کوهنوردي میخواست از بلندترین کوه ها بالا برود. او پس از سالها آماده سازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.
شب، بلندی های کوه را تماماً در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمی دید. همه چیز سیاه بود و ابر روی ماه و ستاره...
قر دادن سر صبح، با انرژی، یه چیز دیگست.... :w31:
تنبلا پاشین امروز تولد آبجی رهاست... :w31:
آهااااااااااااااااااااااااااا..... بیا وسط بی نصیب نمونی...
:w31::w32::w40::w42::w42::w40::w32::w31:
دست کردم جیبه پشتی دیدم هنوز یکم پول تو جیبم هست... رفتم واسه آبجی کادو خریدم... :redface:
سوییچ روشه :D (به بابک نده میزنه در و دیوار خرابش میکنه :D)
BMW Z4