آنگاه که دلت میگیرد ..
در سخت ترین لحظه ی زندگی ...
انگاه که زندگی دستانش را حلقه می کند دور گردنت
تا بردارد تو را از زمین ..
انگاه که فقط درد داری و درد و درد
وقتی تمام بغض ها حمله ور می شوند ..
فراموش نکن!
کسی تو را در اغوش دارد
می فشارد تو را در اغوش گرمش
ارام نجوا می کند در گوشت ..
نترس ...
"هی یو" روز و شب اربده با خلق خدا نتوان کرد!
تکیه بر
عهده تو و صبا
"نتوان کرد"
بفاهم!
من چه گویم
که تو را
"نازکی طبع لطییییییییف "که من مره قوربان
تا به حدیست
که آهسته دعا نتوان کرد ..
: ))))))))))))))))))))
عکس من است این عکس،عکاس کم هنر نیست
حتی منِ من از من ، این گونه با خبر نیست!
عکاس در یقینش یک چهره آفریده ست
شکل منی که در من دیگر از او اثر نیست!
حسی سمج به تکرار می گوید این خود توست
لب می گزم : نه ، وهم است وهم است و بیشتر نیست!
باور کنید از من شاعرتر است این عکس
اوهام پیرسالی در دفترش...
ای پیچ و خم مایوس
دالان دوسربسته
بیچارگی سیگار
در مسلخ هر بسته
ای آیه ی تنهایی
ای سوره ی مایوسم
هرقدر خداباشی
من دست نمی بوسم
ای عشق پدر نامرد
سرسلسله ی اوباش
این دم ،دم آخر را
این بار به حرفم باش
دندان به جگر بگذار
یک گام دگر باقی است
این ظرف حلاحل را
یک جام دگر باقی است
دندان به جگر بگذار...
زندگی آرام است،..
مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است،
مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است،
مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است،
مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست،
زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی مثل زمان در گذر است.
تــــــو فقط یـــــک بار زنــدگــی خواهــــی کـرد
پـــــس بــــــرای خـــــــــودت زنـــــــــــدگی کن
مـــــهم نیــــــست که دیــــگران چه فکــری می کــنند...
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت
به خدا درد کمی نیست که با پای خودت
بدنت را بکشانی به سر دار خودت
کاروان رد بشود، قصه به آخر نرسد
بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودت
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود! آه... به اصرار خودت!
بگذاری برود در پی خوشبختی خود
و...