venus4164
عضو جدید
همانگونه كه شاهد بودهايم كشور ما طي چند سال گذشته، يك دوره خشكسالي را پشت سرنهاده است. شايد بتوان ادعا كرد كه يكي از دستاوردهاي اين دوره براي مسؤولان و مردم، مشخص شدن تنش شديد بين بخشهاي آب و برق بود. اين موضوع از آن جهت بود كه با كاهش نزولات جوي، مسؤولان به فكر افزايش مدت ذخيرهسازي آب پشت سدها افتادند و توليد برق در نيروگاههاي برقابي بسيار محدود شد. همين موضوع كافي بود كه بخش برق كه براي تأمين آب نيروگاههاي حرارتي نيز با مشكل مواجه شده بود، مجبور به اعمال خاموشيهاي بيشتر شود.
يكي ديگر از مسائلي كه بيانگر وجود تنش بين بخشهاي آب و انرژي است، بحث ميزان انرژي مصرف شده در چاههاي آب موجود در كشور است و شدت اين موضوع تا حدي پيش رفت كه دولت تصميم گرفت با پرداخت يارانه، چاههاي آب را برقدار كند تا با اين كار از اسراف منابع جلوگيري نمايد. لازم به ذكر است كه اين تنش فقط اختصاص به كشور ما نداشته و در اين مقاله سعي ميشود كه با تبيين ابعاد وسيع موضوع، نمونههايي از ديگر كشورها نيز ذكر شود.
بعنوان مثال در ماه ژوئن سال 2008 يك بيانيه غيرمعمول از سوي ايالت فولريدا انتشار يافت كه در آن به برنامه انجمن مهندسين ارتش آمريكا براي كاهش دبي ورودي آب از منابع موجود در ايالت جورجيا به رودخانه آپالاچي كولا اعتراض شده بود . اين رودخانه از مرز مشترك ايالتهاي جورجيا آلاباما عبور كرده و وارد فلوريدا ميشود نگراني ايالت فلوريدا آن است كه كاهش اين دبي باعث تهديد گونههاي در معرض خطر شود ولي نگراني ايالت آلاباما تعطيلي نيروگاههاي خود است چون اين نيروگاهها حجم عظيمي از آب رودخانهها و درياچهها را براي عمليات خنكسازي به مصرف ميرسانند. كم شدن آب رودخانه، كابوس تعطيلي نيروگاههاي بزرگ اين ايالت را به ذهن اهالي اين ايالت متبادر ميسازد.
البته ايالت جورجيا نيز دليل خوبي براي حفظ منابع آبي خود دارد چون سال گذشته، ارتفاع آب در رودخانههاي مختلف اين كشور بحدي كم شد كه اين ايالت بحران زده نيروگاه خود را براي چند هفته تعطيل كرد. شرايط در اين ايالت تا آنجا پيش رفت كه يكي از مسوولان اين ايالت پيشنهاد كرد كه جورجيا مرز شمالي خود را يك مايل بالاتر ببرد تا بتواند به منابع آب ايالت تنسي دست يابد و براي اين كار داستان اشتباهات نقشهبرداري در سال 1818 را مجدداً مطرح نمود. در سال 2008 اين كشمكش دائما بين ايالتهاي جورجيا، آلاباما و فلوريدا جريان داشته است و بدين دليل كنگره آمريكا از انجمن مهندسين ارتش خواسته است كه براي مديريت اين منابع آب، اقدام كند. البته خشكسالي فقط يكي از دلايل اين بحثهاست چون از سوي ديگر جمعيت نيز بخصوص در فلوريدا با رشد بالايي در حال فزوني است. به اين دلايل بايد توسعه بيش از حد شهرها و صنايع و نبود برنامهريزي مناسب براي آب را نيز افزود كه باعث خشك شدن رودخانهها ميشوند.
يكي از موارد بروز مشكل به دليل تنش بين آب و برق در ايران به موضوع كولرهاي آبي و گازي برميگردد. يعني در گذشته استفاده از كولرهاي گازي به دليل وجود رطوبت فقط به شهرهاي جنوبي و شمالي كشور محدود بود ولي به دليل كمبود آب در ساعاتي از روز، گروهي از مردم ديگر مناطق سعي كردند با خريد كولرهاي گازي بر مشكل كمبود آب و پايين بودن كيفيت آن فايق آيند ولي رهاورد اين موضوع براي بخش برق اين بود كه يك پيك مصرف جديد علاوه بر پيك مصرف شبانه در هنگام ظهر بوجود آمد كه بايد براي مواجهه با آن برق بيشتري توليد شود و اين به معني برداشت بيشتر آب از منابع است.
سيكل معيوب
طبق برآورد در زمين حدود 8 ميليون مايل مكعب آب شيرين وجود دارد كه چندهزار برابر مصرف سالانه انسانهاست ولي متأسفانه اين مقدار آب در لايههاي زيرزمين، يخهاي قطبي و برف محبوس شده است و مقدار نسبتا كمي از آن قابل دسترسي بوده و در رودخانهها و درياچهها جريان داد.
بعلاوه تمامي اين مقدار آب قابل دسترس نيز يا تميز نبوده و يا از مراكز پرجمعيت فاصله دارد. مثلاًَ سهم عظيمي از آب شهر فونيكس از طريق كانال Aqueduct به طول 336 مايل تأمين ميشود. بايد توجه داشت كه منابع آب شهري غالباً توسط فاضلابهاي صنعتي، كشاورزي و شهري آلوده ميشود براساس آمار سازمان بهداشت جهاني، حدود 4/2 ميليارد نفر از جمعيت زمين در مناطق كم آب زندگي ميكنند. براي اين موضوع دو راه حل متصور است اول آنكه آب را از نواحي ديگر به منطقه موردنظر انتقال دهيم و يا آنكه منابع آلوده را مورد تصفيه قرار دهيم. البته هر دوي اين روشها نيازمند انرژي بوده و باعث افزايش قيمت آب ميشود در كشور خودمان ايران نيز پروژههاي متعدد انتقال آب اجرا شده و يا در حال اجراست كه مشهورترين آنها انتقال به استان يزد و نيز استان قم است.
دو مصرفكننده عمده آب عموماً بخشهاي كشاورزي و نيروگاهي ميباشند. در نيروگاههاي حرارتي با مصرف كردن ذغالسنگ، مشتقات نفت، گاز طبيعي يا اورانيوم، برق توليد ميشود . در ايران نيروگاههاي حرارتي قسمت اعظم توليد برق را بر عهده دارند. حتي در آمريكا نيز كه تنوع زياد منابع انرژي وجود دارد، حدود 90 درصد برق از طريق اين نيروگاههاي حرارتي تأمين ميشود و اين نيروگاهها مقدار زيادي آب را بدين منظور ميبلعند. آب مصرفي جهت خنكسازي در اين نيروگاهها باعث اثرگذاري بر ديگر مشتركين آب خواهد شد. هر چند شايد گفته شود كه به غير از مقدار آب تبخيرشده، بقيه آب به محيط برگردانده ميشود ولي مشكل در اينجاست كه آب برگشتي به محيط، داراي دما، محتويات بيولوژيكي و املاحي متفاوت از آب ورودي به نيروگاهها است و اين موضوع باعث تهديد محيطزيست ميشود و از اين رو بايستي در مورد ميزان تصفيه اين پسابها بحث گردد. براين اساس ديوان عالي آمريكا جلساتي را براي شنيدن نظرات در مورد استانداردهاي تعيين شده از سوي سازمان حفاظت محيطزيست اين كشور براي اصلاح سيستم نيروگاهها ترتيب داده است كه اين كار با هدف كاهش تأثير نيروگاهها بر منابع آب و حيات آبي انجام شده است.
بعلاوه جهت انتقال و تصفيه آب نيز انرژي فراواني صرف ميشود. در ايران كانالهاي زيادي براي جابجايي آب طراحي و ساخته شده است و در ديگر كشورها نيز به طور مثال كانال Aqueduct در كاليفرنيا كه براي انتقال برف ذوب شده در دو ناحيه كوهستاني به شهرهاي ساحلي و تشنه ساخته شده است ، بزرگترين مصرفكننده انرژي در اين ايالت بشمار ميرود. بعلاوه با اتمام آب منابع سهلالوصول، بايستي چاهها را نيز عميقتر كرده و به دور دستها رفت. اين باعث ميشود كه كشورهاي پرجمعيتي كه منابع آب آنها متفرق است به دنبال اجراي پروژههاي عظيم باشند. مثلاً چين بدنبال آن است كه آب را از حوزه آب ريز سه رودخانه در جنوب اين كشور به مقدار هزاران كيلومتر انتقال داده و به نواحي شمالي كه كمآب است ، برساند و براي اين كار انرژي زيادي مصرف ميگردد. در اين بين بايد توجه داشت كه وضعيت سرمايهگذاري در اين حوزه نيز تغيير كرده است و شركتها و سرمايهگذاران بزرگ بجاي نفت و گاز طبيعي بر روي آب سرمايهگذاري مينمايند. همانطوري كه گفته شد شهرهايي مانند آل پاسو به دنبال آن هستند كه آب موجود در آبخوانهاي شور را شيرينسازي نمايند كه براي اين كار به مقادير زيادي پول و انرژي نياز است.
بعلاوه تصفيهخانههاي آمريكا براي تصفيه آب مصرفي و فاضلاب توليدي مردم شهر حدود 3 درصد از كل برق كشور را به مصرف ميرساند. اين در حاليست كه با گذشت زمان، استانداردها سختگيرانهتر شده و ميزان انرژي مورد نياز براي اين تصفيهخانهها نيز افزايش خواهد يافت.
نيروگاهها نيز بايد با تغيير سيستم خنككن از روش تر به روش خشك و يا حداقل روشهاي تلفيقي (هيبريدي)، از مصرف زياد آب خود بكاهند و مسؤولان نيز به نحو شايستهاي مشكلات پيش روي اين طرح را رفع نمايند چون معضل كم آبي مشكلي نيست كه به اين سادگي حل شود و امكان تداوم خشكساليها همواره وجود دارد و آمار گوياي آنست كه طي سه دهه گذشته سطح آبهاي زيرزميني كشور بيش از 15 متر كاهش يافته است.
امروزه Zero Liquid Discharge(ZLD) يكي از ديدگاههايي است كه طي ساليان اخير در واحدهاي صنعتي مورد توجه مديران صنايع و كارشناسان محيطزيست قرار گرفته است . اين ديدگاه بيانگر آنست كه بايستي فرآيندهاي استفاده مجدد (Reuse) و باز چرخش (Recycling) پسابها پس از تصفيه به نحوي انجام شود كه واحد صنعتي «بدون خروجي مايع» گردد. در اين مورد ميتوان به ساخت نيروگاه 750 مگاواتي در ناحيه كم آب جنوب كاليفرنيا اشاره كرد كه در ساخت آن از اين استراتژي براي فائق آمدن بر مشكل كمبود آب استفاده شد. علاقمندان به اين موضوع ميتوانند به مقاله «برگشت و استفاده مجدد از پساب در يك نيروگاه حرارتي» در ماهنامه صنعت برق شماره 101 (مهرماه 1383) مراجعه نمايند.
استفاده مجدد از فاضلاب شهري و صنعتي نيز موضوعي است كه علاوه بر حفظ منابع باعث كاهش مصرف انرژي براي انتقال آب ميشود. هر چند گروهي از مردم حتي فكر طرحهاي «از توالت به شيرآب» را تهوعآور ميدانند ولي همه ميدانيم كه فضانوردان مستقر در ايستگاههاي فضايي و حتي مردم سنگاپور سالهاست كه از اين سيستم استفاده ميكنند و بيمار نيز نشدهاند و اخيراً نيز چند طرح بزرگ از اين نوع در آمريكا راهاندازي شده است . حال حتي اگر اين وضعيت براي مشتركان آب نامطبوع باشد نيز ميتوان فاضلاب تصفيه شده را در كشاورزي ، صنايع و حتي به عنوان آب خنككننده نيروگاههاي حرارتي به مصرف رساند. امروزه در آمريكا تعداد زيادي از نيروگاهها از فاضلاب تصفيه شده خود به علاوه فاضلاب شهرها و صنايع مجاور خود براي تأمين آب استفاده مينمايند و اين روش شناخته شدهاي براي آنان بشمار ميرود. البته در كشور ما ايران نيز مراكزي وجود دارند كه با تلفيق روش «راكتورهاي بيولوژيك غشايي (MBR)» و اسمز معكوس، فاضلاب شهري و صنعتي خود را تا حد بسيار بالايي تصفيه كرده و به مصرف مجدد ميرسانند. البته مبتكران بخش آب نيز بيكار نبوده و به دنبال روشهاي تصفيهاي هستند كه انرژي كمتري مصرف نمايند و در اين راستا هر روز سيستمهاي غشايي با مصرف برق كمتر به بازار معرفي ميشود.
در يك چنين شرايطي سيستمهاي پايش هوشمند نيز وارد بازار شدهاند تا از اسراف جلوگيري نمايند. مثلا اين سيستمها از آب دادن چمنها در بعدازظهر كه تبخير زياد است و يا هنگام بارندگي، جلوگيري خواهد كرد. براي اين كار حسگرهايي تعبيه خواهد شد كه به كمك نرمافزارهاي مربوطه ، كنترل وضعيت را در اختيار خواهد داشت.
بعلاوه مردم جهت گرمايش آب خود نيز ميتوانند از سيستمهاي گرمايش خورشيدي استفاده نمايند . اين فناوري ساده، مطمئن و امتحان پس داده و به صرفه است. البته تا زماني كه از اين سيستمها حمايت دولتي نشود، عموميت نخواهد يافت.
در اين بين موضوع مهمتر آن است كه مردم به اهميت آب واقف شوند و از اين توهم كه آب كالايي رايگان و يا ارزان است خارج شوند چون اگر اهميت آن را درك كنيم، به قيمت واقعي آن پي خواهيم برد و در غير اين صورت ما به اجتماع، پيامهاي متناقضي خواهيم داد.
نكته نهايي نيز اين است كه اگر قيمت واقعي آب مشخص شود آنگاه ميتوان نحوه تأثير افزايش قيمت انرژي برق قيمت آب و افزايش قيمت آب بر قيمت برق و انرژي را مشخص ساخت و بدين ترتيب ميتوان هر دوي اين منابع را محافظت كرده و راهحلي مناسب براي مشكلات يافت.
يكي ديگر از مسائلي كه بيانگر وجود تنش بين بخشهاي آب و انرژي است، بحث ميزان انرژي مصرف شده در چاههاي آب موجود در كشور است و شدت اين موضوع تا حدي پيش رفت كه دولت تصميم گرفت با پرداخت يارانه، چاههاي آب را برقدار كند تا با اين كار از اسراف منابع جلوگيري نمايد. لازم به ذكر است كه اين تنش فقط اختصاص به كشور ما نداشته و در اين مقاله سعي ميشود كه با تبيين ابعاد وسيع موضوع، نمونههايي از ديگر كشورها نيز ذكر شود.
بعنوان مثال در ماه ژوئن سال 2008 يك بيانيه غيرمعمول از سوي ايالت فولريدا انتشار يافت كه در آن به برنامه انجمن مهندسين ارتش آمريكا براي كاهش دبي ورودي آب از منابع موجود در ايالت جورجيا به رودخانه آپالاچي كولا اعتراض شده بود . اين رودخانه از مرز مشترك ايالتهاي جورجيا آلاباما عبور كرده و وارد فلوريدا ميشود نگراني ايالت فلوريدا آن است كه كاهش اين دبي باعث تهديد گونههاي در معرض خطر شود ولي نگراني ايالت آلاباما تعطيلي نيروگاههاي خود است چون اين نيروگاهها حجم عظيمي از آب رودخانهها و درياچهها را براي عمليات خنكسازي به مصرف ميرسانند. كم شدن آب رودخانه، كابوس تعطيلي نيروگاههاي بزرگ اين ايالت را به ذهن اهالي اين ايالت متبادر ميسازد.
البته ايالت جورجيا نيز دليل خوبي براي حفظ منابع آبي خود دارد چون سال گذشته، ارتفاع آب در رودخانههاي مختلف اين كشور بحدي كم شد كه اين ايالت بحران زده نيروگاه خود را براي چند هفته تعطيل كرد. شرايط در اين ايالت تا آنجا پيش رفت كه يكي از مسوولان اين ايالت پيشنهاد كرد كه جورجيا مرز شمالي خود را يك مايل بالاتر ببرد تا بتواند به منابع آب ايالت تنسي دست يابد و براي اين كار داستان اشتباهات نقشهبرداري در سال 1818 را مجدداً مطرح نمود. در سال 2008 اين كشمكش دائما بين ايالتهاي جورجيا، آلاباما و فلوريدا جريان داشته است و بدين دليل كنگره آمريكا از انجمن مهندسين ارتش خواسته است كه براي مديريت اين منابع آب، اقدام كند. البته خشكسالي فقط يكي از دلايل اين بحثهاست چون از سوي ديگر جمعيت نيز بخصوص در فلوريدا با رشد بالايي در حال فزوني است. به اين دلايل بايد توسعه بيش از حد شهرها و صنايع و نبود برنامهريزي مناسب براي آب را نيز افزود كه باعث خشك شدن رودخانهها ميشوند.
يكي از موارد بروز مشكل به دليل تنش بين آب و برق در ايران به موضوع كولرهاي آبي و گازي برميگردد. يعني در گذشته استفاده از كولرهاي گازي به دليل وجود رطوبت فقط به شهرهاي جنوبي و شمالي كشور محدود بود ولي به دليل كمبود آب در ساعاتي از روز، گروهي از مردم ديگر مناطق سعي كردند با خريد كولرهاي گازي بر مشكل كمبود آب و پايين بودن كيفيت آن فايق آيند ولي رهاورد اين موضوع براي بخش برق اين بود كه يك پيك مصرف جديد علاوه بر پيك مصرف شبانه در هنگام ظهر بوجود آمد كه بايد براي مواجهه با آن برق بيشتري توليد شود و اين به معني برداشت بيشتر آب از منابع است.
سيكل معيوب
طبق برآورد در زمين حدود 8 ميليون مايل مكعب آب شيرين وجود دارد كه چندهزار برابر مصرف سالانه انسانهاست ولي متأسفانه اين مقدار آب در لايههاي زيرزمين، يخهاي قطبي و برف محبوس شده است و مقدار نسبتا كمي از آن قابل دسترسي بوده و در رودخانهها و درياچهها جريان داد.
بعلاوه تمامي اين مقدار آب قابل دسترس نيز يا تميز نبوده و يا از مراكز پرجمعيت فاصله دارد. مثلاًَ سهم عظيمي از آب شهر فونيكس از طريق كانال Aqueduct به طول 336 مايل تأمين ميشود. بايد توجه داشت كه منابع آب شهري غالباً توسط فاضلابهاي صنعتي، كشاورزي و شهري آلوده ميشود براساس آمار سازمان بهداشت جهاني، حدود 4/2 ميليارد نفر از جمعيت زمين در مناطق كم آب زندگي ميكنند. براي اين موضوع دو راه حل متصور است اول آنكه آب را از نواحي ديگر به منطقه موردنظر انتقال دهيم و يا آنكه منابع آلوده را مورد تصفيه قرار دهيم. البته هر دوي اين روشها نيازمند انرژي بوده و باعث افزايش قيمت آب ميشود در كشور خودمان ايران نيز پروژههاي متعدد انتقال آب اجرا شده و يا در حال اجراست كه مشهورترين آنها انتقال به استان يزد و نيز استان قم است.
دو مصرفكننده عمده آب عموماً بخشهاي كشاورزي و نيروگاهي ميباشند. در نيروگاههاي حرارتي با مصرف كردن ذغالسنگ، مشتقات نفت، گاز طبيعي يا اورانيوم، برق توليد ميشود . در ايران نيروگاههاي حرارتي قسمت اعظم توليد برق را بر عهده دارند. حتي در آمريكا نيز كه تنوع زياد منابع انرژي وجود دارد، حدود 90 درصد برق از طريق اين نيروگاههاي حرارتي تأمين ميشود و اين نيروگاهها مقدار زيادي آب را بدين منظور ميبلعند. آب مصرفي جهت خنكسازي در اين نيروگاهها باعث اثرگذاري بر ديگر مشتركين آب خواهد شد. هر چند شايد گفته شود كه به غير از مقدار آب تبخيرشده، بقيه آب به محيط برگردانده ميشود ولي مشكل در اينجاست كه آب برگشتي به محيط، داراي دما، محتويات بيولوژيكي و املاحي متفاوت از آب ورودي به نيروگاهها است و اين موضوع باعث تهديد محيطزيست ميشود و از اين رو بايستي در مورد ميزان تصفيه اين پسابها بحث گردد. براين اساس ديوان عالي آمريكا جلساتي را براي شنيدن نظرات در مورد استانداردهاي تعيين شده از سوي سازمان حفاظت محيطزيست اين كشور براي اصلاح سيستم نيروگاهها ترتيب داده است كه اين كار با هدف كاهش تأثير نيروگاهها بر منابع آب و حيات آبي انجام شده است.
بعلاوه جهت انتقال و تصفيه آب نيز انرژي فراواني صرف ميشود. در ايران كانالهاي زيادي براي جابجايي آب طراحي و ساخته شده است و در ديگر كشورها نيز به طور مثال كانال Aqueduct در كاليفرنيا كه براي انتقال برف ذوب شده در دو ناحيه كوهستاني به شهرهاي ساحلي و تشنه ساخته شده است ، بزرگترين مصرفكننده انرژي در اين ايالت بشمار ميرود. بعلاوه با اتمام آب منابع سهلالوصول، بايستي چاهها را نيز عميقتر كرده و به دور دستها رفت. اين باعث ميشود كه كشورهاي پرجمعيتي كه منابع آب آنها متفرق است به دنبال اجراي پروژههاي عظيم باشند. مثلاً چين بدنبال آن است كه آب را از حوزه آب ريز سه رودخانه در جنوب اين كشور به مقدار هزاران كيلومتر انتقال داده و به نواحي شمالي كه كمآب است ، برساند و براي اين كار انرژي زيادي مصرف ميگردد. در اين بين بايد توجه داشت كه وضعيت سرمايهگذاري در اين حوزه نيز تغيير كرده است و شركتها و سرمايهگذاران بزرگ بجاي نفت و گاز طبيعي بر روي آب سرمايهگذاري مينمايند. همانطوري كه گفته شد شهرهايي مانند آل پاسو به دنبال آن هستند كه آب موجود در آبخوانهاي شور را شيرينسازي نمايند كه براي اين كار به مقادير زيادي پول و انرژي نياز است.
بعلاوه تصفيهخانههاي آمريكا براي تصفيه آب مصرفي و فاضلاب توليدي مردم شهر حدود 3 درصد از كل برق كشور را به مصرف ميرساند. اين در حاليست كه با گذشت زمان، استانداردها سختگيرانهتر شده و ميزان انرژي مورد نياز براي اين تصفيهخانهها نيز افزايش خواهد يافت.
نيروگاهها نيز بايد با تغيير سيستم خنككن از روش تر به روش خشك و يا حداقل روشهاي تلفيقي (هيبريدي)، از مصرف زياد آب خود بكاهند و مسؤولان نيز به نحو شايستهاي مشكلات پيش روي اين طرح را رفع نمايند چون معضل كم آبي مشكلي نيست كه به اين سادگي حل شود و امكان تداوم خشكساليها همواره وجود دارد و آمار گوياي آنست كه طي سه دهه گذشته سطح آبهاي زيرزميني كشور بيش از 15 متر كاهش يافته است.
امروزه Zero Liquid Discharge(ZLD) يكي از ديدگاههايي است كه طي ساليان اخير در واحدهاي صنعتي مورد توجه مديران صنايع و كارشناسان محيطزيست قرار گرفته است . اين ديدگاه بيانگر آنست كه بايستي فرآيندهاي استفاده مجدد (Reuse) و باز چرخش (Recycling) پسابها پس از تصفيه به نحوي انجام شود كه واحد صنعتي «بدون خروجي مايع» گردد. در اين مورد ميتوان به ساخت نيروگاه 750 مگاواتي در ناحيه كم آب جنوب كاليفرنيا اشاره كرد كه در ساخت آن از اين استراتژي براي فائق آمدن بر مشكل كمبود آب استفاده شد. علاقمندان به اين موضوع ميتوانند به مقاله «برگشت و استفاده مجدد از پساب در يك نيروگاه حرارتي» در ماهنامه صنعت برق شماره 101 (مهرماه 1383) مراجعه نمايند.
استفاده مجدد از فاضلاب شهري و صنعتي نيز موضوعي است كه علاوه بر حفظ منابع باعث كاهش مصرف انرژي براي انتقال آب ميشود. هر چند گروهي از مردم حتي فكر طرحهاي «از توالت به شيرآب» را تهوعآور ميدانند ولي همه ميدانيم كه فضانوردان مستقر در ايستگاههاي فضايي و حتي مردم سنگاپور سالهاست كه از اين سيستم استفاده ميكنند و بيمار نيز نشدهاند و اخيراً نيز چند طرح بزرگ از اين نوع در آمريكا راهاندازي شده است . حال حتي اگر اين وضعيت براي مشتركان آب نامطبوع باشد نيز ميتوان فاضلاب تصفيه شده را در كشاورزي ، صنايع و حتي به عنوان آب خنككننده نيروگاههاي حرارتي به مصرف رساند. امروزه در آمريكا تعداد زيادي از نيروگاهها از فاضلاب تصفيه شده خود به علاوه فاضلاب شهرها و صنايع مجاور خود براي تأمين آب استفاده مينمايند و اين روش شناخته شدهاي براي آنان بشمار ميرود. البته در كشور ما ايران نيز مراكزي وجود دارند كه با تلفيق روش «راكتورهاي بيولوژيك غشايي (MBR)» و اسمز معكوس، فاضلاب شهري و صنعتي خود را تا حد بسيار بالايي تصفيه كرده و به مصرف مجدد ميرسانند. البته مبتكران بخش آب نيز بيكار نبوده و به دنبال روشهاي تصفيهاي هستند كه انرژي كمتري مصرف نمايند و در اين راستا هر روز سيستمهاي غشايي با مصرف برق كمتر به بازار معرفي ميشود.
در يك چنين شرايطي سيستمهاي پايش هوشمند نيز وارد بازار شدهاند تا از اسراف جلوگيري نمايند. مثلا اين سيستمها از آب دادن چمنها در بعدازظهر كه تبخير زياد است و يا هنگام بارندگي، جلوگيري خواهد كرد. براي اين كار حسگرهايي تعبيه خواهد شد كه به كمك نرمافزارهاي مربوطه ، كنترل وضعيت را در اختيار خواهد داشت.
بعلاوه مردم جهت گرمايش آب خود نيز ميتوانند از سيستمهاي گرمايش خورشيدي استفاده نمايند . اين فناوري ساده، مطمئن و امتحان پس داده و به صرفه است. البته تا زماني كه از اين سيستمها حمايت دولتي نشود، عموميت نخواهد يافت.
در اين بين موضوع مهمتر آن است كه مردم به اهميت آب واقف شوند و از اين توهم كه آب كالايي رايگان و يا ارزان است خارج شوند چون اگر اهميت آن را درك كنيم، به قيمت واقعي آن پي خواهيم برد و در غير اين صورت ما به اجتماع، پيامهاي متناقضي خواهيم داد.
نكته نهايي نيز اين است كه اگر قيمت واقعي آب مشخص شود آنگاه ميتوان نحوه تأثير افزايش قيمت انرژي برق قيمت آب و افزايش قيمت آب بر قيمت برق و انرژي را مشخص ساخت و بدين ترتيب ميتوان هر دوي اين منابع را محافظت كرده و راهحلي مناسب براي مشكلات يافت.