بیرون برف همه جا رو سپید کرده....تو رفتی زمستون شد!
همش بهت فکر می کنم "مینا"!
کلاس چهارم دبستان بودیم....مث روز پیش چشمامه....
موضوع انشا : مادر!
خانم "ضیایی" صدات زد..... رفتی پایین و شروع کردی:
مادر ، ای فرشته ی سعادت....مادر ای گل بوستان آفرینش......
همیشه اون روز ، اون انشا تو ذهنم موند...