نتایح جستجو

  1. م

    تا خیال تو هست خیالی نیست

    بدون توشه ام لختم گنهکارم و می دانم اسیر سنگ های سخت دیوارم و می دانم که فرصت ها چه کوتاهند و من در این قفس مثل الفبای بر از آواج تکرارم و می دانم شبیه نقطه ای هستم میان صفحه ای روشن که در سردرگمی هایم گرفتارم و می دانم که درس از خاطرات کهنه و تلخش نمی گیرد دل بیچاره ای مغرور بی عارم و می دانم...
  2. م

    مشاعرۀ سنّتی

    دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است تمام ترسم از این آبروی لعنتی است شبی میایم و دل میزنم به دریاها و این بزرگترین آرزوی لعنتی است
  3. م

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    انگار مستی میبرد لب سمت جامم باز هم قاصدکی بر میکشد بر روی بامم باز هم در کوره ی سوزان عشق از فرط اتش سوختم اما دوباره عاشقی؟حقا که خامم باز هم شیرینی دنیای من او بود اما بس چرا؟ از زهر تلخ شوکرانش سوخت کامم باز هم با اینکه دیگر رفته است اما حقیقت دارد این برای او خاطره هاست تکرار نامم باز هم...
  4. م

    مشاعرۀ سنّتی

    دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
  5. م

    كوي دوست

    امان از این هق هق تلخ امان از این هق هق تلخ امان از این هق هق تلخی که در این حنجره است بغض شکسته ای که انعکاس یک زنجره است اگرچه دور از توام اما چه کنم که با توام مقصر این فاصله نیست گناه از خاطره است خیال میکنم که چهره گل انداخته ات هنوز هم حوالی بنجره است حکایت قدیمی نگاه تو با دل من حکایت...
بالا