*«‌امشب من ماهي رو مي‌خورم و فردا اين ماهي منو!»

ali561266

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در قضيه خليج و درگيري با ناو آمريكايي، بچه‌ها رزم جانانه‌اي با آن‌ها داشتند كه متأسفانه خوب پوشش خبري داده نشد. بچه‌ها چنان درسي به آنها دادند كه تا ابد فراموش نخواهند كرد.

در آن واقعه 4فروند هليكوپترشان را زدند؛ آمريكايي‌ها اول منكر شدند و بعد گفتند «دو تا گشت هوايي به هم خوردند و يكي نقص فني پيدا كرد و چهارمي را ايراني‌ها زدند»؛ در آن مصاف رو در رو، «مهدوي» و «بيژن توسلي» ‌شركت داشتند كه ماجراي آن در فيلم 6 قسمتي تحت عنوان «ستاره‌هاي آسمان گمنامي» در سال 71 از تلويزيون پخش شد.

خاطره قشنگي از شهيد توسلي و مادرش دارم،‌ پس از شهادت او براي تهيه قسمت‌هايي از فيلم به خانه‌ آن‌ها در «تنگستان» دزفول رفتيم، مادرش تعريف مي‌كرد كه بيژن معمولاً دير به منزل مي‌‌‌آمد و هر وقت هم كه مي‌‌آمد چون خيلي ماهي دوست داشت برايش ماهي سرخ مي‌كردم.

روز آخر هم كه شنيدم پسرم داره مي‌ياد خونه، رفتم ماهي تهيه كردم تا برايش سرخ كنم. مادر مي‌گفت: به بيژن گفتم «خسته نباشي، برات ماهي درست كردم» بيژن هم تبسمي كرد و گفت «‌امشب من ماهي رو مي‌خورم و فردا اين ماهي منو مي‌خوره!؟»

مادر مي‌گفت «من متوجه حرفش نشدم؛ همان شب، عمليات شد و 11 نفر با آمريكايي‌ها درگير شدند. 3نفر اسير شدند و 8 نفر در آب‌هاي خليج فارس،‌ طعمه كوسه و ماهي شدند! كه بيژن يكي از آنها بود.
 
بالا