نتایح جستجو

  1. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    در مذهب ما باده حلال است ولیکن بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
  2. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    آب رو می رود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
  3. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    آبی که بر آسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است
  4. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    من از این دلق مرقع به در آیم روزی تا همه خلق بدانند که زناری هست...
  5. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    درویش را نباشد برگ سرای سلطان ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد
  6. Derakht-e-marefat

    غزل و قصیده

    دکتر حسین الهی قمشه‌ای دکتر حسین الهی قمشه‌ای سکوت من سکوت اختران آسمان دانم که چیست من سکوت عمق بحر بیکران دانم که چیست من سکوت دختر محجوب پراحساس را در حضور مرد محبوب جوان دانم که چیست من سکوتی را که تنها با نوای ساز و چنگ در میان انجمن گردد بیان دانم که چیست هم...
  7. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
  8. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس
  9. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم موج شتابنده ای تیز خرامید و گفت هستم اگر می روم گر نروم نیستم
  10. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    دردی ست غیر مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گویم کان درد را دوا کن
  11. Derakht-e-marefat

    غزل و قصیده

    حکیم الهی قمشه ای حکیم الهی قمشه ای بیا تا شمع هم پروانه هم یار هم باشیم در این صحرا بهار هم گل هم خار هم باشیم گر از دام جهان رستیم هم پرواز هم گردیم ور از تیر فلک خستیم در طومار هم باشیم رقیب ار آتش افروزد که ما را خانمان سوزد پناه هم ز آب دیده خونبار هم باشیم شب ظلمت چراغ شادی از صحبت بر...
  12. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    یک شبی مجنون نمازش ر ا شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او...
  13. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    سرباز جهادم من و از جبهه احرار انصاف کجا رفته که در خانه بمیرم
  14. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    دل را به کف هر که نهم بازپس آرد کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
  15. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    تو می گفتی وفادارم محبت را خریدارم،ولی دیدم نبودی تو گفتی آن حبیبم من که بر دردت طبیبم من،ولی دردم فزودی
  16. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    تا آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم غفلت خود را دیدم بیدار شدم به خواب دیدم خود را
  17. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
  18. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    یکی درد و یکی درمون پسندد یکی وصل و یکی هجرون پسندد مو از درمون ودرد و وصل وهجرون پسندم آنچه را جانون پسندد
  19. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    یکی از بوی دردش ناقل آمد یکی از نیم جرعی عاقل آمد یکی از جرعه ای گردیده صادق یکی از یک پیاله گشته عاشق یکی دیگر فروبرده به یکبار خم و خمخانه و ساقی و میخوار کشیده جمله و گشته دهان باز زهی دریادل رند نظرباز
  20. Derakht-e-marefat

    مشاعرۀ سنّتی

    تیر غم دنیا به دل ما نرسد زخم دل عاشق از کمانی دگر است
بالا