نتایح جستجو

  1. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    منتظرشان میمانیم .. :D مرسی عزیزم :w27: . تمومشون داستانهای مثنوی هستن .. کار مولانا قشنگ بوده ..
  2. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    منم دیشب 4 ساعت خوابیدم ..امروز هم یه سفر بین شهری داشتم ..فکر کن واسه یه درس مجبور بشی بری یه شهر دیگه ... تازشم فردا 6 باید بیدار بشم ..8 دانشگاه کلاس دارم تا 6 :w47: خدااااااااااااااااا منو کچل کن راحت شم ... چیتگر بهت خوش بگذره .... هییییییییی
  3. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    تشنه بر سر ديوار در باغي چشمه‌اي‌بود و ديوارهاي بلند گرداگرد آن باغ, تشنه‌اي دردمند, بالاي ديوار با حسرت به آب نگاه مي‌كرد. ناگهان , خشتي از ديوار كند و در چشمه افكند. صداي آب, مثل صداي يار شيرين و زيبا به گوشش آمد, آب در نظرش, شراب بود. مرد آنقدر از صداي آب لذت مي‌برد كه تند تند خشت‌ها را...
  4. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    مخلصم . هنوز به ظرفیت مجاز نرسیدن ... حیفه مهمات خرج کنیم .. اون مبارکه هم همینجوری بود ..در جواب ترانه ات .. :D
  5. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    منظورش حمید بودا .. اسم رمزش بود .. :D
  6. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    توهم نزن سر شبی زشته ... منظورم حدیثتو امضات و گلهای اطرافش بود ... :whistle: ...................... دوستان محمد صادق چرا نامرئیه امشب؟
  7. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلاااام .خوبی؟ چجوری فهمیدی گلمون کمه؟؟؟؟؟:surprised:
  8. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام بچ!!! :whistle::whistle: سیلااااااااااااام فرمانده خوش تیپه که هی تلفن دستشه ... :whistle:خوفی؟ مبارکه ...مبارکه ..اومدنت به کرسیمون مبارکه ... ;)
  9. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خر برفت و خر برفت يك صوفي مسافر, در راه به خانقاهي رسيد و شب آنجا ماند. خرش را آب و علف داد و در طويله بست. و به جمع صوفيان رفت. صوفيان فقير و گرسنه بودند. آه از فقر كه كفر و بي‌ايمان به دنبال دارد. صوفيان, پنهاني خر مسافر را فروختند و غذا و خوردني خريدند و آن شب جشن مفّصلي بر پا كردند. مسافر...
  10. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    وحدت در عشق عاشقي به در خانة يارش رفت و در زد. معشوق گفت: كيست؟ عاشق گفت: «من» هستم. معشوق گفت: برو, هنوز زمان ورود خامان و ناپُختگان عشق به اين خانه نرسيده است. تو خام هستي. بايد مدتي در آتش جدايي بسوزي تا پخته شوي, هنوز آمادگي عشق را نداري. عاشق بيچاره برگشت و يكسال در آتش دوري و جدايي سوخت...
  11. * فریبا *

    وخی بیا کرسی ...

    وخی بیا کرسی ...
  12. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    لازم نیست کسی سوتی بگیره ..اینجا غلط املایی آزاده دوست من ! مرسی از اعلام ساعت :whistle:
  13. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    . روميان و چينيان (نقاشي و آينه) نقاشان چيني با نقاشان رومي در حضور پادشاهي, از هنر و مهارت خود سخن مي‌گفتند و هر گروه ادعا داشتند كه در هنر نقاشي بر ديگري برتري دارند. شاه گفت: ما شما را امتحان مي‌كنيم تا ببينيم كدامشان, برتر و هنرمندتر هستيد. چينيان گفتند: ما يك ديوار اين خانه را پرده كشيدند و...
  14. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خرس و اژدها اژدهايي خرسي را به چنگ آورده بود و مي‌خواست او را بكشد و بخورد. خرس فرياد مي‌كرد و كمك مي‌خواست, پهلواني رفت و خرس را از چنگِ اژدها نجات داد. خرس وقتي مهرباني آن پهلوان را ديد به پاي پهلوان افتاد و گفت من خدمتگزار تو مي‌شوم و هر جا بروي با تو مي‌آيم. آن دو با هم رفتند تا اينكه به...
  15. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    كشتي‌راني مگس ‌مگسي بر پرِكاهي نشست كه آن پركاه بر ادرار خري روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتي مي‌راند و مي‌گفت: من علم دريانوردي و كشتي‌راني خوانده‌ام. در اين كار بسيار تفكر كرده‌ام. ببينيد اين دريا و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتي مي‌رانم. او در ذهن كوچك خود بر سر دريا كشتي مي‌راند آن...
  16. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام خوش اومدی ... بابا ادکی صبر ...سحر نزدیک است :surprised: میگم اسمت یعنی چی ؟
  17. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    سلام بر همگی ..کی هست کی نیست ؟
  18. * فریبا *

    سلام . خوش اومدین.

    سلام . خوش اومدین.
  19. * فریبا *

    سوت سوت سوت .... درسای ما ؟ خوبن سلام دارن خدمتتون ...بسی بسیارافتضاحن اما ...

    سوت سوت سوت .... درسای ما ؟ خوبن سلام دارن خدمتتون ...بسی بسیارافتضاحن اما ...
  20. * فریبا *

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    شما که تاج سر مایی ... گوشتو بیار (خدا نکنه اونجوری که دلم برای محمدصادق تنگ شده برات تنگ بشه ;)) گرفتی الان ؟؟؟/ فرداشب رو که مطمئنم هستی برنامه ها داریم.... :D
بالا