نتایح جستجو

  1. b A N E l

    شاعر که شدم، نردباني بلند بر مي دارم پاي پنجرۀ پرسه هاي پسين پروانه مي گذارم و به سکوت سلام...

    شاعر که شدم، نردباني بلند بر مي دارم پاي پنجرۀ پرسه هاي پسين پروانه مي گذارم و به سکوت سلام آن روزها سرک مي کشم شاعر که شدم، مي آيم کنار کوچۀ کبوترها تاريخ يادگاري ديوار را پررنگ مي کنم و مي روم شاعر که شدم، مشق شبانۀ تمام کودکان جهان را مي نويسم ديگر چه فرق مي کند که معلمانِ چوب به دست...
  2. b A N E l

    ببین چطوری آه از نهاد بچه ها بلند میکنی!...به قول راسل و جوجو : هی روزگار..هـی...

    ببین چطوری آه از نهاد بچه ها بلند میکنی!...به قول راسل و جوجو : هی روزگار..هـی!! :w09:......:w22: <---- من
  3. b A N E l

    فایل pdf استاندارد ایزو؟

    ببخشید چون من استانداردهارو از سایت ایزو دان میکنم، اون استاندارد اولی که گفتید..مربوط به سال 97، نه 2002...! ISO 2631-1:1997 --------------- ِDownload ISO 5008:2002 Agricultural wheeled tractors and field machinery — Measurement of whole-body vibration of the...
  4. b A N E l

    هستی؟ :w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40: میگم مارو نمیبینی...

    هستی؟ :w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40::w40: میگم مارو نمیبینی خوشی؟ :w36: (نمیشد حالا تو این شکلکه بجای اینکه 3نفرو بغل کنی، یه نفر میزاشتن؟!؟ :w05:)
  5. b A N E l

    فایل pdf استاندارد ایزو؟

    علیک سلام :gol: شمارۀ استانداردها (کد استاندارد) بگید، براتون بزارم.
  6. b A N E l

    من به درماندگي صخره و سنگ من به آوارگي ابر ونسيم من به سرگشتگي ‌آهوي دشت من به تنهايي خود مي...

    من به درماندگي صخره و سنگ من به آوارگي ابر ونسيم من به سرگشتگي ‌آهوي دشت من به تنهايي خود مي مانم من در اين شب كه بلند است به اندازه حسرت زدگي گيسوان تو به يادم مي آيد من در اين شب كه بلند است به اندازه حسرت زدگي شعر چشمان تو را مي خوانم چشم تو چشمه شوق چشم تو ژرفترين راز وجود برگ بيد است كه با...
  7. b A N E l

    دیدی همون اول گفتم: حقشه تو اول بشی.:w11: برای چی بکشی کنار؟..تازه میخام برات رای جمع کنم...

    دیدی همون اول گفتم: حقشه تو اول بشی.:w11: برای چی بکشی کنار؟..تازه میخام برات رای جمع کنم :w12:...اشکال که نداره؟ (گفتم اول ازت اجازه بگیرم بعد....آخه شاید دوس نداشته باشی. :w05: )
  8. b A N E l

    سلام همزادی...میبینم که جفتمون رفتیم فینال: :w11: http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=87218...

    سلام همزادی...میبینم که جفتمون رفتیم فینال: :w11: http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=87218 باز خوبه تو 7تا رای آورده بودی..منو که الکی الکی بردن فینال :biggrin:
  9. b A N E l

    يك كهكشان شكوفه گيلاس نقشي كشيده بود بر آن نيلگون پرند شعري نوشته بود بر آن آبي بلند موسيقي بهار...

    يك كهكشان شكوفه گيلاس نقشي كشيده بود بر آن نيلگون پرند شعري نوشته بود بر آن آبي بلند موسيقي بهار چون موجي از لطافت شادي نشاط نور در صحنه فضا مترنم بود تالار دره راه تا انتهاي دامنه مي پيمود هر ذره وجود من از شور و حال مست بر روي اين ترنم رنگين، آغوش مي گشود ارديبهشت و دره دربند تا هر كجا بود...
  10. b A N E l

    همین جا[IMG]

    همین جا[IMG]
  11. b A N E l

    سلام چطوری ریــفیـــق؟....از قرار چه خبر؟..رفتید؟

    سلام چطوری ریــفیـــق؟....از قرار چه خبر؟..رفتید؟
  12. b A N E l

    حالم خوب است هنوز خواب مي‌بينم ابري مي‌آيد و مرا تا سرآغازِ روييدن ... بدرقه مي‌کند. تابستان که...

    حالم خوب است هنوز خواب مي‌بينم ابري مي‌آيد و مرا تا سرآغازِ روييدن ... بدرقه مي‌کند. تابستان که بيايد نمي‌دانم چندساله مي‌شوم اما صداي غريبي مرتب مي‌گويدم: - پس تو کي خواهي مُرد!؟ ري‌را ...! به کوري چشمِ کلاغ عقاب‌ها هرگز نمي‌ميرند! مهم نيست تو که آن بيدِ بالِ حوض را به خاطر داري ...! همين...
  13. b A N E l

    از تهي سرشار جويبار لحظه ها جاري است چون سبوي تشنه کاندر خواب بيند آب واندر آب بيند سنگ دوستان...

    از تهي سرشار جويبار لحظه ها جاري است چون سبوي تشنه کاندر خواب بيند آب واندر آب بيند سنگ دوستان و دشمنان را مي شناسم من زندگي را دوست مي دارم مرگ را دشمن واي،اما با که بايد گفت اين؟ من دوستي دارم که به دشمن خواهم از او التجا بردن جويبار لحظه ها جاري ...تا بعد...:w30:
  14. b A N E l

    وقتي که ديگر نبود ، من به بودنش نيازمند شدم. وقتي که ديگر رفت ،...

    وقتي که ديگر نبود ، من به بودنش نيازمند شدم. وقتي که ديگر رفت ، من در انتظار آمدنش نشستم. وقتي که ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد ، من او را دوست داشتم. وقتي که او تمام کرد ، من شروع کردم . وقتي او تمام شد ،...
  15. b A N E l

    از تارم فرود آمدم، کنار برکه رسيدم. ستاره‌اي در خواب طلايي ماهيان افتاد. رشتۀ عطري گسست. آب از...

    از تارم فرود آمدم، کنار برکه رسيدم. ستاره‌اي در خواب طلايي ماهيان افتاد. رشتۀ عطري گسست. آب از سايۀ افسوسي پر شد. موجي غم را به لرزش ني‌ها داد. غم را از لرزش ني‌ها چيدم، به تارم برآمدم، به آيينه رسيدم. غم از دستم در آيينه رها شد: خواب آيينه شکست. از تارم فرود آمدم، ميان برکه و آيينه، گويا گريستم.
  16. b A N E l

    دوباره سلام...چطوری نامهربون؟ :cry: بی خبر میزاری میری؟ نمیگی دلمون میترکه از غصه :w05:

    دوباره سلام...چطوری نامهربون؟ :cry: بی خبر میزاری میری؟ نمیگی دلمون میترکه از غصه :w05:
  17. b A N E l

    خداحافظ ...! خداحافظ پرده‌نشين محفوظِ گريه‌ها خلاصه‌ي هر چه همين هواي هميشۀ عصمت! خداحافظ ...

    خداحافظ ...! خداحافظ پرده‌نشين محفوظِ گريه‌ها خلاصه‌ي هر چه همين هواي هميشۀ عصمت! خداحافظ ...! حالا ديدار ما به نمي‌دانم آن کجاي فراموشي ديدار ما اصلا به همان حوالي هر چه باداباد ديدار ما و ديدارِ ديگراني که ما را نديده‌اند. قرارِ ما از همان ابتداي علاقه پيدا بود قرار ما به سينه سپردن دريا و...
  18. b A N E l

    نه من سراغ شعر مي‌روم نه شعر از منِ ساده سراغي گرفته است تنها در تو به شادماني مي‌نگرم ري‌را...

    نه من سراغ شعر مي‌روم نه شعر از منِ ساده سراغي گرفته است تنها در تو به شادماني مي‌نگرم ري‌را هرگز تا بدين پايه بيدار نبوده‌ام. از شب که گذشتيم حرفي بزن سلام‌نوش ليمويِ گس! نه من سراغ شعر مي‌روم نه شعر از منِ ساده سراغي گرفته است تنها در تو به حيرت مي‌نگرم ري‌را هرگز تا بدين پايه عاشق...
  19. b A N E l

    بيا برويم رو به روي بادِ شمال آن سوي پرچين گريه‌ها سرپناهي خيس از مژه‌هاي ماه را بلدم که...

    بيا برويم رو به روي بادِ شمال آن سوي پرچين گريه‌ها سرپناهي خيس از مژه‌هاي ماه را بلدم که بي‌راهه‌ي دريا نيست. ديگر از اين همه سلام ضبط شده بر آدابِ لاجرم خسته‌ام بيا برويم! آن سوي هر چه حرف و حديثِ امروز است هميشه سکوتي براي آرامش و فراموشي ما باقي‌ست مي‌توانيم بدون تکلم خاطره‌يي حتا کامل...
  20. b A N E l

    مي‌ترسم، مضطرب‌ام و با آن که مي‌ترسم و مضطرب‌ام باز با تو تا آخرِ دنيا هستم مي‌آيم کنار...

    مي‌ترسم، مضطرب‌ام و با آن که مي‌ترسم و مضطرب‌ام باز با تو تا آخرِ دنيا هستم مي‌آيم کنار گفت‌وگويي ساده تمام رؤياهايت را بيدار مي‌کنم و آهسته زير لب مي‌گويم برايت آب آورده‌ام، تشنه نيستي؟ فردا به احتمال قوي باران خواهد آمد. تو پيش‌بيني کرده بودي که باد نمي‌آيد با اين همه ... ديروز پي صدايي ساده...
بالا