آیا قرآن زن ستیز است؟کتک زدن زن

كربلايي حسام

اخراجی موقت
کتک زدن زنان
سوره النساء (زنان) آیه ۳۴
... وَ اللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِيالْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّسَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.
... و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است.
شبهه: (1) مرداندرصورتی که "بیم" نافرمانی (و نه حتی در حالتی که این نافرمانی واقعاً رخ دهد) بایدزنان را با سه روشی که آمده است تنبیه کنند، یکی از این تنبیهات این است که بایدآنها را کتک بزنند. (2) بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی در صورتی که بیمنافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند.
پاسخ:
شبهه افکن مرتکب سفسطۀ تفسیر ناصحیح شده است.
۱) آیا اسلام به مرد حق کتک زدن زنش را داده است؟

محل نزول

این آیه در مدینه نازل شد.(۱) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند وشکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمیدانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور میکردند؟! نیز نذر میکردند پسران را قربانی خدایان کنند!(۲)
سه سال پیش از نزول آیه بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزونتری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند. پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچونفرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، ازاین رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (۳) و می فرمود: «اینان راکتک نزنید».(۴)نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(۵)حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
قرآن رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت ومودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد کهحتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمانمی دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف.» روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده ومردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود: «ایضرب‌ احدکم‌ المرأة‌ ثم‌ یظل‌ معانقها(۶) آیا زن‌ را کتک‌ می‌زنید،سپس‌ می‌خواهید با او همآغوش‌ باشید؟!»حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است و گویابرتری در میان نیست.(۷)

نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضدشوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعۀ مسلمانان را دچارنابسامانی کرده بود. دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد. اینانگرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن میرفتاسلام توسط مشرکان از بین برود. درچنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مردبسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء رافرود فرستاد. پسخداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و ازگسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکهزن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود،یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.




 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتک زدن زنان
سوره النساء (زنان) آیه ۳۴
... وَ اللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِيالْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّسَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا.
... و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید، اندرز دهید و از خوابگاهشان دوری کنید و بزنیدشان. اگر فرمانبرداری کردند، از آن پس دیگر راه بیداد پیش مگیرید. و خدا بلند پایه و بزرگ است.
شبهه: (1) مرداندرصورتی که "بیم" نافرمانی (و نه حتی در حالتی که این نافرمانی واقعاً رخ دهد) بایدزنان را با سه روشی که آمده است تنبیه کنند، یکی از این تنبیهات این است که بایدآنها را کتک بزنند. (2) بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی در صورتی که بیمنافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند.
پاسخ:
شبهه افکن مرتکب سفسطۀ تفسیر ناصحیح شده است.
۱) آیا اسلام به مرد حق کتک زدن زنش را داده است؟

محل نزول


این آیه در مدینه نازل شد.(۱) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند وشکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمیدانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور میکردند؟! نیز نذر میکردند پسران را قربانی خدایان کنند!(۲)
سه سال پیش از نزول آیه بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزونتری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند. پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچونفرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، ازاین رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (۳) و می فرمود: «اینان راکتک نزنید».(۴)نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(۵)حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
قرآن رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت ومودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد کهحتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمانمی دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف.» روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده ومردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود: «ایضرب‌ احدکم‌ المرأة‌ ثم‌ یظل‌ معانقها(۶) آیا زن‌ را کتک‌ می‌زنید،سپس‌ می‌خواهید با او همآغوش‌ باشید؟!»حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است و گویابرتری در میان نیست.(۷)

نزول آیه به هنگام جنگ اُحد

گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضدشوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعۀ مسلمانان را دچارنابسامانی کرده بود. دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد. اینانگرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن میرفتاسلام توسط مشرکان از بین برود. درچنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مردبسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه ۳۴ و ۳۵ نساء رافرود فرستاد. پسخداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد و ازگسست امت (با توجه به تهدیدات) جلوگیری کرد اما تغییر حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکهزن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود،یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.




:gol::gol:
 

كربلايي حسام

اخراجی موقت
حکام فقهی
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیهبدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی رانشکند و اثری به جا نگذارد».(۸) از نظر برخیاسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه باتازیانه و عصا.(۹)در آیه ۴۴ سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخۀ نازک خرما) را برگیر وبا آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن.»زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت وآزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود، از این رواگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن رانپذیرد، نباید صورت گیرد.
نپذیرفتن تنبیه بدنی

برخی اسلام پژوهان تنبیه راروا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(۱۰) این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمیدانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینانبه نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و پیامبر هیچ گونه آزارجسمانی به آنان نرسانده، کتکشان نزد. اگر زدن وآزار جسمی و روحی خواستۀ خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بودکه به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. هرگاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب» نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّواحد...»(۱۱)

تنها مورد تنبیه، نشوز است.


نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زندشارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.
برای حل مسأله نشوز خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارىآن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به اندرز نموده لیکن اگر زنى در برابر نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد راه دوم از حد برخورد منفىعاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشداگر زن در چنین وضعیتى نیز حاضر به تأمین حقوق طرفمقابل نگردید فرمان قرآن با بکار بردن فعل "ضرب" آمده است. البته این فرمان فرمانی موقتی است و اگر زن پشیمان شد طبق بخش آخر آیه دیگر نباید تنبیه شود و اگر باز هم نافرمانی کرد طبق آیۀ بعد باید داورانی از خانواده مرد و زن انتخاب شوند که مشکل را حل کنند.

خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:

۱.اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقىکه با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛

۲.در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛

۳. سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.

۴.حد آن نازل‌ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛


۵.موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید.
۲)آیا اینکه قرآن میگوید بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی اینکه در صورتی که بیمنافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند؟
این هم ادعا نیز یک تفسیر ناصحیح از آیه است. آیه میفرماید اگر زن وظایف خود را درست انجام داد آنها را تنبیه نکنید زیرا ظلم است نه اینکه بگوید اگر وظایفش را انجام نداد حق ظلم دارید! اینگونه تفسیرها را معلوم نیست این افراد از کجا میاورند!!


پی نوشت ها :

۱.تاریخ یعقوبی ، ج۱، ص ۲۵۰
۲.ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۳.المنار، ج۵، ص 76؛ روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۴.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۵.همان؛ المنار، ج۵، ص ۷۶
۶.وسائل الشیعه ، ج۱۴، ص۱۱۹
۷.فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۲
۸.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۹.تفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۷
۱۰.التحریر و التنویر، ج۵، ص ۴۳. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است.
۱۱.نور آیه
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکام فقهی
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیهبدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی رانشکند و اثری به جا نگذارد».(۸) از نظر برخیاسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه باتازیانه و عصا.(۹)در آیه ۴۴ سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخۀ نازک خرما) را برگیر وبا آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن.»زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت وآزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود، از این رواگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن رانپذیرد، نباید صورت گیرد.
نپذیرفتن تنبیه بدنی

برخی اسلام پژوهان تنبیه راروا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(۱۰) این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمیدانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینانبه نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و پیامبر هیچ گونه آزارجسمانی به آنان نرسانده، کتکشان نزد. اگر زدن وآزار جسمی و روحی خواستۀ خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بودکه به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. هرگاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب» نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّواحد...»(۱۱)

تنها مورد تنبیه، نشوز است.


نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زندشارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده است.
برای حل مسأله نشوز خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیرگذارىآن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به اندرز نموده لیکن اگر زنى در برابر نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد راه دوم از حد برخورد منفىعاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشداگر زن در چنین وضعیتى نیز حاضر به تأمین حقوق طرفمقابل نگردید فرمان قرآن با بکار بردن فعل "ضرب" آمده است. البته این فرمان فرمانی موقتی است و اگر زن پشیمان شد طبق بخش آخر آیه دیگر نباید تنبیه شود و اگر باز هم نافرمانی کرد طبق آیۀ بعد باید داورانی از خانواده مرد و زن انتخاب شوند که مشکل را حل کنند.

خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:

۱.اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقىکه با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛

۲.در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛

۳. سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست.

۴.حد آن نازل‌ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛


۵.موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید.
۲)آیا اینکه قرآن میگوید بعد از آن نباید به آنها ظلم کنند، یعنی اینکه در صورتی که بیمنافرمانی دارند، مردها باید به آنها ظلم کنند؟
این هم ادعا نیز یک تفسیر ناصحیح از آیه است. آیه میفرماید اگر زن وظایف خود را درست انجام داد آنها را تنبیه نکنید زیرا ظلم است نه اینکه بگوید اگر وظایفش را انجام نداد حق ظلم دارید! اینگونه تفسیرها را معلوم نیست این افراد از کجا میاورند!!


پی نوشت ها :

۱.تاریخ یعقوبی ، ج۱، ص ۲۵۰
۲.ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۳.المنار، ج۵، ص 76؛ روح المعانی، ج۵، ص ۲۵
۴.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۵.همان؛ المنار، ج۵، ص ۷۶
۶.وسائل الشیعه ، ج۱۴، ص۱۱۹
۷.فخررازی، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۲
۸.تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴
۹.تفسیر الکبیر، ج۱۰، ص ۸۷
۱۰.التحریر و التنویر، ج۵، ص ۴۳. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است.
۱۱.نور آیه
:gol::gol:
 

Similar threads

بالا