نتایح جستجو

هیچ جا نمی روم ترک کردنت یعنی همین که نگاهت نکنم!!!

معشـــوق من، مجنـــون من لیـــلای دیگرداشتـــــــــ ...

پدرم، برادرم، همسرم ،پسرم و دوست عزیزم غیرت تو ،باید منو قوی کنه و بهم آرامش بده نه سدی بشه برای رسیدن به آرزوهام.

در شهر من بکارت همان کاغذ نقره ای رنگ داخل پاکت سیگار است . پاره که شود ... هر کسی هوس میکند به تو دست درازی کند ...باید برای سوختن و تمام شدن آماده باشی ... به زودی دور می اندازنت ... حتی همان کسی که بسته را خودش باز کرده

گاهی باید دور بعضی از افراد یک خط قرمز کشید از کنارشان گذشت و به منت کشیدن ها پایان داد خیر سرت خیلی هم که عاشق بودی با یادش زندگـــــــــی کنی ...

من فهمیدم کسی جز خودم نمیتونه تنهاییمو پر کنه..کسی جز خودم امید زندگیم نیست..کسی جز خودم منتظر محبتم نیست...و وقتی همه اینارو فهمیدم جز عوض شدن راه دیگه ای نداشتم..من عشق و به خود عشق بخشیدم را یاد میگیرم و از قیدش رها میشوم.....

لحظه هایم را می پزم ؛گاهی طعم دلتنگی می دهند !... گاهی بوی اضطراب ,گاه مزه بوسه های تند ،گاه ترس ،هرگز آشپز خوبی نبوده ام .....لحظه هایم یا شورند یا بی نمك

خدایا...!! این روزها...!! حرفهایم...!! ... بوی ناشکری می دهند...!! اما...!! تو...!! به حساب درد دل بگذار...!

روز قیامت خدا میگه مردای زن ذلیل برن اون طرف وایستن بقیه اینطرف,همه مردا میرن تو قسمت زن ذلیل ها وای میستن به جز غضنفر .خدا هیجان زده میشه کلی غضنفر رو تشویق میکنه و بعد ازش میپرسه:تو چرا نرفتی اون طرف؟غضنفر میگه:زنم گفته همین جا وایسا جم نخور تا من برگردم!

کاش یکی پیدا می شد که وقتی می دید گلویت ابر دارد و چشمانت باران،به جای آنکه بپرسد: چته؟ چی شده؟‌ چرا؟بغلت کنه و بگه : گریه کن

axam chetore?????honarieeeeee??????

همیشه گل بودی برایم و من هم پوووووچ...برایت ; دست به دست میشوی و میگریزی , از من پر و خالی میشوی ............نظاره میکنمت فقط! تقدیرم این است چفت نمیشود گل با پوچ همه اینطور خوانند... : گل یا پوچ ؟؟؟...........

یعنی دیگه حالـــــــــــم بهم میخوره از این آدمایی که فقط به خاطر کار به آدم زنگ میزنند متـــــــــــــنفرم !!!! رفاقت ها هم که دیگه همه به لوله چاه فاضلاب شهری دلتنگی ها ختم شـــــده رفاقت ها هم دیگه بو نـــــــــــــــــــــــــــــــــم گرفته

همه تفاوت ما این است تو بخاطر نمی آوری... من از خاطر نمیبرم..!

به سمتت بر نميگردم حتي اگر تمام دور برگردان ها خانه ي تو را نشانم دهند

ساعت از نيمه گذشته است و من به اين مي انديشم: اگر كاری كه عشق با من كرد با تو مي كرد ، چند روز دوام می آوردی ؟

چقدر کوچک شده ای ؟ دیگر لباس عـشــق بر قامت نحیف ات " زار " می زند . بــــــــرو .... همان " لـَچَــکِ " ادا اطوار و ادعا یش بیشتر به تو می آید .

چقدر کوچک شده ای ؟ دیگر لباس عـشــق بر قامت نحیف ات " زار " می زند . بــــــــرو .... همان " لـَچَــکِ " ادا اطوار و ادعا یش بیشتر به تو می آید .

رفاقت با بادبادکی کاغذیست! رفاقت با باد دریا و سرگیجه با تو هرگز حس نکرده ام، با چیزی ثابــــت مواجه ام! از ابری به ابـــــــر دیگر غلتیده ام، چون کودکی نقاشی شده بر سقف کلیسا!

یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم، یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم... اصلا مهم نیست باز باران که ببارد ...هروقت که میخواهد باشد دلم هوایت را میکند......