دلمو دادم به دستات
که نگی دوستت ندارم
تو میدونستی تو دنیا
جز تو همدمی ندارم
من ترانه سر بریدم
پیش هر بود و نبودت
با تو عاشقونه گفتم
از تو و نبض حضورت
اون همه جمله که گفتی
اون همه دوستت دارم هات
یعنی واقعا دروغ بود
اون همه شوق تو چشمات
حالا تو رفتی عزیزم
تو به من کردی خیانت
قسمت من یعنی این بود...
شعر زیبای حميد مصدق
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد...