ای شانلی ...
دیگه کار از این حرفا گذشته..
ولی میگم ..تو این وضع از کارا کردن خیلی زوره...[IMG]
امروز داشتم همش از این کارا می کردم...
هنوز یک روز دیگه اش مونده..
چه کار کنیم شانلی..؟؟؟[IMG]
آره می دونم..نمی خواد بگی..یکی دیگه با اسمتو میاد پست می ده..تو اصلانیستی..
فقط نمی دونم چرا این آدمه دو رو بر تالار کامپیوتر هیچ وقت پیداش نمیشه...
اشکال نداره سعید..اینم روی بقیه..[IMG][IMG][IMG]
سلام شانلی عزیزم..[IMG]
ای بابا واقعا باید هم درد شد..منم باهات هم دردی می کنم عزیزم..
بیا با هم شروع تعطیلات جشن بگیریم..[IMG]
[IMG]
دو روز دیگه باز شروع ترم جدیده..نمی دونم قراره کی یک نفس راحت بکشیم..[IMG]
چه خبر دیگه..؟؟
با مدیریت چه می کنی..؟؟؟[IMG]
ممنون ..من فدای تو بشم..
باشه هر موقع یک مقداری جمع کردم حتما خبرت می کنم..بهم بگی چه کار کنم..
لطف داری اکسیژن عزیزم..منم خوشحالم..که انسانهایی با محبتی مثل تو در کنارم دارم..
[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
سلام اکسیژن عزیز...
واقعا با حرفات تحت تاثیر قرار گرفتم
چه قدر خوبه که می تونی کمکی بکنی..کاش منم شرایطی داشتم که می تونستم کمک کنم..
انشالله اگر خدا بخواد چند ماه دیگه استخدام شدم..حتما این کارو می کنم..
برات دعا می کنم اکسیژن عزیزم که همیشه همین طور سالم و شاد باشی
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقرپوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه بازآیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر...