خاطراتت را ...
جای مسکن میخورم...
شاید...
درد نبودنت را جبران کنند...
در حالی که...
تو آسوده آرمیده ای
بی آنکه به فکر
بیخوابی های شبانه من باشی...
[IMG]
چه خوشم من !
همه جا هستم و با همه کس
با خود اما نه
این روزها
در هوای ابر و باران و خورشید و پایان پرسه می زنم
در میان این حیرانی
زبان گفتنم نیست
یک پارچه نگاهم من ..
میلاد ثامن الحجج مبارک
چیزی هست در صدای باران
در بارش برف
در سکوت
در وزش هر نسیم
در بوی کاهگل دیوار باران خورده
که به جای خالی تو
اشاره می کند
و من لبریز خورشیدهایی که هر روز
هزار بار در من غروب می کنند ...
چیزی هست در صدای باران
در بارش برف
در سکوت
در وزش هر نسیم
در بوی کاهگل دیوار باران خورده
که به جای خالی تو
اشاره می کند
و من لبریز خورشیدهایی که هر روز
هزار بار در من غروب می کنند ...
چیزی هست در صدای باران
در بارش برف
در سکوت
در وزش هر نسیم
در بوی کاهگل دیوار باران خورده
که به جای خالی تو
اشاره می کند
و من لبریز خورشیدهایی که هر روز
هزار بار در من غروب می کنند ...