ها؟؟...ملودی این مدیرا به طور مادرزادی کچل می باشن[IMG]،این مائیم که تا بخوایم یه شام ازشون بگیریم موهای نازنینمون رو از دست میدیم[IMG]
من میگم بیا بریم دونگی یه شام با هم بخوریم،بهتر از اینه که بعد کلی حرص خوردن راه مطب دکترارو برای کاشت مو گز کنیم[IMG]
منافقی دیگه؟؟؟[IMG]
یادم میاد یه جایی یه مطلب از تنهایی خوندم که راجع به اسمش توضیح داده بود یعنی ربطش داده بود به جریانی که پیش اومده ولی دقیق یادم نیست چی بود[IMG]
ننه تو هم چه حرفا می زنیا،دیده باشمم یادم نمیاد که،دیگه برام حافظه نمونده [IMG]
ولی حالا نمی دونم کدوم رو میگی،شاهد دیده باشم :w16:
ملی یادته چقدر ما دنبال یه دختر خوب برای تهنا می گشتیم[IMG]،بعد یهو اومدیم از باقی شنیدیم که تهنامون عیال دار شده،تازه آخر از همه هم دونستیم[IMG]
به نظرت تهنا هم از شام دادن ترسیده بود؟؟[IMG]
ولوم خوبهههههههه ملودی ولی صدا مورد داره،کر شدیم،یعنی غیر تو کسی نیست امتحان کنه برای چی جد و آبادمونو به فحش می کشی[IMG]
تهنا باید یادش باشه حتما تورو واسه جشنش دعوت کنه،ملت رو فراری میدی اونوقت :w07:
ها خوب اومدی،مشتری همیشگی ای که هیچوقت روش کم نمیشه[IMG]
تازه تولد مقدادی هم که هست اگه آرامم بود می تونستیم یه حال و هوایی هم خونه مقداد عوض کنیم :w16:
خوبم طلا خانوم،حاجی هم خوبه،سلام داره.سلامت باشی،بزرگیتو می رسونم،تو هم حتما به حاجیت سلام برسون[IMG]
ای شیطون،من که همیشه به یادتم :w16:
ولی اینبارو جداً کم آوردم،خوب موقعی خودتو رسوندی