خـــــــــــــــــدایـــــــا... ! ! !
مـــن که غـــصـه هایـــم را ســـــر وقـــــتـــ میــــخـــــــورم...
پـــــس چــــــرا خــــــــوب نمـــــیشــــــود
درد هـــــــــــــــــایــمـ ـ ـ ـ ــ !!!
آدمهای سرزمین من
تا پیش از اولین بوسه
تا قبل از آغوش نخستین
تا شروع تپش های بی امان دلتنگی
تا آغاز قصه ای که در گوشت زمزمه می کنند
عاشقند.
اما ........!!!
آنگاه که غرور کسی را له می کنی
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنو ،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را...
آنگاه که غرور کسی را له می کنی ،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی ،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی ،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی
تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی ،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده...
گذشته هارو دوره کن
روزای خوبمون گذشت
یه شب از اون شبای خوب
چرا دوباره بر نگشت
تموم خاطرات تو
گذشته با مرور من
بدون تو به شب رسید
روزای سوت و کور من...
روزای سوت و کور من....
بازم تو خواب من با من قدم بزن
آروم و سر به زیر
میمیرم از غم و بی خود سراغمو از آدما نگیر
دوباره بی قراری و...