من از اول اولش چون كوك چولو بودم جوجه داشتم
كلي ازشون خاطره دارم
مي شستمشون،سشوار مي كردمشون ،ماكاروني مي خوردن
مرغ عشقامون باحال و باهوش بودن
يكي بود كه در قفسو بالا مي گرفتو بقيه فرار مي كردن ولي خودش ميومد بيرونو يه قدمي مي زد و دوباره مي رفت تو قفسش
فنچولكم داشتيم
قناري هم كه صداي نازي داره...