گاه به این می اندیشم ....
که نمی خواهم آغوشت را حتی با بهشت عوض کنم ....
باران بر پنجره اتاقم می کوبد ....
و چشمانم نوازشگر بارانی دیگر است ....
تویی که نگاهت برایم از رفتن می گویند ....
و من ....
و زمانهای بی تو! ....
لحظاتی آبستن غم! ....
می خواهم خیالت را فراموش کنم ....
اما...