اینم یه شعر از من
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید
اكنون كه شوري ديگر است اين جان بيمقدار را
در جام مي،بينم همي عكس رخ دلداررا
مطرب چو چنگي ميزند چنگم به زلف يار و من
از بوي زلفش ميكنم درمان دلبيمار را
از هجر رويش گشته غم اندر دلم بسيار ليك
امشب به بوسي كم كنم من اينغم بسيار...