سلام ..نمیدونم منظور از کوتاه چی بود اما امیدوارم بتونم اینجا فعالیت داشته باشم
اونم یه بچه هست
با سر و صدا وارد شدند و در حالیکه سعی می کردند هر کدام زودتر حرف بزنند .همدیگر را هل میدادند .با دست سرم را گرفتم و گفتم :«وای بسه ، چه خبره ؟یکی یکی ..» احسان با لبخند نگاهی به برادرش انداخت و گفت...