تو لحظه اول زلزله منو مامانم تنها بودیم تنها کاری که کردم پریدم بغلش کردم و سرشو محکم نگه داشتم و آیت الکرسی خوندم
اصولا خوشبختانه من از بچگی نمی ترسم
:(بعد اون یکی ها امدن
هنوز خونه بودیم و بیرون نرفتیم
افطار کردیم و یکم با ماشین بیرون چرخیدیم و امدیم خونه
نصف شب هم 2تا خفنش امد که بیدار...