسیم، حتی اگه به قیمت گزافی برامون تموم بشه، هممون باید «حر» بشیم، همه!!!
موفق باشید
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
البته بحث ما در مورد فساد جامعه نيست

در مورد مسئله خيلي مهمي كه متاسفانه هيچ كس غير از من و شما شركت نمي كنه فقط همه ميان مي گم مهدي بيا تنها چيزي كه ياد گرفتيم همين

سلام،
منظور من رو آیه ای که آوردم به خوبی بیان میکرد."خداوند امور یک ملت را تغییر نمی دهد تا آنکه آن ملت خودشان را تغییر دهند."
نگاه کنید،الان حداقل به اسم ایران دموکراسیه.ما خودمون رییس جمهورمون رو انتخاب می کنیم.این رییس جمهور از کجا میاد؟از بهشت که نمی فرستنش.از دل همین مردم میاد.اگر می بینید دولت و حاکمیت داره به سمت فنا میره شاید یه دلیلش این باشه که مردم دارن فاسد میشن چون بدنه این دولت و حاکمیت رو مهندسایی مثل من و شما میسازن.
من هم متاسفم واقعا که این بحث به یک بحث دو نفره تبدیل شده و کسی حتی محض دادن نظر هم به خودش زحمت نمی ده.
سلام
منم تا حدی با نظرت موافقم، امام حسین(ع) رو همون هایی شهید کردند که براش نامه فدایت شوم نوشتند و گفتند بیا به کوفه!
امام علی(ع) رو هم همون هایی خانه نشین کردند که در روز غدیر خم اولین کسانی بودند که با علی (ع) بیعت کردند و بهش تبریک گفتند.
همیشه همین طور بوده، قرآن هم میگه « اکثرهم لا یعلمون» الان هم اگه امام زمان ظهور نمی کنه، بخاطر اینه که اکثر ما داریم دروغ می گیم که مهدی بیا مهدی بیا!!!
بیشترمون فقط شعار میدیم، این یه حقیقت تلخه!!!
کسی که واقعا از ته دلش آرزوی ظهور رو داشته باشه، سراغ گناه نمیره! همین که جامعه ما رو که تازه منسوب به امام هم فساد و تباهی گرفته مشخص میکنه که چقدر دنبال ظهور آقا هستیم!!!
بقول یکی از بچه ها باید مرد عمل بود و با حرف زدن کاری پیش نمیره، اگه می خوایم جامعه امون اصلاح بشه و امام زمان ظهور کنه، باید از گناهامون کم کنیم، باید بیشتر به درون خودمون برسیم! باید بیشتر امربه معروف و نهی از منکر کنیم.
نباید سر خودمون رو شیره بمالیم و بعضی چیزا رو سرپوشونی کنیم. باید جلوی ظلم و بی عدالتی وایسیم، حتی اگه به قیمت گزافی برامون تموم بشه، هممون باید «حر» بشیم، همه!!!
موفق باشید

یه سال روز نیمه شعبان یه آخوندی اومد مدرسه ما سخرانی کرد.می گفت دیشب تلویزیون رو دیدید؟از مردم می پرسیدن چرا دلتون می خواد امام زمان ظهور کنه؟ یکی می گفت امام زمان ظهور کنه،مرغ ارزون شه.یکی میگفت بیاد مشکل بیکاری حل شه و ... هیچ کس نمی گفت امام بیاد تا چشممون به جمالش روشن شه و بتونیم نوکریش رو بکنیم.
یه حکایت هم تعریف کرد،جالب بود.یه بنده خدایی هی ناله و زاری می کرد که امام چرا نمی یای؟من خیلی ها رو میشناسم که می خوان در کنار شما بجنگن.یه روز امام تو خوابش میان و میگن چیه هی می گی آقا بیا،آقا بیا؟از تموم مردم این شهر فقط یکی تو مشتاق ظهوری یکی فلان جوان قصاب.طرف میگه نه آقا،من حداقل 50،60 نفر میشناسم که مشتاق دیدن شمان.آقا می فرماید برو به آن جوان قصاب بگو دو گوسفند بیاورد خانه شما.اون 50-60 نفر رو هم دعوت کن خونه ات.خلاصه،دعوت انجام میشه.آقا بالا پشت بام می ایستند و جوان قصاب رو صدا میزنن.جوان که بالا میره اشاره میکنن که سر یکی از گوسفند ها رو ببر .خون از ناودون میاد پایین و همه میگن وای،کشتش!
بعد نفر دوم، اون بنده خدا رو صدا میزنن و سر گوسفند دوم رو هم میبرن.آقا میفرمایند برو پایین هر کس باقی مانده بگو بیاد بالا.چی فکر می کنید؟

آره،اینجوریه.همه اللهم عجل نقل زبونشونه اما حقیقت وجودیشون چیه خدا میدونه.
ببخشید خیلی طولانی شد.

یا علی
 

ariyana.1365

عضو جدید
سلام
من نمی دونم که از یاران اقا امام زمان هستم یا نه.ولی خوب می دونم که خیلی دوسش دارم.
قرار بود نامم رنگ درد نگیرد که گرفت
قرار بود نامم رنگ گلایه نگیرد که گرفت.

منتظر آن دمم که نگاهم کنی
وثانیه ها به انتظار نگاهت بایستند لااقل!

این اقای مهربون به بدی ما ادم ها نگاه نمی گنه،به بزرگیه خودش نگاه می کنه.فقط ،انتظار خیلی سخته .پس بهامید ظهورش..:gol:
 

ryhan

عضو جدید
من می گویم عاشقم

من می گویم تشنه ام تشنه دیدار رویت

تشنه شنیدن صدایت

تشنه بودن در کنارت

ولی براستی من راست می گویم

نه
این یک دروغ بزرگ است

این تنها یک آرزوست


که تشنه تنها او باشم
چرا که او یزید نیست که اگر روزی من تشنه دیدارش باشم او خود را از من دریغ کند

او یزید بود که آب را از تشنگان دریغ کرد

ولی تو از خاندان حسینی ...

حسینی که تا آخرین لحظه تمام تشنگان محبتش را سیراب کرد و سیراب شده به ملاقات خدایشان فرستاد

آری من تشنه ثروت و مقام و افتخار هستم و تا وفتی که دل به این ها دوخته ام تنها می توانم

نامی از تو بشنوم و به زبان بیارم و دیگر هیچ

شنیدن صدایت برایم آرزوست

دیدن رویت برایم آرزوست

ومنتهی آرزویم شهید راهت بودن است
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
یا مهدی ادرکنا
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
فرض کنید عاشق یه معشوق دلربا شدید!!! چکار می کنید؟
جز اینه که هر چی اون بگه بی چون چرا قبول میکنید؟ اگه بهتون بگه این لباسو نپوش چی می گید؟ بهش میگید نه من این لباس رو دوست دارم!!!؟ من فکر نمی کنم این کارو بکنید... بیشترمون فورا لباس رو از تنمون بیرون میاریم و لباسی رو می پوشیم که معشوق گفته!!!
اما نمی دونم چرا این همه ادعای عشق به امام زمان رو داریم و دریغ از کمی توجه به خواسته های او!
کاش بشه روزی که همه ما، دست از دروغ برداریم، نه بخاطر عذاب جهنم، فقط بخاطر اینکه معشوق از دروغ خوشش نمی آد.
موفق باشید
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
منم تا حدی با نظرت موافقم، امام حسین(ع) رو همون هایی شهید کردند که براش نامه فدایت شوم نوشتند و گفتند بیا به کوفه!
امام علی(ع) رو هم همون هایی خانه نشین کردند که در روز غدیر خم اولین کسانی بودند که با علی (ع) بیعت کردند و بهش تبریک گفتند.
همیشه همین طور بوده، قرآن هم میگه « اکثرهم لا یعلمون» الان هم اگه امام زمان ظهور نمی کنه، بخاطر اینه که اکثر ما داریم دروغ می گیم که مهدی بیا مهدی بیا!!!
بیشترمون فقط شعار میدیم، این یه حقیقت تلخه!!!
کسی که واقعا از ته دلش آرزوی ظهور رو داشته باشه، سراغ گناه نمیره! همین که جامعه ما رو که تازه منسوب به امام هم فساد و تباهی گرفته مشخص میکنه که چقدر دنبال ظهور آقا هستیم!!!
بقول یکی از بچه ها باید مرد عمل بود و با حرف زدن کاری پیش نمیره، اگه می خوایم جامعه امون اصلاح بشه و امام زمان ظهور کنه، باید از گناهامون کم کنیم، باید بیشتر به درون خودمون برسیم! باید بیشتر امربه معروف و نهی از منکر کنیم.
نباید سر خودمون رو شیره بمالیم و بعضی چیزا رو سرپوشونی کنیم. باید جلوی ظلم و بی عدالتی وایسیم، حتی اگه به قیمت گزافی برامون تموم بشه، هممون باید «حر» بشیم، همه!!!
موفق باشید

ولي مشكل همين نبودن امام زمان هست ؟ من هنوز نفهميدم هدف از غيبت چي ؟
 

کربلایی

مدیر بازنشسته
سلام
یکی از اهداف مهم غیبت اینه که من و شما سرمون به سنگ بخوره و برگردیم به سمت انسانیت.
بزرگی می گفت:« فرض کنید اداره برق 12 تا لامپ برای روشن کردن کوچه تاریک زندگی تون داره، اولیش رو نصب می کنه مردم سنگ اون کوچه میزنن می شکوننش، دومی رو هم خراب می کنند، سومی رو هم دسته جمعی جمع می شن و توی یه صحرای بی آب ...، چهارمی، پنجمی، ششمی، هفتمی، هشتمی رو ...، نهمی، دهمی، یازدهمی...
اداره برق چکار میکنه؟ اون قدر لامپ دوازدهم رو نصب نمبی کنه، تا مردم سنگ، نرم بشن و بفمن که این برای سعادت و روشنی خودشونه، نباید شکستش!»
موفق باشید
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
ولي مشكل همين نبودن امام زمان هست ؟ من هنوز نفهميدم هدف از غيبت چي ؟

سلام،
این نظر شخصیه منه.فکر می کنم یکی از اهداف غیبت آماده شدن یاران امام و سوا شدن خوب از بد باشه.تا وقتی که امام ظهور می کنن جبهه شر و خیر کاملا واضح باشه تا کسی ادعا نکنه که در انتخاب بین ایندو مشکل داره.
چون وقتی که امام ظهور کنن،جبهه شر نابود میشه و شیطان به زنجیر کشیده میشه.

یا علی
 

Similar threads

بالا