نتایح جستجو

آرام باش آرام باش عزیز من آرام باش حکایت دریاست زندگى گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى گاهى هم فرو مى‏رویم، چشم‏هاى‏مان را مى‏بندیم، همه جا تاریکى است، آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون مى‏آوریم و تلألوء آفتاب را مى‏بینیم زیر بوته‏ئى از برف که این دفعه درست...

:surprised:کجا بودی ثمین؟ فرق کردیا ی جوری ن؟ دلنگرون شدم خوبی؟زودی بیا ها...

[IMG]

آرام باش آرام باش عزیز من آرام باش حکایت دریاست زندگى گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى گاهى هم فرو مى‏رویم، چشم‏هاى‏مان را مى‏بندیم، همه جا تاریکى است، آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون مى‏آوریم و تلألوء آفتاب را مى‏بینیم زیر بوته‏ئى از برف که این دفعه درست...

سلام علی عزیز خوبی؟ ممنونم بابت محبتات

[IMG]

سلام گلم خوبی؟ م خوبم مشغول درسام :) ت چطو

آرام باش آرام باش عزیز من آرام باش حکایت دریاست زندگى گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى گاهى هم فرو مى‏رویم، چشم‏هاى‏مان را مى‏بندیم، همه جا تاریکى است، آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون مى‏آوریم و تلألوء آفتاب را مى‏بینیم زیر بوته‏ئى از برف که این دفعه درست...

وات ؟ : )

آخه میخام محکم کاری کنم :) نگفتی گلوت پیش کی گیر کرده ها؟:دی

تا س نشه بازی نشه :)

سلام مریمی

زَن کِ باشیــــ. زن که باشی ... عاقبت یک جایی ،یک وقتی... به قول شازده کوچولو... اهلی یک نفر می شود ... و دلت ،برای نوازش هایش تنگ میشود

نخیر:دی منظورم این بود خودت کل پ رو بپاک تنبلللللللل

زَن کِ باشیــــ. زن که باشی ... عاقبت یک جایی ،یک وقتی... به قول شازده کوچولو... اهلی یک نفر می شود ... و دلت ،برای نوازش هایش تنگ میشود

زَن کِ باشیــــ. زن که باشی ... عاقبت یک جایی ،یک وقتی... به قول شازده کوچولو... اهلی یک نفر می شود ... و دلت ،برای نوازش هایش تنگ میشود

آرام باش آرام باش عزیز من آرام باش حکایت دریاست زندگى گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى گاهى هم فرو مى‏رویم، چشم‏هاى‏مان را مى‏بندیم، همه جا تاریکى است، آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون مى‏آوریم و تلألوء آفتاب را مى‏بینیم زیر بوته‏ئى از برف که این دفعه درست...

نکنه خودت میخای ردت کنیم بری اره ؟:دی ب م چیکا داری ؟ م دارم درس میخونم :) کی رو زیر سر داری ها ؟ ازم خجالت نکش باباییییییییی:دی

خابی الان ؟ :دی آرام باش آرام باش عزیز من آرام باش حکایت دریاست زندگى گاهى درخشش آفتاب، برق و بوى نمک، ترشح شادمانى گاهى هم فرو مى‏رویم، چشم‏هاى‏مان را مى‏بندیم، همه جا تاریکى است، آرام باش عزیز من آرام باش دوباره سر از آب بیرون مى‏آوریم و تلألوء آفتاب را مى‏بینیم زیر بوته‏ئى از برف...

م کلهم لینک مهدیه ها رو تو لیست تماسم دارم بصورت نامرئی با هم ارتباط داریم:دی برا ناهارم تخمه خوردم:)