خندهم گرفته که الکی فکرم طرف بچهی دوم رفت و برگشت، حالا الان صدای نوزاد طبقه بالایی تا پایین میاد، تازه فهمیدم نوزاد داره😁
واقعا سخته، من جدا فکرم رو پس گرفتم.
همه دراز کشیدیم و خوابیدیم، اونوقت اون بچه داره گریه میکنه و مادرش داره تلاش میکنه که ساکتش کنه🙄
خیلی سخته، خاطرات برام زنده شد🤦♀️