از دست رفته ام مرگ مرا ببین
این قلب نیمه جان جان دادها! ببین!
یک خاک خسته ام سرد و نمور و مات
زنده نمیشوم آبی به من مپاش
از مرگ روح من جانی نمانده است
بیهوده می کنی این مرده را اسیر
سرسبز های تو خاکستر من است
بگذار تا شود این جسم مرده هیچ
تنها مرا بنه در غرق مرده آب
زنده نمیشوم با رود و با چشمه...