شیطان مدت ها بود گریخته بود....
شیطان مدت ها بود گریخته بود....
قلب دختر از عشق بود.باهایش از استواری ودست هایش از دعا.اما شیطان از عشق و استواری و دعا متنفر بود.
بس کیسه ی شرارتش را گشود و محکم ترین ریسمانش را بدر کشید.
ریسمان نا امیدی را...
نا امیدی را دور زندگی دختر بیچید.دور قلب و استواری...