گیاه وحشی کوهم نه لاله ی گلدان
مرا به بزم خوشی های خودسرانه مبر
به سردی خشن سنگ خو گرفته دلم
مرا به خانه مبر...
زادگاه من کوه است
ز زیر سنگی، یک روز سر زده ام بیرون
به زیر سنگی، یک روز می شوم مدفون
سرشت سنگی من آشیان اندوه است
جدا ز یار و دیارم دلم نمی خندد
زمن طراوت وشادی و رنگ و بوی مخواه
گیاه...