آیا همه انسانها باید ازدواج کنند؟

rosvayejanan

عضو جدید
کاربر ممتاز









ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه “بله” را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند.

در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال ۲۰۰۱، تعداد کسانی که ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال ۱۹۷۰، ۷۲ درصد از جمعیت متاهل بودند ولی این رقم امروز به ۵۰ درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟
بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از ۸۲ درصد از زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند، فقط نیمی آن را به ۱۰ سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند.
اکثر مردم می فهمند که اول آشنایی همیشه سرشار از عشق و محبت است. اول همه رابطه ها همه چیز خوب است. *** خوب است، همراهی و همدلی دو نفر با هم خوب است، و مقدار کمتر تعهدات مشترک زندگی را برایشان ساده تر می کند. زندگی کردن در خانه های جدا به هر دو طرف آزادی بیشتری داده و نگرانی ها معمولاً کمتر است. چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد. وقتی رابطه برهم می خورد، چیزهایی مثل بچه، مشکلات مالی و قضاوت های جامعه وجود ندارد که دو طرف را نگران کند و بیشتر افراد می توانند راحت از این مشکلات بگذرند. قبل از اینکه رابطه دو طرف قانونی شود، بر هم زدن رابطه کار سختی به نظر نمی رسد. سالیان سال است که به مردها و زن ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار می دهند. *** بین دو طرف محو می شود، زن خانه مدام غرغر می کند، مرد به فردی تنبل تبدیل می شود که جز دستور دادن و خوردن کار دیگری در خانه نمی کند و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که می گویند، سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند.
بعد از گذشت یک زمان مشخص می فهمید که قدم بعدی در رابطه تان این است که ازدواج کنید. معمولاً فقط یکی از دو طرف میل به ازدواج دارد و طرف دیگر به همان وضعیت راضی است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج می کنند. اما مدت زمان کمی بعد از ازدواج است که همه چیز خسته کننده و تکراری می شود. تعداد کمی از افراد از قبل پیشبینی می کردند که به چنین نقطه ای برسند. بعد از اینکه آنچه که باید گفته شود، گفته می شود و آنچه باید انجام داده شود، انجام داده می شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشیمن می نشینند و تلویزیون تماشا می کنند، هر روز همان کارهای مشابه و تکراری را انجام می دهند و زندگیشان کاملاً یکنواخت می شود. این مسئله باعث می شود متوجه شوید که خیلی چیزها درمورد همسرتان هست که دوست ندارید و آزارتان می دهد. متاسفانه، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر ازدواج کرده اید و باید با آن کنار بیایید.
یک روی سکه می گوید چون نمی توانید اوضاع را تغییر دهید به این معنی نیست که اوضاع بد است. در زندگی دوره های تغییر مختلفی وجود دارد و وقتی ازدواج می کنیم، همراه با همسرمان این تغییر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات یکی از دو طرف جلوتر از آن یکی است و گاهی اوقات این رشد با هم صورت می گیرد. اگر بتوانید هر مرحله رشد را با هم طی کنید، به دستاورد بسیار بزرگی در زندگیتان نائل شده اید. حتی اگر ۱۰ سال هم با یک نفر رابطه دوستی داشته باشید، به ندرت درمورد موقعیت های واقعی زندگی که ممکن است موجب ازدواج یا برهم خوردن آن شود بحث می کنید. و ناگهان می بینید که با او ازدواج کرده اید و همه تعهدات و انتظارات دنیا از شما خیلی دشوار به نظر می رسد. خیلی وقت ها به زندگی مجردیتان فکر میکنید که هیچ کس نبود که بهش جواب پس بدهید، کسی نبود که نگرانش شوید، کسی نبود که مجبور باشید از او مراقبت کنید و هیچ کس هم نبود که به شما بگوید چه باید بکنید و چه نباید بکنید. اما قبل از اینکه در دریای پشیمانی گم شوید، به این فکر کنید که در زمان مجردی وقتتان را چطور می گذراندید؟ آیا آن تنهایی هر از گاه اذیتتان می کرد؟ آیا احساس کمال می کردید؟ آیا اوقات فراغتتان را به دنبال یک شریک زندگی بودید؟ آیا به آنهایی که ازدواج کرده بودند حسادت نمی کردید؟ آیا فکر نمی کردید که ازدواج یک مسئله خیلی مهم است و باید آنرا جدی بگیرید؟ آیا اصلاً باید ازدواج کرد؟
“عشق در نگاه اول فهمش راحت است، یعنی وقتی دو نفر برای یک عمر به هم نگاه می کردند و این به یک معجره تبدیل می شود…” – امی بلوم
ازدواج چه فوایدی دارد؟ ازدواج این امکان را برای افراد فراهم می کند که کمی آرامتر شوند و برای شناختن درونی و بیرونی طرف خود متعهد شوند. این نزدیکی و صمیمیت و اینکه بدانید یک نفر در این دنیا دوستتان دارد و به رابطه با شما متعهد است خیلی زیباست. همچنین ازدواج یکی از معدود راه های تشکیل خانواده بدون حرف مردم است. ارتباط و تشکیل خانواده بدون ازدواج قانونی همانطور که میدانید چندان در جامعه ما مورد پسند نیست. همچنین وقتی ازدواج کرده اید، می توانید خیلی راحت خودتان باشید و با راحتی بیشتری کارهایتان را انجام دهید. ازدواج معمولاً فواید مالی هم در بر دارد و حتی بانک ها افراد متاهل را بیشتر از افراد مجرد جدی می گیرند. ازدواج گذرگاهی برای شروع دوباره زندگی شماست. آنجاست که می توانید برای آینده تان و هر چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید. البته این کارها را می توانید بعنوان یک فرد مجرد هم انجام دهید اما همیشه یک باری روی دوشتان است که یک روز بالاخره باید ازدواج کنید.
با وجود این فواید، ازدواج معایبی هم به همراه دارد. هرچقدر هم که دو طرف سعی کنند استقلال خود را در ازدواج حفظ کنند اما باز هم بخش اعظمی از استقلالتان با ازدواج از بین می رود. برخی رفتارهای و اعمال خاص که قبلاً برایتان قابل قبول بود، الان دیگر نیست و می تواند باعث عدم وفاداری احساسی یا جسمی شود. خیلی وقت ها ازدواج کردن مثل این می ماند که دوباره بچه شده باشید. بعد از ازدواج می بینید که دوباه با احساسات یک نفر دیگر محدود شده اید. البته ازدواج مثل زندان نیست اما آن آزادی که قبل از ازدواج داشتید دیگر وجود ندارد. خستگی جنسی هم بعد از ازدواج ایجاد می شود. صادقانه بگوییم، چند بار می توانید با یک نفر خاص قبل از اینکه پیر شوید رابطه داشته باشید؟ خیلی از زوج ها عشق و نوازش های حین رابطه جنسی را زیاد جدی نمی گیرند و همه شور و احساس در ***شان از بین می رود. اگر با خود فکر می کنید که این اتفاق برای شما نخواهد افتاد مطمئن باشید که کاملاً در اشتباهید چون بالاخره این اتفاق می افتد.
بچه ها را هم وارد قضیه کنید و آنوقت است که داستان ازدواج سخت تر هم می شود. دو نفر الان باید درمورد نحوه بزرگ کردن و تربیت کردن فرزندانشان هم با هم توافق کنند. بچه ها در خیلی چیزها دخالت می کنند. بله درست است که بچه نعمت است و عشق بیشتری به زندگی زناشویی می بخشند اما کنار آمدن و تربیت کردن آنها کاری بسیار دشوار و استرس زا است و مسئولیت ها و انتظارات را ده برابر بیشتر می کند. بچه ها همچنین آن چیزهایی که درمورد همسرمان دوست نداریم را بیشتر به چشممان می آورند. به خاطر همه این مشکلات هم که شده باید قانونی تصویب کنند که زوج ها باید ۵ سال تا بچه دار شدن صبر کنند تا بهتر بتوانند در این رابطه تصمیم گیری کنند.
“عشق یک دیوانگی موقت است، که با ازدواج درمان می شود.” –آمبروز بیرث
آیا باید ازدواج کنیم؟ این سوال کاملاً شخصی است. ازدواج این روزها جذابیت خود را از دست داده است و رسانه ها هم خیلی به این موضوع کمک کرده اند. پاسخ به این سوال خیلی ساده است…اگر فکر می کنید برای شما مناسب است باید ازدواج کنید. اما اگر فکر می کنید که آن روش زندگی برای شما مناسب نیست پس نباید ازدواج کنید. هر فرد متاهلی که به شما می گوید، ازدواج چیزی را تغییر نمی دهد، کاملاً اشتباه می گوید. ازدواج خیلی چیزها را عوض میکند. البته خوشبختانه تعادلی که ازدواج ایجاد می کند به همان اندازه تاثیرات منفی، تاثیرات مثبت به همراه دارد.
داستان های پریان که در زمان کودکی برایمان می گویند فقط داستان اند. داستان واقعی جذابیت خیلی کمتری دارد و تلاش بیشتری هم می برد. برای ازدواج باید بخش خیلی بزرگی از خودمان را فراموش کنیم و خیلی آرزوها و خواسته های شخصیمان را مدتی متوقف کنیم. خیلی ها بعد از مدتی می فهمند آنچه که اول کار می خواستند خیلی با آن چیزی که آخر کار می خواهند فرق می کند. آیا همه اینها ارزشش را دارد؟ خیلی وقت ها زن و شوهر های خوشبخت می گویند که بله ارزشش را دارد اما یادتان باشد زن و شوهرهای خوشبخت هم یک شبه به آن وضعیت نرسیده اند. برای اینکه یک ازدواج دوام پیدا کند باید واقعاً به تعهدات پابرجا بمانید و مشکلات عاطفی، احساسی، ذهنی و فیزیکی خیلی زیادی را پشت سر بگذارید. ده سال اول را واقعاً به کشف رابطه می پردازیم. خیلی وقت ها تا زمانیکه مجبور می شویم با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنیم، خودمان و همه پیجیدگی های خودمان را نمی شناسیم.
اگر چند وقت است که سردرگمید که باید ازدواج یکنید یا نه، توصیه می کنیم که کمی صبر کنید. این مسئله نشان می دهد که شما هنوز در این مورد تردید دارید و مطمئن به این کار نیستید. مطمئن باشید که وقتی زمان واقعی ازدواجتان رسیده باشد، آنوقت است که دیگر این تردید را ندارید و کاملاً از تصمیم خود مطمئنید.

 

cinderella

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم این همه طولو تفسیر راه انداختی آیا کسی واقعا این همه رو میخونه یا نه!!!!
ولی به خاطره زحمتی که کشیدی خواستم تشکر بزنم دیدم ته کشیده.....رو این حساب اومدم یه پست فقط به خاطره روحیه دادن بهت زدم!!!!
 

sahragol

عضو جدید
خیلی طولانی نوشتی وقت نکردم همش رو بخونم ولی من الآن بعد از 6 سال زندگی مشترک فک می کنم زود ازدواج کردم(20سالگی) باید ادامه تحصیل می دادم و تحصیل رو به خانوادم ترجیح می دم بعد از ازدواج با رتبه 1 کارشناسی قبول شدم و در حالی که 1 دختر دارم فارغ التحصیل رتبه 1 دانشگاه شدم و الآن هم آرزو می کنم که کاش مشکلات خانه داری و بچه داری را نداشتم و فقط چند ساعتی وقت اضافی برا مطالعه داشتم تا ارشد هم با رتبه 1 قبول شم....برام دعا کنین...اگه متاهل نبودم شاید الآن 1 دانشمند بودم در حالیکه به خاطر غیرتی بودن همسرم از کلی فعالیتهای گروهی کناره گرفتم و در مسابقات خوارزمی نتونستم شرکت کنم نتونستم دست به اختراعات بزنم و...
 

mehrshad53

اخراجی موقت
من فقط بگم که بالای 70 درصد زوجهای ایرانی،به خاطر بچه هاشون و آبروشون،همدیگه را تحمل میکنن!!!!!!
مهمترین مشکل اینه که ادم موقع ازدواج معیارهای خام و بچگونه ای داره،مگه اینکه دیر ازدواج کنه که اونم یه جور دیگه مشکل داره.....
به نظر من که خانمها خیلی بیشتر باید مواظب ازدواج باشن چون بیشتر از مردها در یک ازدواج ناموفق ضرر میکنن...
در ضمن ازدواج بد فقط منجر به طلاق نمیشه،میتونه در عین ارامش،منجر به روزمرگی و بی انگیزگی بشه.......
در کل درصد موفقیت ازدواج کمتر از 30 درصده،البته با مواردی که من دیدم.......
 

mehrshad53

اخراجی موقت
خیلی طولانی نوشتی وقت نکردم همش رو بخونم ولی من الآن بعد از 6 سال زندگی مشترک فک می کنم زود ازدواج کردم(20سالگی) باید ادامه تحصیل می دادم و تحصیل رو به خانوادم ترجیح می دم بعد از ازدواج با رتبه 1 کارشناسی قبول شدم و در حالی که 1 دختر دارم فارغ التحصیل رتبه 1 دانشگاه شدم و الآن هم آرزو می کنم که کاش مشکلات خانه داری و بچه داری را نداشتم و فقط چند ساعتی وقت اضافی برا مطالعه داشتم تا ارشد هم با رتبه 1 قبول شم....برام دعا کنین...اگه متاهل نبودم شاید الآن 1 دانشمند بودم در حالیکه به خاطر غیرتی بودن همسرم از کلی فعالیتهای گروهی کناره گرفتم و در مسابقات خوارزمی نتونستم شرکت کنم نتونستم دست به اختراعات بزنم و...

کارت درسته و حرفت هم درست.....
 

cinderella

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فقط بگم که بالای 70 درصد زوجهای ایرانی،به خاطر بچه هاشون و آبروشون،همدیگه را تحمل میکنن!!!!!!
مهمترین مشکل اینه که ادم موقع ازدواج معیارهای خام و بچگونه ای داره،مگه اینکه دیر ازدواج کنه که اونم یه جور دیگه مشکل داره.....
به نظر من که خانمها خیلی بیشتر باید مواظب ازدواج باشن چون بیشتر از مردها در یک ازدواج ناموفق ضرر میکنن...
در ضمن ازدواج بد فقط منجر به طلاق نمیشه،میتونه در عین ارامش،منجر به روزمرگی و بی انگیزگی بشه.......
در کل درصد موفقیت ازدواج کمتر از 30 درصده،البته با مواردی که من دیدم.......

خوشمان آمد!!!!
معلوم شد این کاره ای!!!!!:D:D

کارت درسته و حرفت هم درست.....

کاره خودت که درست تره!!!!!;);)
;)
 

mina jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی طولانی نوشتی وقت نکردم همش رو بخونم ولی من الآن بعد از 6 سال زندگی مشترک فک می کنم زود ازدواج کردم(20سالگی) باید ادامه تحصیل می دادم و تحصیل رو به خانوادم ترجیح می دم بعد از ازدواج با رتبه 1 کارشناسی قبول شدم و در حالی که 1 دختر دارم فارغ التحصیل رتبه 1 دانشگاه شدم و الآن هم آرزو می کنم که کاش مشکلات خانه داری و بچه داری را نداشتم و فقط چند ساعتی وقت اضافی برا مطالعه داشتم تا ارشد هم با رتبه 1 قبول شم....برام دعا کنین...اگه متاهل نبودم شاید الآن 1 دانشمند بودم در حالیکه به خاطر غیرتی بودن همسرم از کلی فعالیتهای گروهی کناره گرفتم و در مسابقات خوارزمی نتونستم شرکت کنم نتونستم دست به اختراعات بزنم و...
بابا ارادههههههههههههههههه
به نظر من 2 نفر که ازدواج میکنن باید باعث پیشرفت هم بشن نه پسرفت. غیرتم این نیست که نزاری طرفت پیشرفت کنه این یه چیز دیگس
تازه ما مجردا هم یه دغدغه هایی داریم پس ازدواج همچی بدم نیست
 

nilgoon13

عضو جدید
آخه کدوم آدم عاقلی میره زیره یه سقف بایه اولاغ زندگی کنه؟؟؟(چه مردچه زن)عشق یعنی زندگی راباختن سال هایی رابااولاغی ساختن........................
 

rosvayejanan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من فقط بگم که بالای 70 درصد زوجهای ایرانی،به خاطر بچه هاشون و آبروشون،همدیگه را تحمل میکنن!!!!!!
مهمترین مشکل اینه که ادم موقع ازدواج معیارهای خام و بچگونه ای داره،مگه اینکه دیر ازدواج کنه که اونم یه جور دیگه مشکل داره.....
به نظر من که خانمها خیلی بیشتر باید مواظب ازدواج باشن چون بیشتر از مردها در یک ازدواج ناموفق ضرر میکنن...
در ضمن ازدواج بد فقط منجر به طلاق نمیشه،میتونه در عین ارامش،منجر به روزمرگی و بی انگیزگی بشه.......
در کل درصد موفقیت ازدواج کمتر از 30 درصده،البته با مواردی که من دیدم.......


دقیقان همین طوره مهرشاد
یه تصمیم و تمام زندگی
اونم با این همه محدودیتی که یه عده به خاطر خودخواهی خودشون گذاشتن این وسط
نمی خوام از خودخواهی کسایی که این محدودیت ها رو می زارن بگم اما از درد یه عمر سوختن و ساختن که می شه گفت

یه عمر
تنها عمر
 

reyhoon

عضو جدید
به نظر من ازدواج خوبه به شرطي كه آدم بعد از شناخت خودش و نيازهاش اقدام به ازدواج كنه!

در غير اين صورت هم خودش و هم يكي ديگه بدبخت ميشن!
اگه ما آدما همديگرو درك كنيم و توقعات بيجا از هم نداشته باشيم حتما" توي ازدواج موفق و خوشبختيم....;)
اينو هم نبايد فراموش كرد رفتار ما روي ديگران تاثير ميذاره.....
پس اگه با همسرمون درست رفتار كنيم قطعا" اون هم خوبي رو ميبينه و تغيير رفتار ميده!
براي ازدواج موفق اول بايد خودخواهي رو كنار گذاشت و از خودگذشتي كرد!اگه همسرتونو از خودتون بدونيد حتما" خوشبت ميشيد!
خوشبختانه ما جووناي امروز باهوش تريم!پس شك نكنيد كه هممون يه ازدواج موفق داريم!:d
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطلبتون خیلی طولانی بود نتونستم بخونمش
ولی در پاسخ به سوالت باید بگم بله
همه باید ازدواج کنن
یعنی ازدواج کنن بهتره
 

rosvayejanan

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطلبتون خیلی طولانی بود نتونستم بخونمش
ولی در پاسخ به سوالت باید بگم بله
همه باید ازدواج کنن
یعنی ازدواج کنن بهتره


من تأییدش نمی کنم اما کیفیت خیلی بالایی داشت خیلی از کتابهایی که تو بازار هست بهتره
فکر کنم اگه برای اون کتابها وقت گذاشته باشید اینجا هم وقتتون هدر نخواهد رفت
 

rosvayejanan

عضو جدید
کاربر ممتاز
چراهمه بایدازدواج کنند؟؟؟

دلایل قطعی نداره اما شاید به خاطر اینکه اگر تمام زندگیتو به کسی ندی نمی تونی انتظار داشته باشی تمام زندگیشو بهت بده
و در غیر این صورت کسی و نخواهی داشت که زندگتو باهاش شریک باشی و وقتی عمرت می گذره احساس باختن و پوچ شدن نکنی

البته داخل پرانتز این احساس و می کنی ها اما اون طوری خیلی شدید تره:gol:
 
بالا