روزی غضنفر برای کار قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه.
همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !
غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم .. تو که بلدی نقاشی های منو...