نتایح جستجو

  1. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    شرمنده ,مریم خانومممممممممممممم:redface:
  2. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    مرسییییییییییییییییی زهرا خانوم گل راستش بیدار بودمو تنها گفتم قبل از خواب یه سری بهتون بزنم :gol:خوش میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  3. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    سلام خسته نباشین :smile::gol:
  4. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    دوستان فعلا خدا حافظ :gol:موفق باشین آقا محمد رضای عزیز برای شما و آقای رضای گل هم آرزوی موفقیت دارم ما کجا و ایشون کجا, ما به گرد پای ایشون هم نمی رسیم , با عرض شرمندگی ,اگه دفتر شعرم دم دست بود حتما یکی از شعر هامو البته اگه بشه گفت شعر می نوشتم ولی الان اینجا نیست شرمنده ,دوستان همگی موفق...
  5. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    این یکی رو خیلی دوست داشتم حیف که نشد یه سره بفرستم :(
  6. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    این ادامه اون غزل هستش
  7. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    ** هوای وحشی تبریز در نگاهش بود و آفتاب که از پشت ابر می خندید تمام هستی ,آن لحظه رام من شده بود خدا به هر چه بلا بود گفت: (( بر گردید )) و انفجار صدا بود و هلهله ,تبریز به افتخار من و عشق ((آذری ))رقصید بدون آن که بجنبد لبش سوالی کرد سوال کرد ولی ... نشست گوشه ((میدان...
  8. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    این غزل ادامه داره ادامش رو هم بخونید
  9. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    نشست روی زمین زیر سایه خورشید به هر طرف که نظر کرد هیچ چیز ندید نشست روی زمین دست کرد در جیبش به عکس خیره شد و عکس بر لبش چسبید دو چشم دوخته ,از عکس خیره بود به او نه لرزشی ,نه امیدی ,نه قطره ای ,لرزید نه خسته بود و نه مرده, نه کور ,نه میدید کسی که در دل این شهر پیر بی همه...
  10. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    نظرتون چیه؟؟؟؟ اسم این کتاب (تشنج کلمات) و یه مجمو عه غزل هستش و شاعرش هم جناب آقای صالح سجادی هستن:smile:
  11. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    میگم اصلا خوندید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:razz:
  12. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    آن روز ها زمین سترون ثمر نداشت یک تل خاک بود و جز این مختصر نداشت آدم هنوز داخل بازنده ها نبود حوا هوای وسوسه بازی به سر نداشت نمرود ادعای خدایی نکرده بود زرتشت از تقدس آتش خبر نداشت مریم هنوز باکره و نیل بی خراش موسی عصای معجزه ,عیسی پدر نداشت * وقتی خدا سرود ازل را...
  13. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    تو از دریچه آن چشم نازک چینی نگاه می کنی اما مرا نمی بینی به حوض چشم تو من جزر نور مهتابم تو مد جاذبه ها در مدار پروینی به دست های خدا شوق آفریدن مرد ولی هنوز تو در حس و حال تکوینی برای مهر تو سنگین ترین گناه کم است که از بهشت خدا سیب سرخ گلچینی همیشه مظهر یک اتفاق بهت...
  14. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    غروب می شود و آسمان تک و تنها وجای خالی خورشید در دلش پیدا غروب می شود از خانه می زنی بیرون چنان که از قفس آزاد می شوی_ حالا تو دسته ی چمدان های بسته در دستت و دست من...
  15. roze888

    دیکه !!!!!!!!! گفته بودم که بزودی دوباره خدمت میرسم

    دیکه !!!!!!!!! گفته بودم که بزودی دوباره خدمت میرسم
  16. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    چه جوری ؟ آخه من ....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میگم من یه کتاب شعر دم دستم هست و واقعا اشعارش زیباس البته این نظر منه می خواین از توش یه چندتا شعر بنویسممممممممم؟؟؟
  17. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    سلام نسیم خانوم گل,خوبی؟
  18. roze888

    دوباره سلام ,خوبی نگین جون؟

    دوباره سلام ,خوبی نگین جون؟
  19. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    سلام نسیم جان خوبی ؟
  20. roze888

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    دوباره سلام:smile::gol:
بالا