نتایح جستجو

  1. dokhtare darya

    عکسه همون بازیگره بود......... wentworth miller

    عکسه همون بازیگره بود......... wentworth miller
  2. dokhtare darya

    باشه....... حتما ..... خیالت راحت........

    باشه....... حتما ..... خیالت راحت........
  3. dokhtare darya

    سلام موسیو.......... ممنون .......

    سلام موسیو.......... ممنون .......
  4. dokhtare darya

    [IMG]

    [IMG]
  5. dokhtare darya

    آشنا دارم ولی نه تو سایت .......... تا کی میخوای؟؟؟...... و اینکه اگه بخوام ازشون بپرسم دقیقتر...

    آشنا دارم ولی نه تو سایت .......... تا کی میخوای؟؟؟...... و اینکه اگه بخوام ازشون بپرسم دقیقتر بگو ....... توضیحات راجع به این سیستم عامل.......همین؟؟؟.......
  6. dokhtare darya

    سلام......... خوبی شما؟؟؟....... در رابطه با چه چیزش دقیقا........؟؟؟........ تا کی وقت...

    سلام......... خوبی شما؟؟؟....... در رابطه با چه چیزش دقیقا........؟؟؟........ تا کی وقت داری؟؟؟.........
  7. dokhtare darya

    نمیتونین ببینین؟؟....... رو صفحه ی من باز شده.........بدون ف....یا وی.......

    نمیتونین ببینین؟؟....... رو صفحه ی من باز شده.........بدون ف....یا وی.......
  8. dokhtare darya

    [IMG]

    [IMG]
  9. dokhtare darya

    [IMG]

    [IMG]
  10. dokhtare darya

    [IMG]

    [IMG]
  11. dokhtare darya

    [IMG]

    [IMG]
  12. dokhtare darya

    [IMG]

    [IMG]
  13. dokhtare darya

    وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق...

    وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم. دکتر علی شریعتی....
  14. dokhtare darya

    سلام........ ممنون شما خوبین؟؟........

    سلام........ ممنون شما خوبین؟؟........
  15. dokhtare darya

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود،...

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود، برچيدند. خوابي از چشمي بالا رفت‌. اين رهرو تنها رفت ، بي ما رفت‌. رشته گسست‌: من پيچم‌، من تابم‌. كوزه شكست‌: من آبم‌. اين سنگ ، پيوندش با من كو ؟ آن زنبور ، پروازش تا من كو؟ نقشي پيدا آيينه كجا؟...
  16. dokhtare darya

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود،...

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود، برچيدند. خوابي از چشمي بالا رفت‌. اين رهرو تنها رفت ، بي ما رفت‌. رشته گسست‌: من پيچم‌، من تابم‌. كوزه شكست‌: من آبم‌. اين سنگ ، پيوندش با من كو ؟ آن زنبور ، پروازش تا من كو؟ نقشي پيدا آيينه كجا؟...
  17. dokhtare darya

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود،...

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود، برچيدند. خوابي از چشمي بالا رفت‌. اين رهرو تنها رفت ، بي ما رفت‌. رشته گسست‌: من پيچم‌، من تابم‌. كوزه شكست‌: من آبم‌. اين سنگ ، پيوندش با من كو ؟ آن زنبور ، پروازش تا من كو؟ نقشي پيدا آيينه كجا؟...
  18. dokhtare darya

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود،...

    بر آبي چين افتاد ،سيبي به زمين افتاد. گامي ماند. زنجره خواند. همهمه اي : خنديد. بزمي بود، برچيدند. خوابي از چشمي بالا رفت‌. اين رهرو تنها رفت ، بي ما رفت‌. رشته گسست‌: من پيچم‌، من تابم‌. كوزه شكست‌: من آبم‌. اين سنگ ، پيوندش با من كو ؟ آن زنبور ، پروازش تا من كو؟ نقشي پيدا آيينه كجا؟...
  19. dokhtare darya

    به سراغ من اگر مي آييد، پشت هيچستانم‌. پشت هيچستان جايي است‌. پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر...

    به سراغ من اگر مي آييد، پشت هيچستانم‌. پشت هيچستان جايي است‌. پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است كه خبر مي آرند، از گل واشده دورترين بوته خاك‌. روي شن ها هم‌، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفي است كه صبح به سر تپه معراج شقايق رفتند. پشت هيچستان‌، چتر خواهش باز است‌: تا نسيم عطشي در...
  20. dokhtare darya

    سلام عزیزم.......... خوبی؟؟......... درها به طنين هاي تو وا كردم‌. هر تكه نگاهم را جايي...

    سلام عزیزم.......... خوبی؟؟......... درها به طنين هاي تو وا كردم‌. هر تكه نگاهم را جايي افكندم‌، پر كردم هستي ز نگاه . بر لب مردابي ، پاره لبخند تو بر روي لجن ديدم‌، رفتم به نماز. در بن خاري ، ياد تو پنهان بود، برچيدم‌، پاشيدم به جهان‌. بر سيم درختان زدم آهنگ ز خود روييدن‌، و به خود...
بالا