آه مظلوم

zina20

عضو جدید
در کتاب آداب الملوک چنین نوشته شده است: شنیدم که یکی از حاکمان ندیم بسیار مقربی داشت که البته هرزگو و بی ادب بود . روزی این ندیم کلاه فقیری را برای خنده و مسخره کردن از سر او برداشت و به زمین انداخت . فرد فقیر پیش حاکم شکایت کرد و درخواست عدالت و دادخواهی نمود حاکم دستور داد تا ندیم را بیاورند . در حالی که فقیر منتظر بود تا به عدالت به دادخواهی او رسیدگی شود حاکم پرسید : ای ندیم ! تو چطور کلاه این مرد را به زمین انداختی؟ ندیم برای خنداندن حاکم و افراد حاضر دوباره کلاه فقیر را از سرش برداشت و بدتر از بار اول به زمین زد . مرد فقیر مایوسانه آهی از ته دل کشید و از مجلس خارج شد چندی نگذشته بود که به حاکم خبر دادند کمر پسرش به دلیل این که از اسب افتاده شکسته است . حاکم بی اختیار بلند شد و کلاهش را بر زمین زد و بی هوش شد . این بود نتیجه آه مظلوم که بی عدالتی دیده بود.
منبع کتاب عذابها و پندها یوسف احمدی
 

Similar threads

بالا