اغلب كلانشهرهاي كشوراز نظر بصري جلوه زيبايي ندارند. ساختمان هاي بد شكل در كنار خيابان هايي كه مملو از وسايل نقليه و آدم ها يي كه در حال تردد هستند. شهرهايي مثل تهران و. . . از نظر بصري، دچار اغتشاشي است كه بايد با بهره گيري از هنرهاي بصري مختلف و توجه به رنگ آميزي شهر و نقش گياهان و درختان، سامان يابد تا آرامش را به شهروندان منتقل كند. گرچه درسال هاي اخير شاهد تحولات عظيم و زيربنايي در پايتخت كشور بوديم و جاي سپاس و قدرداني از مديريت شهر تهران است. با نظر بيشتر به فضا هاي شهري متوجه مي شويم كه بسياري از شهرهاي ما رنگ خاكستري هستند.
عناصر رنگي در شهرهاي ايران شايد سيماي رنگارنگ زباله هايي باشد كه در همه محيط هاي شهرو كنار جاده ها خودنمايي مي كنند. هواي خاكستري شهرهاي بزرگ، پل ها و ساختمان هاي بتني و فضا هاي سبزي كه از فرط آلودگي هوا سبزي شان رنگ باخته است، مجالي براي عرض اندام رنگ در شهر ها باقي نمي گذارد. رنگ به عنوان يكي از مهم ترين عناصر بصري مي تواند نمودي فعال و تاثيرگذار در منظر عمومي يك شهر داشته باشد. با اين همه ضوابط و اصول مرتبط با كاربرد رنگ در شهر مدون نشده و اين بخش از زيباسازي شهرها بر پايه سليقه هاي مديران و كارشناسان هدايت مي شود و آلودگي بصري كه در سطح شهرها ديده مي شود در دراز مدت شهروندان را دچار پريشاني ذهني و بيماري روحي مي كند. شما در خيابان هاي شهر با انواع و اقسام تصاوير تبليغاتي روبه رو هستيد و هر روزه آنها را در ذهن خود مرور مي كنيد.اما از اين موضوع آگاه نيستيد كه اين تصاوير باعث آشفتگي ذهن شده و تمركز فكري افراد را كاهش مي دهند. آلودگي بصري و صوتي كه در شهر ها شاهد آن هستيم يكي از دلايل اصلي كاهش راندمان كاري در ميان شهروندان است. به عبارت بهتر بسياري از برخوردها و مشاجرات كه در شهر صورت مي گيرد، (متاسفانه در اين روزها نيز رشد فزاينده يي پيدا كرده است) در كنار مشكلات اقتصادي تحت تاثير سوء آلودگي هاي شهري به ويژه صوتي و بصري است. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، تبليغات شهري و تصاوير موجود در خيابان ها براساس اصول شهر سازي تنظيم شده و هر محله بر اساس بافت شهري تبليغات خاص خود را دارد. حتي رنگ بندي ساختمان ها نيز معياري خاص براي خود دارد. در حقيقت ساختمان سازي و به تبع آن تبليغات محله هاي شهري در اين كشورها قاعده مند است.
بر اين اساس بايد براي تبليغات محيطي، برنامه منجسم و متمركز در نظر گرفته شود تا از آلودگي هاي بيشتر بصري جلوگيري شود. همچنين عواملي مانند معناي اجتماعي يك قسمت از شهر، نقش و وظيفه آن، سابقه تاريخي يا حتي نام آن را بر نماياني شهر و بر تصويري كه افراد از شهر در ذهن خود ايجاد مي كنند، موثر مي دانند. براي نمونه در شهر مسكو اغلب ميادين خيابان ها و. . به تنديس شخصيت هاي علمي فرهنگي يا به نمادهاي محلي مزين است.
براي ايجاد تغيير و تاثير در فرم شهر، هنر مي تواند به مثابه ابزاري كارآمد به خدمت گرفته شود و فرم را شكل دهد تا شهر به گونه يي زيبا جلوه كند. شايد بتوان گفت كاربرد هنر در فرآيند شكل گيري كالبد يكي از دلايلي است كه مكان و كالبدي زيبا و فرح بخش به نظر آيد. شايد با اين استدلال بتوان به اين سوال اساسي پاسخ داد كه چگونه است حضور در برخي از فضاهاي شهري (براي مثال ميدان نقش جهان اصفهان) توام با احساس لذت و آرامش است و حضور در فضايي ديگر خسته كننده است. در آن احساس غرور، لذت و آرامش مي كنيم و در ديگري احساس كسالت، ناآرامي و تلاطم. آيا كالبدي كه در ميدان نقش جهان هنرمندانه توسط آفريننده يي خلاق و با ذوق بر زمين نقش بسته بر اين حس دامن نمي زند؟ و به ابداع اثر هنري بي بديل مي رسد. نحوه استقرار بافت هاي شهري، شكل و فرم فضاهاي شهري، ميادين، پارك ها، نماهاي بيروني كوچه ها، خيابان ها، ساختمان ها، طراحي علائم شهري، طراحي شبكه هاي ارتباطي، طراحي ايستگاه هاي مترو اتوبوس و بالاخره گرافيك شهري، همه و همه، در قالب هنر و فعاليت هاي هنري قابل طرح و بررسي است، هنر با ساخت و فيزيك شهر ارتباط دارد و بي توجهي به هنر از عوامل مهم ايجاد ناهنجاري بصري در سطح شهرهاست.
وجود فيزيك و كالبد نامناسب و ناهنجار در ايجاد ناهنجاري هاي رفتاري در ميان افراد جامعه نقش مهمي دارد، زيرا فضا و محيط بر رفتار ساكنان خود تاثير مي گذارد، محيط و كالبد برخي الگوهاي رفتاري و نقش هاي اجتماعي نوين را به ساكنان خود تحميل مي كند و برخي رفتارهاي موجود را تقويت و برخي ديگر را تضعيف مي كند. در كشورعزيز ما ايران، وضعيت شهرها به گونه يي است كه شهروندان به ناچار بايد خود را با شرايط حاكم بر شهرها هماهنگ كنند. چرا كه اساسا اين شهرها، با نگاه شهروند مداري ساخته نشده اند بنابراين محيطي كه مي توانست زمينه مناسبي را براي زندگي بهتر شهروندان به وجود آورد، شرايط نامساعدي را براي برآورده ساختن نيازهاي انسان ها به وجود آورده است. اگرچه ما چندان متوجه آلودگي هاي بصري نمي شويم و به آنها عادت كرده ايم، اما اين مساله به اين معني نخواهد بود كه آلودگي ها نيز با گذشت زمان اثرات نامطلوب خود بر جسم و روح شهر و شهروندان را از دست داده اند.
وقتي چند ساعتي در خيابان ها قدم مي زنيم و به خانه برمي گرديم، خسته هستيم اين خستگي ها مي تواند ناشي از تاثير آلودگي هايي باشد كه از راه چشم منتقل مي شوند. المان هاي زائد شهري، ضايعات فلزي و. . . است كه گاهي در معابر و نماي بيروني ساختمان ها ديده مي شوند و نوعي بي نظمي را در شهر به وجود مي آورند. به نظر مي رسد مديران شهري بايد ايجاد آرامش بصري و نشاط شهروندان را به عنوان يكي از اهداف مهم در اجراي پروژه هاي شهرسازي مورد توجه قرار دهد تا بتواند ميزان آلودگي هاي ديداري را كه اغلب ناديده گرفته مي شوند، به ميزان قابل توجهي كاهش دهد. اما بسياري از كارشناسان نيز بر اين باورند كه داشتن شهري عاري از هرگونه آلودگي ديداري و شنيداري علاوه بر اجراي طرح هاي جامع كه با هدف نظارت بر تبليغات و معماري شهري و همچنين حذف المان هاي زائد شهري انجام مي شود به آموزش همگاني شهروندان نياز دارد. اگر افرادي كه ساكن شهرها هستند نخواهند يا به هر علتي نتوانند در اين زمينه همكاري داشته باشند، بديهي است كه نمي توان شهرنشيني مدرن را تجربه كرد و در اين شرايط بدون اينكه خود متوجه شده باشيم ميان آشفتگي ها و آلودگي هايي كه محيط اطراف مان را فرا گرفته اند، در حركت به سوي توسعه و پيشرفت با شكست مواجه خواهيم شد.
در دهه اخير، عده يي فرصت طلب با سوءاستفاده از سكوت شهروندان در برابر آلودگي هاي صوتي، آلودگي هاي بصري را نيز به مجموعه آلودگي هايي كه امروزه زندگي شهري را تحت الشعاع خود قرار داده است، اضافه كرده اند. آنها با استفاده از شيوه هاي تبليغاتي مختلف، ناآرامي هاي ديداري زيادي را در شهرهاي بزرگ به وجود آورده اند. نوشته هاي تبليغاتي در كنار تابلوهاي بزرگ سردر شركت ها، سازمان ها و فروشگاه ها و همچنين آگهي هاي تبليغاتي مختلفي كه روي دروديوار و بيلبردهاي بزرگ تبليغاتي نصب مي شوند در بلندمدت سبب خستگي و آزار چشم شده و در نتيجه به روان انسان ها صدمه مي زنند به نظر مي رسد انگيزه هاي مادي سبب ناديده گرفته شدن هويت فرهنگي و انساني شهروندان شده است.
هم اكنون حجم قابل توجهي از فضاي شهري دراختيار تبليغات قرار دارد اين درحالي است كه اگر شيوه هاي تبليغاتي مختلف به صورت اصولي و قانونمند انجام شده و تبليغات ساماندهي شود، آرامش روحي شهرونداني كه به ناچار هر روز از كنار اين آلودگي هاي ديواري عبور مي كنند، افزايش مي يابد. از آنجايي كه صنعت تبليغات در كشور، صنعت جديد و نوپايي است، هيچ گونه مطالعه يي از نظر شكل ، ابعاد و محل استقرار تبليغات و حتي شركت هاي تبليغاتي انجام نشده است. به طور كلي ما انسان ها آنقدر كه به گوش و صداهاي ناهنجار محيطي حساس هستيم، به چشم و آلودگي هاي بصري اهميت نمي دهيم و در حقيقت آنها را ناديده گرفته ايم. در حالي كه تمامي آنچه در اطراف ما ديده مي شود به طور ناخودآگاه تاثيرات مثبت و منفي در ما خواهند داشت. اگر با دقت به تابلو ها و علائم راهنمايي و رانندگي و چگونگي نصب آنها در كنار تابلوهاي تبليغاتي نگاه كنيم، هيچ نوع هماهنگي را در ميان آنها نخواهيم يافت، بلكه نوعي ناهماهنگي، تكرار و بي نظمي در بين آنها وجود دارد كه سبب از دست دادن ارزش و جايگاه واقعي آنها شده است. در ميان ازدحام و شلوغي، چشم چيزي را نمي بيند و در حقيقت در بسياري از مواقع به علت آلودگي هايي كه سبب آزار چشم مي شود، با نوعي نابينايي ديداري از كنار آنها عبور مي كند.
امروزه با توجه به گسترش تبليغات و تنوع تابلوها و آگهي هاي تجاري در سطح شهر، مردم با موجي از ابهامات مواجه شده اند كه وجود يك سيستم قانونمند و علمي مي تواند بسياري از مشكلات ناشي از آن را از ميان بردارد و محيط مناسبي را براي زندگي انسان ها به وجود آورد: گرافيست ها و طراحان محيطي در دستيابي به چنين اهدافي نقش بسيار مهمي را به عهده دارند. در قرن چهارم پيش از ميلاد براي نخستين بار زيباسازي محيطي به عنوان يكي از اهداف مورد توجه در رفع نيازهاي شهرسازي و زيباهاي ديداري شهري در اروپا مورد توجه قرار گرفت كه نتايج آن را مي توان در نقاشي هاي ديداري، تابلوهاي نصب شده در ميادين، مجسمه ها و. . . در شهرهاي بزرگ مشاهده كرد كه از آثار هنرمندان حوزه شهرسازي است. با دستيابي انسان ها به فناوري هاي نوين در حوزه صنعت و فناوري، معرفي اين دستاوردها به انسان هايي كه كاربران اين نوع فناوري ها هستند بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت و به اين ترتيب با فعال شدن صنعت تبليغات، تحولات جديدي در زيباسازي شهري به وجود آمد. بيش از نيمي از اوقات مردم ساكن شهرها در محل كار، اطراف محل زندگي، اماكن تفريحي و. . . سپري مي شود و چشم انسان در چنين مكان هايي بايد حداقل 3 برابر شرايط عادي و معمولي انرژي صرف كند.
ناهماهنگي تابلوهاي شهري، ساختار سازه ها و موضوع طرح هاي تابلوهاي تبليغاتي و همچنين عدم وجود هماهنگي در ساختار تبليغاتي محيطي سبب سردرگمي ديداري و خستگي چشم مي شوند. آيا براي افرادي كه هيچ اطلاعاتي درباره علوم و مفاهيم اوليه واژه هاي ديداري تبليغاتي ندارند، اين تبليغات موثر است يا اينكه تنها سبب خستگي بيشتر او پس از ساعت ها كار روزانه مي شود. به نظر مي رسد شهرونداني كه مخاطبان اصلي پيام هاي تبليغاتي هستند نيز در برخورداري از محيطي آرام و مواجهه با تصاوير و هنرهاي صحيح و اصولي ديداري حقي دارند كه اغلب ناديده گرفته شده است. اگر در تابلوهاي تبليغات شهري ضوابط مشخصي وجود نداشته باشد، به تدريج آرامش و زيبايي محيط كاهش يافته و پديده هاي نوظهوري مانند آلودگي هاي ديداري بيش از پيش زندگي ما انسان ها را در معرض تهديد خود قرار خواهد داد. بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه تابلوهاي تبليغاتي و محيطي لازمه زندگي شهري است كه در استفاده از آنها بايد تناسب تابلو را از نظر مكان نصب يا اندازه، سطح كيفي و نوع طراحي با كاربرد آن مورد توجه قرار داد تا بتواند به محيط زيبايي بخشيده و آزردگي ديداري به همراه نداشته باشد. تبليغات شهري در شهر تهران سابقه يي 140 ساله دارد. تا آن زمان نصب تابلو رواج نداشت و اگر در جايي تابلويي نصب مي شد، بيشتر به صورت كتيبه بود.
متخصصان علوم ارتباط محيطي براين باورند كه يكي از مهم ترين علل افزايش آلودگي هاي ديداري در كشور ما اين است كه در ايران ما ابزار درستي براي معرفي فعاليت هاي خود نداريم. در حالي كه در كشورهاي پيشرفته براي انتقال پيام فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي از ابزارهايي مانند، ايستگاه هاي پيام رساني محيطي يا رسانه هاي ارتباطي محلي استفاده مي شود و پيامد هاي مربوط به فعاليت هاي كوچك و بزرگ از اين طريق به اطلاع شهروندان رسانده مي شود. تابلوهاي تبليغاتي موضوع مهمي است كه اگر قوانين مشخصي بر آن حاكم نباشد، به عنوان يكي از مهم ترين علل افزايش آلودگي هاي ديداري مي تواند پيام هاي نامطلوبي را در زندگي شهرنشيني به همراه داشته باشد كه مقابله با آنها به مراتب دشوارتر از ايجاد زمينه يي مناسب براي كاهش آلودگي هاي بصري خواهد بود.
دكتر عليرضا اسماعيلي
عناصر رنگي در شهرهاي ايران شايد سيماي رنگارنگ زباله هايي باشد كه در همه محيط هاي شهرو كنار جاده ها خودنمايي مي كنند. هواي خاكستري شهرهاي بزرگ، پل ها و ساختمان هاي بتني و فضا هاي سبزي كه از فرط آلودگي هوا سبزي شان رنگ باخته است، مجالي براي عرض اندام رنگ در شهر ها باقي نمي گذارد. رنگ به عنوان يكي از مهم ترين عناصر بصري مي تواند نمودي فعال و تاثيرگذار در منظر عمومي يك شهر داشته باشد. با اين همه ضوابط و اصول مرتبط با كاربرد رنگ در شهر مدون نشده و اين بخش از زيباسازي شهرها بر پايه سليقه هاي مديران و كارشناسان هدايت مي شود و آلودگي بصري كه در سطح شهرها ديده مي شود در دراز مدت شهروندان را دچار پريشاني ذهني و بيماري روحي مي كند. شما در خيابان هاي شهر با انواع و اقسام تصاوير تبليغاتي روبه رو هستيد و هر روزه آنها را در ذهن خود مرور مي كنيد.اما از اين موضوع آگاه نيستيد كه اين تصاوير باعث آشفتگي ذهن شده و تمركز فكري افراد را كاهش مي دهند. آلودگي بصري و صوتي كه در شهر ها شاهد آن هستيم يكي از دلايل اصلي كاهش راندمان كاري در ميان شهروندان است. به عبارت بهتر بسياري از برخوردها و مشاجرات كه در شهر صورت مي گيرد، (متاسفانه در اين روزها نيز رشد فزاينده يي پيدا كرده است) در كنار مشكلات اقتصادي تحت تاثير سوء آلودگي هاي شهري به ويژه صوتي و بصري است. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، تبليغات شهري و تصاوير موجود در خيابان ها براساس اصول شهر سازي تنظيم شده و هر محله بر اساس بافت شهري تبليغات خاص خود را دارد. حتي رنگ بندي ساختمان ها نيز معياري خاص براي خود دارد. در حقيقت ساختمان سازي و به تبع آن تبليغات محله هاي شهري در اين كشورها قاعده مند است.
بر اين اساس بايد براي تبليغات محيطي، برنامه منجسم و متمركز در نظر گرفته شود تا از آلودگي هاي بيشتر بصري جلوگيري شود. همچنين عواملي مانند معناي اجتماعي يك قسمت از شهر، نقش و وظيفه آن، سابقه تاريخي يا حتي نام آن را بر نماياني شهر و بر تصويري كه افراد از شهر در ذهن خود ايجاد مي كنند، موثر مي دانند. براي نمونه در شهر مسكو اغلب ميادين خيابان ها و. . به تنديس شخصيت هاي علمي فرهنگي يا به نمادهاي محلي مزين است.
براي ايجاد تغيير و تاثير در فرم شهر، هنر مي تواند به مثابه ابزاري كارآمد به خدمت گرفته شود و فرم را شكل دهد تا شهر به گونه يي زيبا جلوه كند. شايد بتوان گفت كاربرد هنر در فرآيند شكل گيري كالبد يكي از دلايلي است كه مكان و كالبدي زيبا و فرح بخش به نظر آيد. شايد با اين استدلال بتوان به اين سوال اساسي پاسخ داد كه چگونه است حضور در برخي از فضاهاي شهري (براي مثال ميدان نقش جهان اصفهان) توام با احساس لذت و آرامش است و حضور در فضايي ديگر خسته كننده است. در آن احساس غرور، لذت و آرامش مي كنيم و در ديگري احساس كسالت، ناآرامي و تلاطم. آيا كالبدي كه در ميدان نقش جهان هنرمندانه توسط آفريننده يي خلاق و با ذوق بر زمين نقش بسته بر اين حس دامن نمي زند؟ و به ابداع اثر هنري بي بديل مي رسد. نحوه استقرار بافت هاي شهري، شكل و فرم فضاهاي شهري، ميادين، پارك ها، نماهاي بيروني كوچه ها، خيابان ها، ساختمان ها، طراحي علائم شهري، طراحي شبكه هاي ارتباطي، طراحي ايستگاه هاي مترو اتوبوس و بالاخره گرافيك شهري، همه و همه، در قالب هنر و فعاليت هاي هنري قابل طرح و بررسي است، هنر با ساخت و فيزيك شهر ارتباط دارد و بي توجهي به هنر از عوامل مهم ايجاد ناهنجاري بصري در سطح شهرهاست.
وجود فيزيك و كالبد نامناسب و ناهنجار در ايجاد ناهنجاري هاي رفتاري در ميان افراد جامعه نقش مهمي دارد، زيرا فضا و محيط بر رفتار ساكنان خود تاثير مي گذارد، محيط و كالبد برخي الگوهاي رفتاري و نقش هاي اجتماعي نوين را به ساكنان خود تحميل مي كند و برخي رفتارهاي موجود را تقويت و برخي ديگر را تضعيف مي كند. در كشورعزيز ما ايران، وضعيت شهرها به گونه يي است كه شهروندان به ناچار بايد خود را با شرايط حاكم بر شهرها هماهنگ كنند. چرا كه اساسا اين شهرها، با نگاه شهروند مداري ساخته نشده اند بنابراين محيطي كه مي توانست زمينه مناسبي را براي زندگي بهتر شهروندان به وجود آورد، شرايط نامساعدي را براي برآورده ساختن نيازهاي انسان ها به وجود آورده است. اگرچه ما چندان متوجه آلودگي هاي بصري نمي شويم و به آنها عادت كرده ايم، اما اين مساله به اين معني نخواهد بود كه آلودگي ها نيز با گذشت زمان اثرات نامطلوب خود بر جسم و روح شهر و شهروندان را از دست داده اند.
وقتي چند ساعتي در خيابان ها قدم مي زنيم و به خانه برمي گرديم، خسته هستيم اين خستگي ها مي تواند ناشي از تاثير آلودگي هايي باشد كه از راه چشم منتقل مي شوند. المان هاي زائد شهري، ضايعات فلزي و. . . است كه گاهي در معابر و نماي بيروني ساختمان ها ديده مي شوند و نوعي بي نظمي را در شهر به وجود مي آورند. به نظر مي رسد مديران شهري بايد ايجاد آرامش بصري و نشاط شهروندان را به عنوان يكي از اهداف مهم در اجراي پروژه هاي شهرسازي مورد توجه قرار دهد تا بتواند ميزان آلودگي هاي ديداري را كه اغلب ناديده گرفته مي شوند، به ميزان قابل توجهي كاهش دهد. اما بسياري از كارشناسان نيز بر اين باورند كه داشتن شهري عاري از هرگونه آلودگي ديداري و شنيداري علاوه بر اجراي طرح هاي جامع كه با هدف نظارت بر تبليغات و معماري شهري و همچنين حذف المان هاي زائد شهري انجام مي شود به آموزش همگاني شهروندان نياز دارد. اگر افرادي كه ساكن شهرها هستند نخواهند يا به هر علتي نتوانند در اين زمينه همكاري داشته باشند، بديهي است كه نمي توان شهرنشيني مدرن را تجربه كرد و در اين شرايط بدون اينكه خود متوجه شده باشيم ميان آشفتگي ها و آلودگي هايي كه محيط اطراف مان را فرا گرفته اند، در حركت به سوي توسعه و پيشرفت با شكست مواجه خواهيم شد.
در دهه اخير، عده يي فرصت طلب با سوءاستفاده از سكوت شهروندان در برابر آلودگي هاي صوتي، آلودگي هاي بصري را نيز به مجموعه آلودگي هايي كه امروزه زندگي شهري را تحت الشعاع خود قرار داده است، اضافه كرده اند. آنها با استفاده از شيوه هاي تبليغاتي مختلف، ناآرامي هاي ديداري زيادي را در شهرهاي بزرگ به وجود آورده اند. نوشته هاي تبليغاتي در كنار تابلوهاي بزرگ سردر شركت ها، سازمان ها و فروشگاه ها و همچنين آگهي هاي تبليغاتي مختلفي كه روي دروديوار و بيلبردهاي بزرگ تبليغاتي نصب مي شوند در بلندمدت سبب خستگي و آزار چشم شده و در نتيجه به روان انسان ها صدمه مي زنند به نظر مي رسد انگيزه هاي مادي سبب ناديده گرفته شدن هويت فرهنگي و انساني شهروندان شده است.
هم اكنون حجم قابل توجهي از فضاي شهري دراختيار تبليغات قرار دارد اين درحالي است كه اگر شيوه هاي تبليغاتي مختلف به صورت اصولي و قانونمند انجام شده و تبليغات ساماندهي شود، آرامش روحي شهرونداني كه به ناچار هر روز از كنار اين آلودگي هاي ديواري عبور مي كنند، افزايش مي يابد. از آنجايي كه صنعت تبليغات در كشور، صنعت جديد و نوپايي است، هيچ گونه مطالعه يي از نظر شكل ، ابعاد و محل استقرار تبليغات و حتي شركت هاي تبليغاتي انجام نشده است. به طور كلي ما انسان ها آنقدر كه به گوش و صداهاي ناهنجار محيطي حساس هستيم، به چشم و آلودگي هاي بصري اهميت نمي دهيم و در حقيقت آنها را ناديده گرفته ايم. در حالي كه تمامي آنچه در اطراف ما ديده مي شود به طور ناخودآگاه تاثيرات مثبت و منفي در ما خواهند داشت. اگر با دقت به تابلو ها و علائم راهنمايي و رانندگي و چگونگي نصب آنها در كنار تابلوهاي تبليغاتي نگاه كنيم، هيچ نوع هماهنگي را در ميان آنها نخواهيم يافت، بلكه نوعي ناهماهنگي، تكرار و بي نظمي در بين آنها وجود دارد كه سبب از دست دادن ارزش و جايگاه واقعي آنها شده است. در ميان ازدحام و شلوغي، چشم چيزي را نمي بيند و در حقيقت در بسياري از مواقع به علت آلودگي هايي كه سبب آزار چشم مي شود، با نوعي نابينايي ديداري از كنار آنها عبور مي كند.
امروزه با توجه به گسترش تبليغات و تنوع تابلوها و آگهي هاي تجاري در سطح شهر، مردم با موجي از ابهامات مواجه شده اند كه وجود يك سيستم قانونمند و علمي مي تواند بسياري از مشكلات ناشي از آن را از ميان بردارد و محيط مناسبي را براي زندگي انسان ها به وجود آورد: گرافيست ها و طراحان محيطي در دستيابي به چنين اهدافي نقش بسيار مهمي را به عهده دارند. در قرن چهارم پيش از ميلاد براي نخستين بار زيباسازي محيطي به عنوان يكي از اهداف مورد توجه در رفع نيازهاي شهرسازي و زيباهاي ديداري شهري در اروپا مورد توجه قرار گرفت كه نتايج آن را مي توان در نقاشي هاي ديداري، تابلوهاي نصب شده در ميادين، مجسمه ها و. . . در شهرهاي بزرگ مشاهده كرد كه از آثار هنرمندان حوزه شهرسازي است. با دستيابي انسان ها به فناوري هاي نوين در حوزه صنعت و فناوري، معرفي اين دستاوردها به انسان هايي كه كاربران اين نوع فناوري ها هستند بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت و به اين ترتيب با فعال شدن صنعت تبليغات، تحولات جديدي در زيباسازي شهري به وجود آمد. بيش از نيمي از اوقات مردم ساكن شهرها در محل كار، اطراف محل زندگي، اماكن تفريحي و. . . سپري مي شود و چشم انسان در چنين مكان هايي بايد حداقل 3 برابر شرايط عادي و معمولي انرژي صرف كند.
ناهماهنگي تابلوهاي شهري، ساختار سازه ها و موضوع طرح هاي تابلوهاي تبليغاتي و همچنين عدم وجود هماهنگي در ساختار تبليغاتي محيطي سبب سردرگمي ديداري و خستگي چشم مي شوند. آيا براي افرادي كه هيچ اطلاعاتي درباره علوم و مفاهيم اوليه واژه هاي ديداري تبليغاتي ندارند، اين تبليغات موثر است يا اينكه تنها سبب خستگي بيشتر او پس از ساعت ها كار روزانه مي شود. به نظر مي رسد شهرونداني كه مخاطبان اصلي پيام هاي تبليغاتي هستند نيز در برخورداري از محيطي آرام و مواجهه با تصاوير و هنرهاي صحيح و اصولي ديداري حقي دارند كه اغلب ناديده گرفته شده است. اگر در تابلوهاي تبليغات شهري ضوابط مشخصي وجود نداشته باشد، به تدريج آرامش و زيبايي محيط كاهش يافته و پديده هاي نوظهوري مانند آلودگي هاي ديداري بيش از پيش زندگي ما انسان ها را در معرض تهديد خود قرار خواهد داد. بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه تابلوهاي تبليغاتي و محيطي لازمه زندگي شهري است كه در استفاده از آنها بايد تناسب تابلو را از نظر مكان نصب يا اندازه، سطح كيفي و نوع طراحي با كاربرد آن مورد توجه قرار داد تا بتواند به محيط زيبايي بخشيده و آزردگي ديداري به همراه نداشته باشد. تبليغات شهري در شهر تهران سابقه يي 140 ساله دارد. تا آن زمان نصب تابلو رواج نداشت و اگر در جايي تابلويي نصب مي شد، بيشتر به صورت كتيبه بود.
متخصصان علوم ارتباط محيطي براين باورند كه يكي از مهم ترين علل افزايش آلودگي هاي ديداري در كشور ما اين است كه در ايران ما ابزار درستي براي معرفي فعاليت هاي خود نداريم. در حالي كه در كشورهاي پيشرفته براي انتقال پيام فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي از ابزارهايي مانند، ايستگاه هاي پيام رساني محيطي يا رسانه هاي ارتباطي محلي استفاده مي شود و پيامد هاي مربوط به فعاليت هاي كوچك و بزرگ از اين طريق به اطلاع شهروندان رسانده مي شود. تابلوهاي تبليغاتي موضوع مهمي است كه اگر قوانين مشخصي بر آن حاكم نباشد، به عنوان يكي از مهم ترين علل افزايش آلودگي هاي ديداري مي تواند پيام هاي نامطلوبي را در زندگي شهرنشيني به همراه داشته باشد كه مقابله با آنها به مراتب دشوارتر از ايجاد زمينه يي مناسب براي كاهش آلودگي هاي بصري خواهد بود.
دكتر عليرضا اسماعيلي