ویژژژژژژژژژژژژژژژ
من اومدم برید کنار
ویژژژژژژ .......وِژژژژژژژژژژژ
سپیده چقدر این زشتو رو تحویل گرفتییییییییی
حالا دیگه جواب سلاممون رو هم نمیده هاااااااااااااااا :دی عطاری با سس اضافه
سپیدوی بیرخیت یک ساعت انشا نوشتی مجبور شدم تا آخرشو بخونم ، خدا خفت کنه
همیشه از تابستون بسی هراسناک موشودم ! حس میکردم مث یه تیکه یخم که تابستون فصل مرگ منه :دی
با وجود تموم ول گشتنا و یخ در بهشت و نوشمک و فرفره بازی و جوجه رنگی و ... بازم این خورشید اینخده تابستونا داخه که هیش کدوم اینا به تبخیر شدن نمی ارزید
زندگی میگذش و من همینطور که گنده تر موشودم ، این نفرت از خورشید درونم ریشه می دووند به چه کلفتی و وفور :دی
تا اینکه .. یه روزی .. یه ریفیخ یافتم ! اونم به چ شیوه ی جیدید و منحصر ب فردی... این ریفیخ خورد خورد تیکه های شخصیتش رو نیشونم داد یک از یک دلبرانه تر : ) ...خلاصه ش تا اونجایی پیش رف که شد بیترین ریفیخم ...
هر وخ از فرط حال به هم زن ترین حسا میرفتم سراغش یه معجون خفن میداد به خوردم اصن مزه داش خدا !سه سوت غم اینا رو دسمال میکشید میرف .. اصن انگاری این بشر کنترل احساسات من دستشه به همه دکمه هاشم سواره !! یکی رو میزنه من اشکم جاری میشه ، اون یکی رو میزنه از خنده روده هام چلونده میشن تو هم ، یکی دیگه رو میزنه کلا لال میشم میره .. بعضی وقتا هم ترکیبی کار موکونه یه قابلیت های حسی در من پدیدار میشه که اصن ازشون خبردار نبودم
ماشالاش باشه خلاقیت سوپرایز کردنشم در حد گینس ! نه که به خودش فشاری هم بخواد بیاره ها ، نه ! فرت فرت سوپرایز میده بیرون هویجوری کصافط خان مغول
بعد حالا فک کن با همه ی این ویژگی های گازگازی ، تو چله ی تابستون به دنیا اومده !موندم این تابستون بی ریخت چجوری یه همچین محصولی تونسته ارائه بده !بوخودا در عجبم اصن نیتونم هضمش کنم :دی . ولی خو دیه باس باش کنار بیام چاره ای نی
با این شفاف سازی های صورت گیریفته دیه معلومه منظورم کیه ؛ موندگار همکارکم عطار دوز داشتنی فینخیلی نرمک
پارسال هم در پاسخ به همه ریفاختاش و مرام و معرفت و موحبتش جف تاپیکای تولدش رو طی عملیات انتحاری از هستی ساخط کردیم با بچز اصن خاطره شیرینی شدا دممون گرم :دی
6 مرداد یکی از بیترین روزای گیتی میباشه واس خاطر یکی از بیترین هدیه هایی که همین اوس کریم دل رحیم به بنده هاش داده
همکاری ژوووونـــــــــــــــــــــــــــــــــم به زیمین خعلی خوچ اومدی قند کوشولو ، منتظرت بودم . به قول زوی ممنونم ازت :پی
آمار کلکسیون دلای نابی که از یک یک اهالی باشگاه ربوده رو دارم ، بی دلان عزیز بریزین وسط دور هم حالی ببریم ; )
لنگ نوشت یک : چون امسال شب تولد این روله گیان با اولین شب قدرعجین شده ، تولد همکاری رو پیشواز میریم که خواستین بعد برید توبه کنید :دی
لنگ نوشت دو : از اونجایی که فینخیلی قلمبه مون کاربر فعال تالار ادبیاته و نام کاربریشم عطار ِ ، موتونین یه قاشق چایخوری هم شده از شعرای عشخش عطار ،ضمیمه کادوتون کنین . تهش هم میشه از نخمه بانومون بخوایم به خوشتیل ترین شعر- به انتخاب همکاری - یه نخود امتیاز جایزه بده .دم همگی گرم پیشاپیش
تا به حال از شدت خوشحالی و سرور گریه نکرده بودم، میخواممم اعتراف کنم همینجا که امروز و امشب کاری کردی که از فرط خوشحالی چشام خیس شد
بهترین جمله ای که اینجا میتونه الان حس منو بیان کنه اینه:
لالتـــم رفیــــق واقعــــی من ...
به خودم می بالم برای داشتن همچون تویــــــــی و از خدا میخوام همیشه شیرینی رفاقتت رو داشته باشممم
اینو میگم تا همه بدونن ... سپیده : کسی که شبیه هیچکس نیست!
همکاری ؛
موخام به یمن سالروز ورودت تشکر و قدردانی نومایم ...
بعد از اوس کریم و ننه بابات ، از باشگا مهندسان :دی .. از ادمین ، پیرجو ، اینترنت ، تالار ادبیات ، رزالی ، تالار عکس ، تاپیک آبرو بر ، زوی که آی دیتو داد ، روز تولد دو سال پیشت ، مسنجر ، کیبورد ، مانیتور ، نفس بانویی ، ایده ی دکلمه ذهنم ، برف ، مسابخه اسمایلی ، قول ، امام رضا ، نماز ، مریم ، لبخند ، اشک ، جلبک ، کنفرانس ، گربه ، جودی ابوت ، خط ، سس کچاپ ، بستنی قیفی ، فروخم ، نبات ، نسکافه ، زنبخ ، شازده کوشولو ، یارانه ، خان کباب ، ارازل ، فتوشاپ ، غیبتم ، ام دی اف و ......... همه ی اون چیزایی ک تو سفت کردن رفاختمون دخیل بودن ممنووووووووونـــــــــم
به به به چه تاپيكي ، سپيد اگه ميدونستم پيشواز رفتي ديشب تشريفمو مياوردم حتما ( آخه ادم شب قدر به دنيا مياد ؟ ادم انقدر وقت نشناس ؟ :دي)
بعدشم ياد اون تاپيكاي تركيده بخير ، يادش بخير سپيد يادته پارسال داشتيم سكته ميزديم از بس كه اين تاپيكا زرت و زورت ميتركيدن :دي ... چه وضي بود اصن:دي
اون گرماي مردادو اينام كه گفتي از وجود اين بشره متولد شده س ديگه وگرنه كه تاريخ ميگه قبل تولدش تو مرداد برف ميومده بيا و ببين
سپيد حالا اينو خالي بستم مولودمون دلش خوش باشه به روش نيار خخخخخخخ
.
.
.
عطاری حالا کدوم ایناست؟
امون از این پروژه ورپریده ی تو که من شیش روزه دارم هی واست دس تیکان میدم گلومو جر میدم صدات موکونم اصن بیشورک نیمیذاش منو بیبینی ! بش حسودیم شده دیه اصن
خعلـــــــــی باحال بود پارسال ، هیش وخ این همه فشار رو تو همچین مدت کوتاهی موتحمل نشده بودم
آوره آوره همینه !!!!!
ها دیه باز از فردا باس بشینه لحظه شماری کنه واس همچی شبی
عه ؟ راس موگويي؟ اسم اون پروژه كوفتي رو نيار كه چش و چال برامون نذاشته :|
ها اصن از اين باحال تر ديگه امكان نداشت
ها ديگه هي بشينه روزا رو بشمره تا دوباره بشه 6 مرداد خخخخخ
ميگم من نبودم اين مدت مث اينكه اين سهميه تشكرا رو كاهش دادنا ، زرتي ته كشيد :|
به به به چه تاپيكي ، سپيد اگه ميدونستم پيشواز رفتي ديشب تشريفمو مياوردم حتما ( آخه ادم شب قدر به دنيا مياد ؟ ادم انقدر وقت نشناس ؟ :دي)
بعدشم ياد اون تاپيكاي تركيده بخير ، يادش بخير سپيد يادته پارسال داشتيم سكته ميزديم از بس كه اين تاپيكا زرت و زورت ميتركيدن :دي ... چه وضي بود اصن:دي
اون گرماي مردادو اينام كه گفتي از وجود اين بشره متولد شده س ديگه وگرنه كه تاريخ ميگه قبل تولدش تو مرداد برف ميومده بيا و ببين
سپيد حالا اينو خالي بستم مولودمون دلش خوش باشه به روش نيار خخخخخخخ
خو حالا بريم سر اصل مطلب
اي مولود، اي تولد يافته، اي به دنيا امده، اي زشت ، اي بي ريخت، اي بي اتيكت اي عطاريوووووو
اين سالها خيلي زود گذشت، واقعا ياد قديما بخير ، ياد اون شعراي حافظ و سعدي كه ميتركونديمشون و واسه رشته خودمون عوضش ميكرديم و تن شاعراي بيچارشونو تو گور ميلرزونديم واقعا بخير، ياد دعواهامون، چرت و پرت گفتنامون حتي بحثاي واقعيمون كه بعضي وقتا دلم ميخواست كله تو بكنم هم بخير
از بودنت ، از به دنيا اومدنت و اشنا شدنمون با هم خوشحالم، خوشحالم كه همچنان هستم و تولدتو تبريك ميگم، اميدوارم تو هم سال هاي سال باشي تا ما بيايم اينجا تولدتو تبريك بگيم تا تو ذوق مرگ شي خخخخخخخخ
اينم كيك تولدت بيريخت جان :دي
همیشه از تابستون بسی هراسناک موشودم ! حس میکردم مث یه تیکه یخم که تابستون فصل مرگ منه :دی
با وجود تموم ول گشتنا و یخ در بهشت و نوشمک و فرفره بازی و جوجه رنگی و ... بازم این خورشید اینخده تابستونا داخه که هیش کدوم اینا به تبخیر شدن نمی ارزید
زندگی میگذش و من همینطور که گنده تر موشودم ، این نفرت از خورشید درونم ریشه می دووند به چه کلفتی و وفور :دی
تا اینکه .. یه روزی .. یه ریفیخ یافتم ! اونم به چ شیوه ی جیدید و منحصر ب فردی... این ریفیخ خورد خورد تیکه های شخصیتش رو نیشونم داد یک از یک دلبرانه تر : ) ...خلاصه ش تا اونجایی پیش رف که شد بیترین ریفیخم ...
هر وخ از فرط حال به هم زن ترین حسا میرفتم سراغش یه معجون خفن میداد به خوردم اصن مزه داش خدا !سه سوت غم اینا رو دسمال میکشید میرف .. اصن انگاری این بشر کنترل احساسات من دستشه به همه دکمه هاشم سواره !! یکی رو میزنه من اشکم جاری میشه ، اون یکی رو میزنه از خنده روده هام چلونده میشن تو هم ، یکی دیگه رو میزنه کلا لال میشم میره .. بعضی وقتا هم ترکیبی کار موکونه یه قابلیت های حسی در من پدیدار میشه که اصن ازشون خبردار نبودم
ماشالاش باشه خلاقیت سوپرایز کردنشم در حد گینس ! نه که به خودش فشاری هم بخواد بیاره ها ، نه ! فرت فرت سوپرایز میده بیرون هویجوری کصافط خان مغول
بعد حالا فک کن با همه ی این ویژگی های گازگازی ، تو چله ی تابستون به دنیا اومده !موندم این تابستون بی ریخت چجوری یه همچین محصولی تونسته ارائه بده ! بوخودا در عجبم اصن نیتونم هضمش کنم :دی . ولی خو دیه باس باش کنار بیام چاره ای نی
با این شفاف سازی های صورت گیریفته دیه معلومه منظورم کیه ؛ موندگار همکارکم عطار دوز داشتنی فینخیلی نرمک
پارسال هم در پاسخ به همه ریفاختاش و مرام و معرفت و موحبتش جف تاپیکای تولدش رو طی عملیات انتحاری از هستی ساخط کردیم با بچز اصن خاطره شیرینی شدا دممون گرم :دی
6 مرداد یکی از بیترین روزای گیتی میباشه واس خاطر یکی از بیترین هدیه هایی که همین اوس کریم دل رحیم به بنده هاش داده
همکاری ژوووونـــــــــــــــــــــــــــــــــم به زیمین خعلی خوچ اومدی قند کوشولو ، منتظرت بودم . به قول زوی ممنونم ازت :پی
آمار کلکسیون دلای نابی که از یک یک اهالی باشگاه ربوده رو دارم ، بی دلان عزیز بریزین وسط دور هم حالی ببریم ; )
لنگ نوشت یک : چون امسال شب تولد این روله گیان با اولین شب قدرعجین شده ، تولد همکاری رو پیشواز میریم که خواستین بعد برید توبه کنید :دی
لنگ نوشت دو : از اونجایی که فینخیلی قلمبه مون کاربر فعال تالار ادبیاته و نام کاربریشم عطار ِ ، موتونین یه قاشق چایخوری هم شده از شعرای عشخش عطار ،ضمیمه کادوتون کنین . تهش هم میشه از نخمه بانومون بخوایم به خوشتیل ترین شعر- به انتخاب همکاری - یه نخود امتیاز جایزه بده .دم همگی گرم پیشاپیش
واي تولده داداشه گلمه ك خيليم دوسش دارم...خدا ميدونه چقد دوست دارم بيريختك :دي
تولد مبارك رفيخ..داداش
وووی ببین کی قراره بیاد و هنو نیومده..
خخخخ
همکاری مامانیمممم..ای جووونم...
فعلا باآمدنمان منور میفرماییم تا بعد ک اومدی تبریکاتو بیگیم...:دی
دودورو دودو دو
عططار
بشتابید بشتابید...
تا ساعت هاییی دیگر عطار خانی متولد مینماید
تا اینکه .. یه روزی .. یه ریفیخ یافتم ! اونم به چ شیوه ی جیدید و منحصر ب فردی ... این ریفیخ خورد خورد تیکه های شخصیتش رو نیشونم داد یک از یک دلبرانه تر :X ...خلاصه ش تا اونجایی پیش رف که شد بیترین ریفیخم ...
هر وخ از فرط حال به هم زن ترین حسا میرفتم سراغش یه معجون خفن میداد به خوردم اصن مزه داش خدا ! سه سوت غم اینا رو دسمال میکشید میرف .. اصن انگاری این بشر کنترل احساسات من دستشه به همه دکمه هاشم سواره !! یکی رو میزنه من اشکم جاری میشه ، اون یکی رو میزنه از خنده روده هام چلونده میشن تو هم ، یکی دیگه رو میزنه کلا لال میشم میره .. بعضی وقتا هم ترکیبی کار موکونه یه قابلیت های حسی در من پدیدار میشه که اصن ازشون خبردار نبودم
ماشالاش باشه خلاقیت سوپرایز کردنشم در حد گینس ! نه که به خودش فشاری هم بخواد بیاره ها ، نه ! فرت فرت سوپرایز میده بیرون هویجوری کصافط خان مغول
بوخودا .. آوره باو ویلیش کن اصن
ها مال منم تیمام شد .. بازم خوبه هنو به قانون اول تولد که موگوئه بی نت خواهی بود ، دس نیافته ایم
خو تقصیر من چیه خو؟
اعتراضی داری برو به مامان بابام بوگو، والا! :دی
ها دقیقا دلیلش همینه، اصلا هم اونی که واس سپید نوشته بودی ندیدم :دی
مقسی، واقعا یاد باد آن روزگاران یاد باد ... منم بعضی وقتا دلم میخواست با مشت بکوپم تو دماخت یادش بخیر :دی
مرسی مریم واسه حضور قشنگت ...
تولدت مبارك به همه آرزوهاي شيرينت برسي
تولدت مبارك عطار باشي
مرسي دختر خاله شيرين زبونم با اين تاپيك زدنت
تولدت مبارك
ها بوگو گوش شيطون كور، چشمش كر كه الان شيطونه منتظر حال گيريه ما نشسته ها :دي
لدفن كسي به اين كيك پاستيلي دست نزنه اين فقط برا منو سپيده س، بگين خب
اوهووووممممم! بعلــــــــــــه!
تولدت مبارک بــاشه! برات آرزویِ بهتریــن هـــا رو دارم!
حیف شد که اون تاپیکـــ ها حذف شدند. خاطره هـــایِ قشنگی ساخته بودیم. لحظـــه هایِ زیبــایی بودند. یـــادم نمی ره هیچ وقت، اون پستی که جریــــانِ یه پسر با چــالِ رویِ گونـــه تویِ سطلِ ماست رو تعریف کرده بودم... اون بهترین تولدی بود که داشتیـــم!
به امیــد داشتن روز هـــای خاطره انگیـــز تر و گـــرم تر از این روز هــایِ تابستونـــی!
همکاریـــــــــــــــــــــــــ ژووووووونـــــــــــمــــــــــــــــ... اگه زوی بودش یه همچین جوری بت تبریک موگوف :
میمون من
ها بوگو گوش شيطون كور، چشمش كر كه الان شيطونه منتظر حال گيريه ما نشسته ها :دي
لدفن كسي به اين كيك پاستيلي دست نزنه اين فقط برا منو سپيده س، بگين خب
مرسی رزا جان
یکی از خاطره انگیز پست ها بود جریان تولد و پیدا کردنم :دی
هنوزم عکسشو دارم، میزارمش تا بازم خاطره ها زنده بشه خخخخ
تنی چند از ارازل ادبیات هم کلی مایه گذاشتن بالون کرایه کردیم واس تبریک ، آ حالا هی نق بزنا !
چقدر دلم تنگشه ... یادش با منه ...
این لنگه کفش هم یادبودیه از دزدی سیاوش از نفس بانو تو تولد من :دی ... چیخده دلوم تنگشه
همکاری همکاری همکاری همکاااااااااااریـــــــــــــــــــــــــــــــــ
شیطون بدون حواس پنج گانه باد ، الهی آمین
خووووووعژای مصوم هم خالی
باشه بعدا خدمت ميرسيم :دي
ها ميدونم تو اصن فيضول نيستي به حرفاي خصوصيه بقيه كاري نداري :دي
شوما خيلي غيلط ميكردي باز به روش خنديديم پررو شدا :دي