نتایح جستجو

  1. mostafa_114

    hi khobi?

    hi khobi?
  2. mostafa_114

    [IMG] بادا بادا مبارک بادا دادا جون تبریک میگم ایشاالله به پای هم پیر بشین

    [IMG] بادا بادا مبارک بادا دادا جون تبریک میگم ایشاالله به پای هم پیر بشین
  3. mostafa_114

    http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://gholamjafari.persiangig.com/clock.exe

    http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://gholamjafari.persiangig.com/clock.exe
  4. mostafa_114

    سلام نرگس

    سلام نرگس
  5. mostafa_114

    سلام خوبي؟

    سلام خوبي؟
  6. mostafa_114

    دوستت دارم هایت را باور دارم مثل امضاء پای نامه هایت که میگویی خون است اما طمع آب انار میدهد

    دوستت دارم هایت را باور دارم مثل امضاء پای نامه هایت که میگویی خون است اما طمع آب انار میدهد
  7. mostafa_114

    خوش به حالت آدم.... خودت بوی و حوا.... وگر نه هوای تو هم هوایی میشد...

    خوش به حالت آدم.... خودت بوی و حوا.... وگر نه هوای تو هم هوایی میشد...
  8. mostafa_114

    خوش به حالت آدم.... خودت بوی و حوا.... وگر نه هوای تو هم هوایی میشد...

    خوش به حالت آدم.... خودت بوی و حوا.... وگر نه هوای تو هم هوایی میشد...
  9. mostafa_114

    دوستت دارم هایت را باور دارم مثل امضاء پای نامه هایت که میگویی خون است اما طمع آب انار میدهد

    دوستت دارم هایت را باور دارم مثل امضاء پای نامه هایت که میگویی خون است اما طمع آب انار میدهد
  10. mostafa_114

    سلام این روزها شیر هم دوست دارد با دمش بازی شود اما با دلش . . . . . . . . . . . . . . . نه

    سلام این روزها شیر هم دوست دارد با دمش بازی شود اما با دلش . . . . . . . . . . . . . . . نه
  11. mostafa_114

    به آرامی با من سخن بگو عزیزم و من را صمیمانه در قلبت محفوظ بدار حرفهایت را احساس می کنم، لحظات...

    به آرامی با من سخن بگو عزیزم و من را صمیمانه در قلبت محفوظ بدار حرفهایت را احساس می کنم، لحظات لطیف و پر ترس و لرز بین ما شروع شده و ما در دنیایی هستیم که مال خودمان است و عشقی را به اشتراک می گذاریم که کمتر کسی آن را دیده روزهای عاشقی گرم و سوزان و به رنگ شراب هستند و شبهایی که من و تو در آنها...
  12. mostafa_114

    با نام تو، ترانه به رگ هاي من دويد با ياد تو، سپيده به شب هاي من دميد با...

    با نام تو، ترانه به رگ هاي من دويد با ياد تو، سپيده به شب هاي من دميد با چشمت آسمان سحر رنگ رنگ شد با دستت آفتاب به شرق دلم رسيد بودن سرودن از تو و رفتن، نبود تو نبض حيات، آب، زچشم تَرَت چشيد تا نقش تو در آينه ي بودنم نبود...
  13. mostafa_114

    salam mostafajafari67@yahoo.com

    salam mostafajafari67@yahoo.com
  14. mostafa_114

    میدانی ؟؟؟ هر روز در جدال با خودم ... با قلبم ... عشقت را ... در دلم خط بطلان میکشم اما ...

    میدانی ؟؟؟ هر روز در جدال با خودم ... با قلبم ... عشقت را ... در دلم خط بطلان میکشم اما ... دوباره ... نام تو را... در دلم به ثبت میرسانم... تنها تویی ... تک ستاره ی زندگی من ...
  15. mostafa_114

    آغاز این قصه... جز عشق و جنون ... حرفی نداشت ... پایان آن ... جز حسرت و جدایی ... راه دگر...

    آغاز این قصه... جز عشق و جنون ... حرفی نداشت ... پایان آن ... جز حسرت و جدایی ... راه دگر نداشت... حالا بی من و ... من دور از تو ... چشم انتظار ... به سوگ نشسته ایم ...
  16. mostafa_114

    فقط بودنت را میخواهم ... تعبیر تو از این فاصله چیست؟ فاصله ها را دیگر نهایتی نیست... من در تراکم...

    فقط بودنت را میخواهم ... تعبیر تو از این فاصله چیست؟ فاصله ها را دیگر نهایتی نیست... من در تراکم اندوه کم آورده ام ... من از حضور تو در خوابهای شبانه ام احساس نا امنی میکنم ... نکند باشی و مرا با خودت نبری ... برای داشتنت میخواهم برای همیشه خواب باشم ...
  17. mostafa_114

    چه روزهای سختی را میگذرانم ... بی تو ...غمزده و افسرده ... وای که این دقایق چقدر به کندی میگذرند...

    چه روزهای سختی را میگذرانم ... بی تو ...غمزده و افسرده ... وای که این دقایق چقدر به کندی میگذرند...
  18. mostafa_114

    یکی به در می کوبد ... به در متروکهء قلبم ... او نمی داند ... من چند سالی است ... زیر خروارها...

    یکی به در می کوبد ... به در متروکهء قلبم ... او نمی داند ... من چند سالی است ... زیر خروارها آرزوهای از دست رفته ام ... مدفون گشته ام ... او نمی داند ...! من بهار را ندیده ... به خزان رسیده ام ... او نمی داند ...!
  19. mostafa_114

    چطور بنویسم که دوستت دارم ... به زبان بی زبانی ... اشاره به دور یا نزدیک ؟ گمانم گذشت زمان گولت...

    چطور بنویسم که دوستت دارم ... به زبان بی زبانی ... اشاره به دور یا نزدیک ؟ گمانم گذشت زمان گولت بزند ... اما ... ولی تکه های باقیمانده از آن همه دلباختگی را نمیتوانی به باد سرد فراموشی بسپاری ... فریب خود یعنی فریب همهء افکاری سالهاست با توست ... گریز از آن راه فراری برایت باقی نمیگذارد !!
  20. mostafa_114

    خسته ام ، خسته ... از این دقایق بی عبور .... از تکرار این دقایق جانکاه ... از این غروب حزن آلود...

    خسته ام ، خسته ... از این دقایق بی عبور .... از تکرار این دقایق جانکاه ... از این غروب حزن آلود ... از این لبخندهای تلخ و زهر آلود ... خسته ام ...
بالا