نتایح جستجو

من اوووووومــــــــدم

سیماو دروغ؟ نفرمایید زنو که داری بچه رو نمیدونم:d

مگه فحشه؟؟؟ خو منظورم زنو بچت بودن تو یکی از تاپیکاری تولد دیدم یکی از بچه ها گفته بودن زنو بچه داری

کاربرای ناشناسی هستن اکثرا هم تازه وارد

اونش دییه بماند اگه تاپیک همچنان دایر بود دوشنبه میام:) . . . حنا دخدری درمزرعه هم درکل دخی بدی نیست مثه اتی همه جا میشه دیدش:D

ببخشید ینی من بایه ستاره بودنم موندم واسه چند سال بعد؟:( . . . ااخی چقد افسرده شدم راحت راحت میتونم بگم الان 7ماه بود زنگ تفریح نیومده بودم جای من بغل لیدراس:) . . . . وقتی میام این تالار نبوذ حمیت شدیدا احساس میشه

بداخلاق نق نقو غرغرو همش بلده بزنه واقعا که:razz:

بابا؟ راستی بابا شناسنامه من پاکه پاکه قبلنم ازدواج نکردمااااااا:d این یادت نره چه شود روز عروسی اون یکی شوهره از خدمت بیاد اوه اوه طرف هم شدیدا دس ب زن داره

صبرکنم؟ چیکار داری میکنی؟ نزنی پسره عمه جونمو بکشی:( . . . شایدم داری به عمه اس میدیو راپرت ما رو میدی

بابایی 30 ساله باشه الان باس کاملا منو درک کنه بدونه تو دل ما جوونا چ خبره:(

عه بابا میخوای منو پسر عمه دیوونه شیم ما یه لحظه هم نمیتونیم همدیگرو فراموش کنیم:cry: الان شما بزرگترا هرکاری میخواید بکنید

عه بابا یه لحظه مهربونی یه لحظه عصبانی قاطی کردم الان یکم مهربون باش بگو باشه دخدر بابایی من حرفی ندارم.نمیدونی چقد خوشحال میشم اونوخ:d

خو بابا اصن میگم وقتی دونفر همدیگرو میخوان:d حرف زدن واسه چیه جشن ببگیرین تموم شه بره:d

بابایی به من چی میخوای بگی؟ دعواس ؟:cry:

چه صوبتی بابایی؟ چی میخوای بگی؟:cry: عمه که قبول میکنه بگو که تو هم قبول میکنه دییه

میگم بابای سیمایی بدنبود درمورد ازدواجو پسرعمش تاییدی میکردیااااا:redface:

پروف جناب یاسیــــــــ.....:d

خوشحالم که موضوع دیشب یادت رفته اوضاع چطوره؟؟؟میتونم بیام؟؟؟؟:d

جدا از موضوع دیشبه:d میگم سریعا میرم تا دستت به من نرسه برو پروف سیماlovelylinda زندگینامشو بخون:d

من که تازه اومدم اوکی شبت خوش:gol: