یکی از آشناهای ما رو بزور با یکی عقد کردن بعد دختره فرار کرد ....
شاید الان به ندرت دیده میشه که یکی رو بزور عروس میکنن ولی هستن کسایی که بخاطر محیط و اطرافیان مجبور میشن بین بد وبدتر یکی رو انتخاب کنن و برخلاف میل باطنی ازدواج کنن
لا به لای من زنی پنهان است
که هیچ وقت مثل گذشته ها نخواهد شد...
مثل دیواری که قسمتی از آن فرو ریخته
مثل #لبخند بر روی کاغذی #مچاله
گاهی اوقات پای من به این زن گیر می کند
زمین میخورم
با عجله خودم را جمع جور می کنم
دور می شوم
انگار اتفاقی نیفتاده است
درون من زنی است زخمی
زنی...
گفتم با تو هستم ، اگر تو نیز با من باشی ، اگر روزی نباشی من نیز در این دنیا نیستم! گفت ، با تو می مانم ، اگر تو نیز با من بمانی ، اگر روزی باشم ولی تو نباشی ، من نیز با تو می آیم هر جا که باشی !
چرا بغض داری؟
تو به من نگاه نکن...من درد زیاد دارم...
من زیاد خورد شدم و شکستم...تو نباید شکل من باشی...
تو زندگی کن...
زندگی کن تا نگن بخند...مجبورت نکنن اونی باشی که نمیخوای...
بذار کسی نفهمه دلت خونه...آخه دیگران تو رو نمیخوان...فقط تظاهراتو دوس دارن...
دوس دارن باهاشون بگی و...