به نام زن... ♡

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن که باشی تنها مجبوری سکوت کنی
در مقابل تمام بی عدالتیها
گاهی دلم فریاد میخواهد
اما مثل تمام زنان دیگر سکوت میکنم
بگذار مردان فکر کنند همیشه برتراند
اما این ما زنان هستیم که اگر نبودیم
مردان به برتری نمیرسیدند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
...........

...........

زنی را گفتن عشق چیست
گفت عشق همان حسی هست که نسبت به فرزندم دارم وقتی با کارش ناراحتم میکند
عشق همان حسی به همسرم هست با اینکه به من خیانت کرده
عشق همان حسی هست که به تمام انسانها دارم با اینکه شاید مرا نشناسند
پس بدان من نیز زنی هستم از جنس خاک اما لطیف
زنی هستم که عاشقانه همه را دوست میدارم بدون ذرهای ناراحتی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن که باشی
میفهمی حس زنی که
بخاطر خرج دوای فرزندش مجبور سوار ماشینی بشه که از مردونگی بوی نبرده

زن که باشی
میفهمی حس مادری که کودک مرده اش در بغل گرفته

زن که باشی
میفهمی حس دختری که میبیه پسر مورد علاقه اش دست تو دست دختر دیگه میذاره

زن که باشی
میفهمی وقتی سوار ماشینت داری راهت میری یه دیونه میاد میپیچه جلوی ماشینت

زن که باشی میفهمی
حس دوست داشتن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنها را دوست میدارم
اخر خودم از همان جنس هستم
پاک و بااحساس
پر از زیبایی که خدا به ما داده
اما بعضیها تنها میخواهند از این زیبایی
سواستفاده کنندبر علیه خودمان
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن کاریست سخت
اما تو حتی نمیدانی وقتی
زنی دوستت دارد
چقدر تلخ هست برایش که سرش را روی شانه ای کسی قرار دهد که حتی دوستش ندارد
زن که باشی نباید عاشق شوی
اخر خواهند گفت چشم سفیدیست عاشقی زن
نمیدانی چه حس تلخی دارد وقتی میبینی
انکه برایت عزیز هست
حتی لحظه ای برایش عزیز نیستی
کاش بلد بودم پرواز کنم
شاید اینگونه از این سرزمین که محکوم به سکوت هستم ازاد شوم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن خیلی تلخ میشود
وقتی حتی نمیتوانی انکه دوست داری را داشته باشی
مجبوری سکوت کنی و بگویی کاش من نیز میتوانستم راحت از حسم بگویم
اما زن تنها میتواند در سکوت اشک بریزد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی ارزو میکردم
مرد بودم تا بتوانم به راحتی بخندم نه اینکه مجبور باشم مراعات نگاه هر مردی را بکنم
نمیدانم تلخی چیست اما میدانم تلخی این هست
که وقتی از خیابون رد میشی بخاطر دختر بودنت نه بخاطر زن بودنت
بهت حرف میزنن ادمهایی که حتی لیاقت ندارند نگاهت کنن
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن میخندد وقتی کسی دوستش داشته باشد
اشک میریزد وقتی تنهاست
ارام فراموش میشود وقتی تنها سکون اجباری میکند اخر سکوت را به اجبار تقدیم زن میکنند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زن اگه هنوز داد می زنه و فریاد می کشه
اگه برای رسیدن به خواسته ش باهات بحث می کنه
اگه بغض می کنه و ازت ناراحت میشه
اگه همه ش داره غر می زنه و اعصابت رو خورد می کنه
خوشحال باش
اینا همه نشونه خوبیه
نشونه دوست داشتن و غیرتشه
همینجوری بلده ابرازش کنه.طبیعتشه
زن اگه ساکت بشه باید ازش ترسید
چون
سکوت زن در برابر کسی یعنی مرگ اون شخص
اگه ساکت شد
اگه دیگه جیغ نکشید
معنیش نه اینه که اعتراضی نداره
نه اینکه از همه چی راضیه
معنیش اینه که
اون زن دیگه رفتنیه
مثه همون پرنده که مردنی بود و فروغ گفت پروازش رو به خاطر بسپار
این زن هم مهمون یه روز و دو روزته و رفتنی
پس خوشی هایی که با هم داشتین رو
خاطرات تون رو
خندیدن هاتون رو
به خاطر بسپار
چون این زن هم رفتنیه
نمی مونه دیگه
زن اگه ناراحت شد و اعتراض نکرد
بدون روزای آخره
بدون داره فراموشت می کنه

بدون داری براش می میری...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خستگی های یک مرد درمانش آغوش یک زن است!...

یک آغوش واقعی...

یک آغوش ملموس و گرم و مهربان!...
یک آغوش زنانه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من زنم و این را اعتراف میکنم

زن موجودی است ضعیف

در مقابل احساسات....

و بیشتر این را اغراق میکنم

که مردانِ زمانِ من از زن هم ضعیف تر شدند،

مردانی که کوباندنِ ضعیف تر از خودشان موجب غرورشان می شود...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن باشی میفهمی که درد دارد وقتی مادری به لبخند کودکش راضیست و زیر مشت و لگدهای شوهر استوار میماند
زن باشی میفهمی لبخند کودک یتیم دلت را به لرزه میاورد حتی اگر مجبور به تنهایی باشی باز هم زن بودن معنیش مادریست نه اینکه همش معشوق باشی
گاهی انقدر مشکلاتت زیاد میشود که فراموش میکنی معشوق باشی و میشوی مرد انگاه چطور میخواهی همچون زنان دیگر به سادگی نقش معشوق را داشت باشی وقتی روح پر احساست را کشتند و جایش ادمی یخی گذاشتند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم می خواهد زن باشم... یک زن آزاد... یک زن آزاده
من متولد می شوم، رشد می کنم
تصمیم می گیرم و بالا می روم.
من گیاه و حیوان نیستم. جنس دوم هم نیستم.
من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها !
ـ من را با باورهایت تعریف نکن ! بهتر بگویم تحقیر نکن!
ـمن آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم
قرمز، زرد، نارنجی ،
برای خودم آرایش می کنم
گاهی غلیظ
می رقصم- گاه آرام ، گاه تند،
می خندم بلند بلند بی اعتنابه اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر...
برای خودم آواز می خوانم حتی اگرصدایم بد باشد و فالش بخوانم،
آهنگ میزنم و شاد ترین آهنگ ها را گوش می دهم،
مسافرت میروم حتی تنهای تنها ...
.حرف می زنم، یاوه می گویم و گاهی شعر،
اشک می ریزم! من عشق می ورزم......ـمن می اندیشم...
من نظرم را ابراز می کنم حتی اگر بی ادبانه باشد و مخالف میل تو،
فریاد می کشم و اگر عصبانی شوم دعوا می کنم...
حتی اگر تمام این ها باآنچه تو از مفهوم یک زن خوب در ذهن داری مغایر باشد.ـ


زن من یک موجود مقدس است؛
نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستوقایم می کنی
تا مبادا چشم کسی به آن بیفتد.
نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد،حتی اگر گران بخرند.
اما هر دو را هر وقت دوست داشته باشد هدیه می دهد؛
به هرکه بخواهد، هر جا



زن من یک موجود آزاد است.
اما به هرزه نمی رود.
نه برای خاطر تو یا حرف دیگری؛
به احترام ارزش و شأن خودش.
با دوستانش، زن و مرد، هر جایی بخواهد می رود،
حتی به جهنم!ـ


زن من یک موجود مستقل است.
نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود،
نه صندلی که رویش خستگی در کند
و نه نردبان که از آن بالا برود.



زن من به دنبال یک همسفر است،
یک همراه، شانه به شانه.
گاه من تکیه گاه باشم گاه او.
گاه من نردبان باشم ،
گاه او.
مهر بورزد و مهر دریافت کند.


زن من کارگر بی مزد خانه نیست
که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد
و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛
که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد.
روزهابشوید و بساید
و عصرها جوراب ها و زیر پوش های شوهرش را وصله کندـ


زن من این ها نیست که حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!!! ـ

در خانه ی زن من کسی گرسنه نیست ،
بچه ها بوی جیش نمی دهند،
لباس ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛
اگر عشق باشد، اگر زندگی باشد!ـ


زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛
ظرافتش، محبتش، هنرش،فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه که بخواهد خرج می کند؛
برای آنهایی که لایق آن هستند.ـ


زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند،
کارمی کند،
در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند.
نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران اورا از حرکت بازدارند.
گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند
اما از حرکت باز نمیایستد.
دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛


من یک زنم ...
نه جنس دوم...
نه یک موجود تابع...
نه یک ضعیفه ...
نه یک تابلوی نقاشی شده،
نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی،
نه یک کارگر بی مزد تمام وقت،
نه یک دستگاه جوجه کشی.ـ


من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ،
بی آنکه دیگری را بیازارم...
فرای تمام تصورات کور،
هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس!ـ


باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم،
بی تفاوت و بی احساس باشم،
بی ادب و شنیع باشم،
بی مبالات و کثیف باشم.
اگر نبوده ام و نیستم ،
نخواسته ام و نمی خواهم.ـ



آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد،
احترام می خواهد و احترام می کند. ـ


من به زن وجودم افتخار می کنم،
هر روز و هر لحظه ...
من به تمام زنان آزاده وسربلند دنیا افتخار می کنم
و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند
وتحسین می کنند
آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد، احترام می خواهد و احترام می کند. ـ
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بزرگ هست اخر میتواند در کنار مردان به سادگی حرکت کند
اما اینکار را نمیکند تا غرور مرد را نشکند تا مردش حس ابهت و اقتدار داشته باشد
کاش جای اینکه تنها جسمم را مینگریستی و تقاضایش میکردی روحم را تقاضا کنی
تا بدانی بزرگی روح من و توست که میشود ما
و میشود جریان زیبای زندگی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن که باشی قلبت دیگر نمیخواهد بزند اخر هیچ کس نیست که درکت کنند
زن که باشی میخواهد بخندی به تمام زندگیت تا شاید ارام شوی
زن که باشی میفهمی حسی که به کسی داری اما نه او میداند و نه کس دیگر تنها در سکوت خود میمانی تا مبادا کسی از مکنونات قلبیت اگاهی پیدا کند
زن که باشی میفهمی وقتی زنی با اعتمادت بازی کند و بخواهد زندگیت را خراب کند چه دردی دارد
 

Parvin Bavafa

عضو جدید
که من پروین باوفا فروغ شعر ایرانم شاهکار من است نه پروین اعتصامی

که من پروین باوفا فروغ شعر ایرانم شاهکار من است نه پروین اعتصامی

خانم مریم بارها از شما خواستم شاهکارمرا که بنام پروین اعتصامی در وبلاگهای مختلف درج کرده ای کاملا حذف کن تا از پیگرد قانونی و بسته شدن وبلاگهایت در امان بمانی
که من آزاده زن فرزند ایرانم
که آرتیمس سپهسالار ایران در نبرد ناوگان پارس و یونانم
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است
منپروین باوفا، شاعر،نقاش،نویسنده، آهنگساز،ترانه سرا و طراح مقیم کالیفرنیا، (حماسهزن پارسی) را که درزیر ملاحظه میکنید را 23 سال پیش سروده ام که هم متن پارسی، هم انگلیسی و هم ویدیوهای آندرطول همه این سالها ازطریق رسانه های گوناگون پخش و منتشر و مورد توجه وستایشپارسی زبانان جهان قرارگرفت چونان دو حماسه دیگرم حماسه پرواز (دخترم آغازپروازت مبارک) و حماسه میلاد ( دخترم سالروز میلادت مبارک) توسط برخی از هممیهنان بی خرد و پلید اندیشه به تاراج رفته و با متنی آشفته و عنوانی غلط "که من پروین فروغ شهر ایرانم" بهنام شعرای دیگر چون فروغ فرخزاد، بویژه پروین اعتصامی که سبکی سنتی داشت و هرگز شعرحماسی،تاریخی و اوزاننیمایی نسروده بود از طریق ایمیل، وبلاگ،سایت و فیس بوک منتشر کرده اند که بدلیل استقبال بویژه جوانان ایرانی بیش از حدود 150صفحه گوگل را اشغال کرده بود که در طول ماهها توانستم ازطریق پیگرد قانونی بسیاریاز آنها را ببندم اما هنوز بنام شاهکاری از پروین اعتصامی دست به دست گشته و در وبلاگها و سایتهای جدیدسبز میشود که خواهش میکنم با من همکاری کرده و از راه اشتراک گذاشتن شعرولینکویدیوهای آن در روشن کردن حقیقت و رسوا کردن این افراد نادان بی فرهنگ با منهمکاری کنید.

ازپروین باوفا
"حماسهزن پارسی"
مرا ای مرد
مرا ای بیخبر از درد
برو دیگر..
مرا آسان مخوان یک زن
مخوان آسان مرا یک زن
زنی چون من
که از بهر وطن
کرده سپراین تن
نه آن لیلی مجنونم
.. نه آن شیرین فرهادم
که من پروین فروغشعرایرانم
نه پوراندخت ..نهآزرمدخت
..نه آتوسا .. نه پانته آ
که آرتیمس سپهسالار ایران
درنبرد ناوگانپارس و یونانم
مرا بیداد تو شاهد به تاریخی
که می بالیده برنامم
* * * * **
مرا گر درمقام همسری بینی
نه یک همخواب و هم بستر
که یک همراه ، یک یاروفادارم
نه یک برده ، مکن اینگونه انکارم
مینگارم تو بی پندار
اگر با جورسنگین تو می سازم
اگر درآتش کین تو می سوزم
مپندارم که راه رستگاری را نمیدانم
که جوشد خون ایرانیبه شریانم
مرا فردای فرزندم
مرا عشق به دلبندم
چنین برپازده زنجیر
مرا ایمان به آرمانم
مرا عهد به پیمانم
نموده این چنین با دردتو درگیر
اگرمادرنبود کی بود تورا جانی؟
که آزارم دهی اینسان به آسانی
بدون من کجا میداشت تاریخ تو؟
آرش با کمانش
کاوه آهنگروآن گرزو سندانش
بدون من کجا میداشتی آن شاعر طوسی
نگهبان زبان پارسی، استاد فردوسی
* * * * * *
مرا گر درمقام مادری بینی
مگوبامن که فرشی از بهشت
درزیرپایم پهن گستردی
نگاهم کن، نگاهم کن
که زیرپای من دنیا بهجریان است
زنورعشق من رخشنده کیهاناست
که با دستان من
گهواره گردون بهدوران است
که جای پای من برچهره ی
سرخ وسپید وسبزایران است
مرا گردرمقام مادری بینی
مگوبامن که فرشی از بهشت
درزیر پایم پهن گستردی
نگاهم کن، نگاهم کن
که درهرخانه ای بامن
بهشتی لاله گون ازعشقمیروید
که در آغوش من انسان
مرام صلح و آزادی میآموزد
تو با دستان نیرنگت
مگستر زیر پایم
مخمل پوشالی فرشبهشتی را
که یک زن را
نیازی نیست پاداش
این همهنیکوسرشتی را
بروای مرد مبرآسان به لب نامم
که من آزاده زن فرزندایرانم
برو پیشینه ات را بین
برو تاریخ از سرخوان
به دورانی که کارت سستی و آسودگیبوده
همه آوارگی ،ویرانگی بوده
مرا پیشه، هنر، فرزانگی ، سازندگی بوده
* * * * * *
دهانم ازچه می بندی؟
به دست و پای من ای مرد
تو زنجیر حقارت از چه میبندی
که فرهنگ مرا
هرگز نبوده با چنیناندیشه پیوندی
تو رویم ازچه می پوشی؟
کلامم ازچه می چینی؟
توبهرخواری ام ای کهنه جو بیهوده میکوشیهراس تو زرویم نیست
بیم تو ... زمویم نیست
چون آزادی برگهای تنم جوشد
از اینرو پیک خاموشی
زنی بر نام من مهرفراموشی
برو ای مرد، برو دیگر
برواین دام بر مرغ دگر نه
کهعنقا را بلند است آشیانه
پروین باوفا، ارواین اکتبر 1989


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زن بودن زیباست اما گاهی مجبورمان میکنند مرد شویم

دلم میخواهد خیلی راحت وقتی با ماشین میرم بیرون یه مرد نخواد مزاحم بشه
وقتی از خیابون رد میشه نگاهم نکنه هوس نکنه با من باشه
من زن هستم با احساس و غرور
حاضر نیستم احساس و غرورم را به هر مردی هدیه کنم
اگر خود میدانی لیاقت نداری پس نزدیک نشو
 

I2ose

عضو جدید
[FONT=&quot] مرد مشرقی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot]-[/FONT][FONT=&quot]گستاخی مرا ببخش[/FONT][FONT=&quot]-[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زن را، تنها در بستر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]ادراک می کند[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]و عشق همواره،[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سهم مردان بوده است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و شهوت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]مخدری است که همواره به مردان [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]فروخته می شود[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]در سرزمین من[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot]آزادی زنان، [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خرافه ای بیش نیست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در آنجا، [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]به جز آزادی مردان،[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آزادی وجود ندارد[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]"[/FONT][FONT=&quot]نزار قبانی[/FONT][FONT=&quot]"[/FONT]
 

I2ose

عضو جدید
« کودک »

مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور ِ چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد
وقتی کمی بزرگ شد
کیف مادر را خالی می کند
تا بسته ی سیگاری بخرد
بر استخوان های لاغر و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید:
عقل زن کامل نیست
و به افتخار این سخن
مگس ها و گارسون ها کف طولانی می زنند!




از کتاب ِدر آغاز زن بود، سعاد الصباح (شاعر، نویسنده و نقاد کویتی)
 

I2ose

عضو جدید
[FONT=&quot] من آن زنم که به ملک عفاف صدر گزینم[/FONT]

[FONT=&quot] ز خیل پردگیان نیست در زمانه قرینم[/FONT]
[FONT=&quot]به زیر مقنعه ما را سری است لایق افسر[/FONT]
[FONT=&quot] ولی چه سود که دوران نموده خوار چنینم[/FONT]
[FONT=&quot]ز تاج و تخت جم و کی مراست عار ولیکن[/FONT]
[FONT=&quot] به آسمان ولایت کمینه خاک نشینم [/FONT]
[FONT=&quot]
مستوره کردستانی[/FONT]
[FONT=&quot] (شاعر دوره ی قاجار)[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زنها لطیف اند
اگر نتوانی درک کنی احساسشان را
بدان هرگز نمیتوانی در قلبشان راه یابی
 

honey2009

کاربر بیش فعال
گاهی وقت ها دلم میخواد آواز بخونم



سوت بزنم لِی لِی کنم، بپرم تا دستم به یک توت قرمز برسه



توی کوچه بازی کنم



دوچرخه سوار شم و آب نبات چوبی بخورم



موهای بُلندمو بریزم روی شونه هام و وقتی میدوم باد هرتارشو به یه طرف ببره...



کودک درونم خسته شده از خانومی

 

honey2009

کاربر بیش فعال
هیچ گاه جدا از نیازت تماشایم كردی ؟؟؟؟


من زنم !


همانقدر ظریف كه گاه دوست دارم به یكی تكیه كنم


كه گاه ناتوانی ام هم عشوه ای زنانه می شود


اما هر بار كه لازم بود شانه های ظریفم بار مردانه ات را به دوش كشید

...

گاهی نان آور خانه ات شدم


گاهی مونس تنهایی ات


و گاه مادرانه مهر می ورزیدم آنگاه كه خود كودكانه می خواستمت


آرامشی را به تو هدیه می دادم كه شاید خود از آن سهمی نداشتم


همیشه با تو همراه بوده ام


اما كِی خودم بودم ؟؟؟




كِی برای خودم زیستم ؟؟؟؟
 

honey2009

کاربر بیش فعال
من زن خواهم بود​

مرا كه بپیچید در روسری و چادر​

با چشمانم چه می كنید​

چشمانم سرشار از زندگی و عشق است​

مرا كه بپیچید در برقع​

با راه رفتنم راچه می كنید؟​

راه رفتنی كه​

زیباتر است از هر رقصی ست...​

مرا كه بكشید​

با گلی كه می روید بر خاكم چه می كنید ؟​

كه عطرش مست می كند همگان را​

من زنم​
 

honey2009

کاربر بیش فعال
من زنم


وقتی خسته ام ،
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم...
بشقاب ها را نمی شکنم ، شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم ، دلت را نمی شکنم
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد...


این بغض لعنتی است...!
 

honey2009

کاربر بیش فعال
قوی ترین آدم دنیا کسی نیست که یک وزنه ی n کیلویی رو با یک ضربه بلند کنهـ...

قوی ترین آدمای دنیا زنان هستند کهـ با وجود تبعیض ها و فرق های آشکار , محدودیت ها و سختی ها در

این جامعه:

زندگی میکنن... دانشگاه میرن... کار میکنن...رانندگی میکنن... عاشق میشن...ازدواج میکنن... بچه دار میشن و


به بچه هاشون یاد میدن کهـ آدم باشن...
 

honey2009

کاربر بیش فعال
این بار اگر زن ِ زیبایی دیدید

هوس را زنده به گور کنید !


و خدا را شکر کنید برای خلق این زیبایی ...


زیر باران اگر دختری را سوار کردید


به جای شماره ، به او امنیت بدهید !


او را به مقصد ِ مورد نظرش برسانید ...


نه به مقصد ِ مورد ِ نظرتان !


در تاکسی خود را به در بچسبانید ، نه به او !


بیائید فارغ از جنسیت


کمی مـَـرد باشید!!!


 

honey2009

کاربر بیش فعال
باید باکره باشى، باید پاک باشى!


براى آسایش خاطر مردانى که پیش از تو پرده ها دریده اند !


چرایش را نمیدانى فقط میدانى قانون است، سنت است ، دین است


قانون و سنت را میدانى مردان ساخته اند


اما در خلوت مى اندیشى به مرد بودن خدا و گاهى فکر میکنى شاید خدا را نیز مردان ساخته اند!!

من زنم ...


با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست

که زرق و برقش شخصیتم باشد


من زنم .... و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو


میدانی ؟ درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی


قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند


دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم


دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است


به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی


دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی


و صبح ها از دنده دیگری از خواب پا میشوی


تمام حرف هایت عوض میشود


دردم می آید نمی فهمی


تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است


حیف که ناموس برای تو وسط پا است نه تفکر


حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه تنی است


من محتاج درک شدن نیستم / دردم می آید خر فرض شوم


دردم می آید آنقدر خوب سر وجدانت کلاه میگذاری


و هر بار که آزادیم را محدود میکنی


میگویی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است


نسل تو هم که اصلا مسول خرابی هایش نبود


میدانی ؟


دلم از مادر هایمان میگیرد


بدبخت هایی بودند که حتی میترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده


خیانت نمیکردند .. نه برای اینکه از زندگی راضی بودند


نه ...خیانت هم شهامت میخواست ... نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت


جایش النگو داد ...


مادرم از خدا میترسد ... از لقمه ی حرام میترسد ... از همه چیز میترسد


تو هم که خوب میدانی ترساندن بهترین ابزار کنترل است


دردم می آید ... این را هم بخوانی میگویی اغراق است


ببینم فردا که دختر مردم زیر پاهای گشت ارشاد به جرم موی بازش کتک میخورد


باز هم همین را میگویی


ببینم آنجا هم اندازه ی درون خانه ، غیرت داری ؟؟


دردم می آید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند ...


و آنهایی هم که نیستند همه فامیل های خودتانند ....

دردم می آید


از این همه بی کسی دردم می آید
 

I2ose

عضو جدید
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سابینا زن بودن را حالت و وضعی می داند که خود انتخاب نکرده است و می گوید چیزی را که نتیجه ی یک «انتخاب» نیست نمی توان شایستگی یا ناکامی تلقی کرد. او معتقد است در برابر چنین وضعی تحمیلی باید رفتار درستی پیش گرفت. بنظرش عصیان در برابر این واقعیت که زن زاده شده است به اندازه افتخار به زن بودن ابلهانه است.[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]

بارهستی، ميلان كوندرا [/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani 🔺️هوای تو... ♡ ادبیات 788
سرمد حیدری ♡... مـــادر... ♡ ادبیات 153

Similar threads

بالا