دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله!
شنبه،بدون وضو خوابیدم:
1شنبه،خنده بلند در جمع:
2شنبه،وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم:
3شنبه،نماز شب را سریع خواندم:
4شنبه،فرمانده در سلام ازمن پیشی گرفت:
5شنبه،ذکر روز رافراموش کردم:
جمعه،تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده کردن به 700صلوات
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد: در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود/ راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم…
www.jafr.ir
شنبه،بدون وضو خوابیدم:
1شنبه،خنده بلند در جمع:
2شنبه،وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم:
3شنبه،نماز شب را سریع خواندم:
4شنبه،فرمانده در سلام ازمن پیشی گرفت:
5شنبه،ذکر روز رافراموش کردم:
جمعه،تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده کردن به 700صلوات
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده می نویسد: در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود/ راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم…
www.jafr.ir
آخرین ویرایش: