نتایح جستجو
-
پسر جان آدم ی وقتایی به جایی میرسه که حتی گوهر هم به دردش نمی خوره خوب:D
پسر جان آدم ی وقتایی به جایی میرسه که حتی گوهر هم به دردش نمی خوره خوب:D- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
-
-
-
-
آره به زبون گفتن ساده است میشه گوهر فروشی...
آره به زبون گفتن ساده است میشه گوهر فروشی...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از آوارگی بی تو بودن میترسم.
دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از آوارگی بی تو بودن میترسم.- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
-
شبـ ـهایِ مـ ـن خـ ـلاصه میشـ ـود در ورقـ ـهایِ دفـ ـترم... میـ ـانِ انبـ ـوهِ خاطـ ـراتم...
شبـ ـهایِ مـ ـن خـ ـلاصه میشـ ـود در ورقـ ـهایِ دفـ ـترم... میـ ـانِ انبـ ـوهِ خاطـ ـراتم... بـ ـا یـ ـک فـ ـنجان قهـ ـوه تلـ ـخ... و یکـ ـ علامـ ـت تعجـ ـب بـ ـزرگ مقـ ـابلِ باورهـ ـایم! امـ ـا... تـ ـو... کجـ ـایِ شبـ ـهایِ مـ ـن جـ ـا خـ ـوش کـ ـرده ای؟! کـ ـه شبـ ـهایم... اینگـ ـونه...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
-
کلاس درس در کلاس روزگار درسهای گونه گون است درس دست یافتن به آب و نان درس خوب زیستن کنار این...
کلاس درس در کلاس روزگار درسهای گونه گون است درس دست یافتن به آب و نان درس خوب زیستن کنار این و آن درس عشق درس مهر در کنار این کلاس و درس ها در کنار نمره های صفر و نمره های بیست یک معلم بزرگ نیز در تمام لحظه ها،تمام عمر در کلاس هست و در کلاس نیست نام اوست مرگ و آنچه درس می دهد زندگیست...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
بچه که بودیم... اگر بستنی مان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم چه بیهوده بزرگ شدیم... روحمان...
بچه که بودیم... اگر بستنی مان را گاز می زدند قیامت به پا می کردیم چه بیهوده بزرگ شدیم... روحمان را گاز می گیرند و سکوت می کنیم...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
"دلم" هر کجا هست یادش بخیر ... [IMG]
"دلم" هر کجا هست یادش بخیر ... [IMG]- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
چه دنیای غریبی است ..... آنکه را خدایت کرده ای از بندگی عزلت میکند !!!! [IMG]
چه دنیای غریبی است ..... آنکه را خدایت کرده ای از بندگی عزلت میکند !!!! [IMG]- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
مرا به تو هیچ تملکی جز این نیست که همواره "دلم" برای مهربانیت تنگ می شود ...
مرا به تو هیچ تملکی جز این نیست که همواره "دلم" برای مهربانیت تنگ می شود ...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت...
می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
من و فراموشی به هم گره خوردیم و من ، یادم نیست کدام روز پاییزی خدایم را به یک بغض سنگین فروختم ...
من و فراموشی به هم گره خوردیم و من ، یادم نیست کدام روز پاییزی خدایم را به یک بغض سنگین فروختم ...- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
میدانی ... درسکوتی که بین مان حکمفرماست .... ذهنـم فلج می شود … وقتی از دل میخــوانمــت و تـــ...
میدانی ... درسکوتی که بین مان حکمفرماست .... ذهنـم فلج می شود … وقتی از دل میخــوانمــت و تـــ ـو نمیگویی ” جانـم! ” [IMG]- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-
شـنـيـده بــودم " پــــا " ، " قــلب دوم " است... امـا بـــاور نـداشـتـم ، تـا آن زمـان كـه...
شـنـيـده بــودم " پــــا " ، " قــلب دوم " است... امـا بـــاور نـداشـتـم ، تـا آن زمـان كـه فـهـمـيـدم وقتی دل مانـــدن ندارم، پای ایستادن هم نيست- نازنین شاهرضا
- ارسال پروفایل
-