ستاره سهیل
عضو جدید
با سلام خدمت همه دوستان
خیلی پیش آمده که کاربران محترم توی تاپیکهای مختلف مستقیما احکام قرآن رو مورد تمسخر قرار داده و بدون اینکه دنبال فلسفه درست اون احکام برن حکم رو غیر منطقی میدونن. بنابراین لازم دیدم تا این تاپیکو ایجاد کنم تا حداقل این را بدانیم که قرآنی که دست ماست همانی است که از طرف خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده و کسی نتوانسته تغییری در آن ایجاد کند. فکر میکنم اگر مطمئن باشیم که این احکام خداوند است بهتر بتوانیم راجع به حکمها نظر بدهیم.البته من خیلی سعی کردم که به طور خلاصه دلایل را مطرح کنم اما خلاصه ترینش همین شد.امیدوارم توانسته باشم که متن قانع کننده ای را بنویسم.
برای ورود به این بحث باید بدانیم تحریف بحثی تاریخیست، تاریخى بودن تحریف از آن جهت است که وقوع یا عدم وقوع تحریف فقط در برهه اى خاص از تاریخ اسلام ممکن بوده است: دوره پس از رحلت پیامبر تا زمان جمع آورى مصاحف در زمان عثمان و تدوین مصاحف پنج گانه یا هفت گانه (درحدود سال سى ام هجرى) و از آن زمان تا اوایل قرن چهارم، یعنى مرحله حصر قراءت ها در قراءت هاى هفت گانه به دست ابن مجاهد. از قرن چهارم به بعد هیچ کس مدعى تحریف نشده است و در عصر حاضر نیز موضوع تحریف به کلى منتفى است.
اقسام تحریف:
1- معنوى
2- لفظى: ١- به کاهش ٢- به افزایش ٣- در ترتیب آیات،
۴- تـحـریـف به معناى تغییر و تبدیل
ابتدا راجع به تحریف معنوی صحبت میکنیم.افرادی در تمام دوره ها از معانی بعضی از آیات قرآن سوء استفاده کرده اند.قرآن در آیه هفت سوره آل عمران در این مورد مى فرماید: فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة .... این آیه به صراحت اعلام مى دارد که برخى فتنه جویانه آیات متشابه را براى تاویل باطل خویش دستاویز قرار مى دهند. بنابر این باید گفت در مورد وقوع تحریف معنوى قرآن، تردیدى وجود ندارد، زیرا تفسیر به راى همان تحریف معنوى است که بسیار اتفاق افتاده است. به همین دلیل است که در تاریخ تفسیر قرآن مکاتب کلامى و فرقه هایى پدید آمده اند که منشاء اصلى پیدایش آنها برداشت ناصحیح از آیات قرآن کریم بوده است،
روایات نیز ضمن بیان وقوع چنین تحریفى، عاملان آن را به شدت نکوهش کرده اند. در روایتى به نقل از امام باقر(ع) آمده است که:
و کان من نبذهم الکتاب ان اقاموا حروفه و حرفوا حدوده، فهم یروونه و لا یرعونه و الجهال یعجبهم حفظهم للروایة و العلماء یحزنهم ترکهم للرعایة...
نشانه پشت سر انداختن کتاب توسط آنان، این بود که حروف آن را نگاه داشتند، ولى حدودش را تحریف نمودند. آنان کتاب را در حالى که روایت مى کنند رعایت نمى کنند! جاهلان از این که آنان حافظان روایت قرآنند شگفت زده و عالمان از این که آنان تارک رعایت و حریم قرآنند محزون و غم زده اند!
از تحریف معنوی قرآن که بگذریم، هیچ یک از مسلمانان به تحریف لفظى قرآن به افزایش، یعنى اضافه کردن به کلمات یا آیات قرآن کریم، قایل نبوده و مورد انکار شیعه و سنى است. چراکه اهتمام فوق العاده مسلمانان در حفظ و یادگیرى قرآن و قراءت آن در بین خود، وضعیتى را به وجود آورده بود که آیات نازل شده قرآن بر همگان مانوس و معلوم بوده است. بنابراین، اگر جمله یا جملاتى به عنوان آیات قرآن قرار مى گرفت به خوبى بر همه آشکار شده موجب طرد آن بود.
قائلان به تحریف بتغییر مثالهایى مى زنند که همه از مقوله اختلاف قـرائات است مانند ملک یوم الدین به جاى مالک یوم الدین , فتثبتوا به جاى فتبینوا یا فـالـق الاصـباح ( به فتح همزه , یعنى الاصباح را جمع صبح مى گیرند نه مصدر باب افعال ) به جاى فالق الاصباح یا جاعل الظلمات به جاى جعل الظلمات . همچنین قائلان به تحریف به کاهش نیز معتقدند قرآن دارای آیات و یا سوری بوده که حذف شده اند.
خیلی پیش آمده که کاربران محترم توی تاپیکهای مختلف مستقیما احکام قرآن رو مورد تمسخر قرار داده و بدون اینکه دنبال فلسفه درست اون احکام برن حکم رو غیر منطقی میدونن. بنابراین لازم دیدم تا این تاپیکو ایجاد کنم تا حداقل این را بدانیم که قرآنی که دست ماست همانی است که از طرف خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده و کسی نتوانسته تغییری در آن ایجاد کند. فکر میکنم اگر مطمئن باشیم که این احکام خداوند است بهتر بتوانیم راجع به حکمها نظر بدهیم.البته من خیلی سعی کردم که به طور خلاصه دلایل را مطرح کنم اما خلاصه ترینش همین شد.امیدوارم توانسته باشم که متن قانع کننده ای را بنویسم.
برای ورود به این بحث باید بدانیم تحریف بحثی تاریخیست، تاریخى بودن تحریف از آن جهت است که وقوع یا عدم وقوع تحریف فقط در برهه اى خاص از تاریخ اسلام ممکن بوده است: دوره پس از رحلت پیامبر تا زمان جمع آورى مصاحف در زمان عثمان و تدوین مصاحف پنج گانه یا هفت گانه (درحدود سال سى ام هجرى) و از آن زمان تا اوایل قرن چهارم، یعنى مرحله حصر قراءت ها در قراءت هاى هفت گانه به دست ابن مجاهد. از قرن چهارم به بعد هیچ کس مدعى تحریف نشده است و در عصر حاضر نیز موضوع تحریف به کلى منتفى است.
اقسام تحریف:
1- معنوى
2- لفظى: ١- به کاهش ٢- به افزایش ٣- در ترتیب آیات،
۴- تـحـریـف به معناى تغییر و تبدیل
ابتدا راجع به تحریف معنوی صحبت میکنیم.افرادی در تمام دوره ها از معانی بعضی از آیات قرآن سوء استفاده کرده اند.قرآن در آیه هفت سوره آل عمران در این مورد مى فرماید: فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة .... این آیه به صراحت اعلام مى دارد که برخى فتنه جویانه آیات متشابه را براى تاویل باطل خویش دستاویز قرار مى دهند. بنابر این باید گفت در مورد وقوع تحریف معنوى قرآن، تردیدى وجود ندارد، زیرا تفسیر به راى همان تحریف معنوى است که بسیار اتفاق افتاده است. به همین دلیل است که در تاریخ تفسیر قرآن مکاتب کلامى و فرقه هایى پدید آمده اند که منشاء اصلى پیدایش آنها برداشت ناصحیح از آیات قرآن کریم بوده است،
روایات نیز ضمن بیان وقوع چنین تحریفى، عاملان آن را به شدت نکوهش کرده اند. در روایتى به نقل از امام باقر(ع) آمده است که:
و کان من نبذهم الکتاب ان اقاموا حروفه و حرفوا حدوده، فهم یروونه و لا یرعونه و الجهال یعجبهم حفظهم للروایة و العلماء یحزنهم ترکهم للرعایة...
نشانه پشت سر انداختن کتاب توسط آنان، این بود که حروف آن را نگاه داشتند، ولى حدودش را تحریف نمودند. آنان کتاب را در حالى که روایت مى کنند رعایت نمى کنند! جاهلان از این که آنان حافظان روایت قرآنند شگفت زده و عالمان از این که آنان تارک رعایت و حریم قرآنند محزون و غم زده اند!
از تحریف معنوی قرآن که بگذریم، هیچ یک از مسلمانان به تحریف لفظى قرآن به افزایش، یعنى اضافه کردن به کلمات یا آیات قرآن کریم، قایل نبوده و مورد انکار شیعه و سنى است. چراکه اهتمام فوق العاده مسلمانان در حفظ و یادگیرى قرآن و قراءت آن در بین خود، وضعیتى را به وجود آورده بود که آیات نازل شده قرآن بر همگان مانوس و معلوم بوده است. بنابراین، اگر جمله یا جملاتى به عنوان آیات قرآن قرار مى گرفت به خوبى بر همه آشکار شده موجب طرد آن بود.
قائلان به تحریف بتغییر مثالهایى مى زنند که همه از مقوله اختلاف قـرائات است مانند ملک یوم الدین به جاى مالک یوم الدین , فتثبتوا به جاى فتبینوا یا فـالـق الاصـباح ( به فتح همزه , یعنى الاصباح را جمع صبح مى گیرند نه مصدر باب افعال ) به جاى فالق الاصباح یا جاعل الظلمات به جاى جعل الظلمات . همچنین قائلان به تحریف به کاهش نیز معتقدند قرآن دارای آیات و یا سوری بوده که حذف شده اند.