امروز، توی باغ سایه ام را گم کردم
انگار قهر کرده بود، کوله اش را بسته بود
شب دیده بودمش
نمی دانم، تنها در کنار کدامین پوته پنهان است
لابه لای بوته ها را دیدم، نبود که نبود
شاید از حرف های دیروزم ناراحت است
شاید هم دیروز که می خواست گلی بچیند دستانش را گرفتم، دلگیر شد
باید پیدایش کنم ولی...