وچکاوک آواز سرداد
وچکاوک آواز سرداد
کودک ارام گفت:"خدایا با من حرف بزن." وچکاوک سرداد. کودک نشنید. پس فریاد براورد:"خدایا با من حرف بزن ."
وتندر در پهنه آسمان غرید .کودک اطرافش را نگاه کردوگفت:"خدایابگذار ببینمت ."
وستارهی درخشید اما کودک ندید.کودک فریاد زد :"خدایا معجزه ای به من نشان بده...