آن مرد عاشق بود....

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
غایت سرخ

آن مرد عاشق بود آن بازي عشق و آن حريف خدا. دور، دور آخر بود و بازي به دستخون رسيده بود.
آن مرد زمين را سبز مي‌خواست. دل را سبز مي‌خواست. انسان را سبز. زيرا بهشت سبزاست و روح سبز و ايمان سبز.
اما سبزي را بهايي است به غايت سرخ، و بازي به غايتش رسيده بود. به غايتي سرخ.
و از اين رو بود كه آن مرد، سرخ را برگزيد. كه عشق سرخ است و آتش سرخ و عصيان سرخ. و از ميان تمامي سرخان، خون را برگزيد. نه اين خون رام آرام سر به زير فروتن را، آن خون عاصي عاشق را. آن خون كه فواره است و فرياد. او خون خويش را برگزيد كه بازي سخت سرخ و سخت خونين بود.

تركش كنيد و تنهايش بگذاريد كه شما را ياراي ياري او نيست. اين بازي آخر است و نه جوشن به كار مي‌آيد و نه نيزه و نه شمشير و نه سپر. ديگر نه طمع بهشت و نه ترس دوزخ و نه هول رستاخيز. برويد و برداريد و بگريزيد.
ديگر پيراهنتان پاره نخواهد شد، تنتان، پاره‌پاره خواهد شد. كيست؟
كيست كه با تن پاره‌پاره بماند؟ ديگر غنيمتي نصيبتان نخواهد شد، قلب شرحه‌شرحه‌تان، غنيمت ديگران خواهد شد. كيست؟ كيست كه با قلب شرحه‌شرحه بماند؟
اين عزيمت را ديگر بازگشتي نيست، زيرا كه آن يار، گلو را بريده دوست دارد و سر را بر نيزه و خون را پاشيده بر آسمان. كيست؟ كيست كه با گلوي بريده و خون پاشيده بر آسمان، بماند؟

وقتي بنده‌ايد و او مالك، بازي اين همه سخت نيست.
وقتي عابديد و او معبود، بازي اين همه سخت نيست.​
اما آن زمان كه عاشقيد و او معشوق، يا آن هنگامه كه او عاشق است و شما معشوق، بازي اين چنين سخت است و اين چنين سرخ و اين چنين خونين. و بازي عاشقي را نخواهيد برد، جز به بهاي خون خويش. آن مرد حسين بود و آن بازي كربلا وآن يار،خدا.
عرفان نظر آهاری

http://sobhroshan.blogfa.com/
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیکان

خودت را در مقام حسین ببین
ایستاده در برابر کسانی که خود را مسلمان می دانند
اهل بیتش تشنه
لبانش ترک خورده
بدن مجروح
تیر صد پر در قلب
اما هنوز مهربان...
با نگاهی که آینده را می بیند
و رهایی بشر را از جهل
او فقط نگران است
که نوک پیکان
جایگاه عشق او به مردمان را قدری تنگ تر کرده است ...!!!!


http://www.takrim.blogfa.com/


 

Similar threads

بالا