میگن یه روز یه پسر بچه پاشو گذاشت کنار لونه ی مورچه ها و یه طرف اون خونه ی تپه مانند اونا رو خراب کرد . مورچه ها خیلی ناراحت شدند و دست از تلاش و زحمت برای بدست آوردن غذا و ساختن دوباره ی لونشون بر داشتن . آخه به قول خودشون این وضعیت درست نشدنی بود . وضعیت داشت سخت می شد تا اینکه مورچه ها شروع...