چه خبره؟ چرا این قدر زود کیکا رو آوردین؟ دیگه چرا شمعاش رو روشن کردین؟ آب میشن خب. ما حالا حالاها کار داریم. می خوایم بترکونیم امروز. مگه چند روز در سال راسل جون می خواد به دنیا بیاد؟!
آره خیلی سرد شده. یه چند تا از فامیلامون بخاریاشون رو در آوردن. لباس گرما هم اومده بیرون. این چند روزه که همش داره بارون میاد. همین چند روزه. برگردم دانشگاه سیاست و .... همه رو می ذارم کنار. همین جوری استادا پوستمون رو می کنن چه برسه به این که وقتم رو به جز درس با چیز دیگه ای پر کنم
سلام سحر جون. تو خودت کی میری؟ من که باید یه چند تا دکتر برم. دندون پزشکی و چشم پزشکی و .... تا عینکم آماده نشه نمی تونم بیام. شاید لازم باشه شما هوای من رو هم داشته باشین و وسایلم رو جابجا کنین. میگم تو اگه مشکلی نداری زود برو یه اتاق خوب گیر بیار.
حالا تو داری باعث تعجب من میشی. فکر نمی کردم اون پستا رو خونده باشی یا یادت باشه که نوشته ی من بوده. احسنت به این حافظه. اتفاقاً منم می خواستم همین رو بهت بگم داداشی. که درسات رو جدی بگیری. همون حرف خودت. از اون طریق بیشتر میشه به کشور خدمت کرد. همیشه موقع رفتن که میشه خیلی دل تنگ میشم. آخه تا...
سلام داداشی. می دونم بابا. فقط دوست دارم یه ذره داداشیم رو اذیت کنم. یه دونه داداش پهلوون که بیشتر نداریم اینجا. آره فروم خیلی خوبیه. امکانات اینجا رو داره به علاوه ی امکانات اضافه تر. اما کتاب شازده کوچولو رو خوندی؟ این باشگاه من رو اهلی کرده. یه جورایی بهش عادت کردم. راستی داداشی تا چند روز...
خدا نکنه دلت گرفته باشه. چرا؟
این بار متال دیگه واقعاً بی دلیل اخراج شد. پریشب نبودی باشگاه، من اینقدر عصبانی بودم از این موضوع که دست به عملیات انتحاری زدم. اما اخراج نشدم. فقط این کار باعث شد که دو تا تاپیک حذف بشه یکی هم قفل
چه جوری به خدمتم می رسی؟ تو رو خدا این شب عیدی نترسونم داداشی. مگه من چی کارت کردم؟
خیلی فروم خوبیه. گفتم که مدینه ی فاضله ایه واسه خودش. چقدرم مدیر داره. از هر مدلی که دوست داشته باشی. اسمتون اونجا هم لوتیه، مگه نه؟ راستی عیدت مبارک باشه. ایشالا خدا تو این ماه رمضون هممون رو آمرزیده باشه.