نتایح جستجو

گردان حنظله شهید علی محمودوند نقل می کند: عملیات والفجر مقدماتی،من جز 17 نفر تخریب چی هایی بودم که از طرف واحدمان به گردان حنظله مامور شدیم.اکثر بچه های این گردان توی این حمله شهید شدند.از ما 17 نفر فقط 3 نفر به عقب برگشتند.بقیه با شهدا رفتند.بچه های این گردان،با آنکه اکثرا پانزده،شانزده سال...

18 بهمن 1361 والفجر مقدماتی منطقه:فکه-چذابه رمز:یا الله.یا الله.یا الله

تیپ 27 و تاسیس آن در هفده بهمن 1360 این یگان رسما در قرارگاه مرکزی کربلا تشکیل شد.سردار رحیم صفوی نقل می کند که آن روز ایشان و شهید حسن باقری داشتند شماره تیپ های نو بنیاد سپاه را تعیین می کردند که حاج احمد متوسلیان وارد شد.شهید باقری به حاج احمد گفت:شماره تیپ تو عدد 27 است،اسمش را خودت انتخاب...

(حجم عکسا رو کم کردم به خاطر بچه هایی که پر سرعت ندارند....!) پدر فقر بسوزه!با من بود ها!!!!:cry:

سلام.جوش یعنی جو اونجا(jav)اوکی؟

سلام بر داداش گلم.نمره ام نسبت به کلاس خوب بود اما خودم اصلا راضی نبودم چون حقم رو نداد سر یه بحث که با استاد کردم به قول بچه ها روی منو کم کرد.این استادمون همیشه گرایش ما رو به تمسخر میگیره.همش متلک میگفت که علمای پدیده انتقال...منم برگشتم گفتم که شما از ما علما تر بودید که افتخار استادی ما رو...

راجع به اون که قضیه مفصله.بهتره این اخطار یه راز بین من و اون که بهش اخطار دادم بمونه.تو خوبی گلم؟عموم داره زندگیشو می کنه.روحیه اش عالیه.اصلا توجه نداره که موهاش کچل شده یا یه دفعه لاغر میشه و یهو به خاطر مصرف قرصها چاق.برام خیلی جای خوشحالی داره که عموم داره با مریضی تومورش که سرطانی هم هست...

سلام.تو چی میگی؟بابا اون دائمیت رو روشن کن.از ایرانسلم به ایراندقت پیام نمیاد!!!!!!!!!دائمیت هم که خدا رو شکر خاموش کردی.تو خودت میدونی که سر قبضم نمی تونم از دائمی پیام بدم.بچه جان تبریک میگم معدل الف شدی.این نشون میده من مستجابالدعا هستم و دعاهام اثر میکنه.راجع به تو هم از دو حال خارج نیست.یا...

رسیدن داداش عزیزمون زادشفق از سرزمین نور به خیر.

یالله عکس از مناطق اگه گرفتی برام بفرست.آخرین بار فکر کنم چهار سال پیش بود رفتم جنوب.خوش گذت؟جوش چطور بود؟

سلام.رسیدن به خیر.خش بمویی.صفا بیاردی.امه چشم دل روشن.امه سوغاتی چی وونه؟

ببین اول معذرت.تقصیر منم بود.باید بیشتر مواظب باشم.تو هم همین کار رو کن.می فهمی دیگه؟البته اون چند روز ناراحتی هم حقم بود.یه تنبیه خوب واسه خودم بود که به هیچ کس اعتماد نکنم.

یعنی چی که هیچی به من نگفتی؟ببین من خودم این روزها به قدر کافی اعصابم به هم ریخته هست!

سلام.علیرضا خودمم هنوز تو شوک او ماجرا هستم.باورت نمیشه اما من تا الان با این جور قضیه ها برخورد نکردم.واقعا برام دردناک بود.آش نخورده و دهن سوخته! در رابطه با هیوا تو باید بیایی خواستگاری و ما تو رو به عنوان غلام بپذیریم!من از اون مادرخانومایی هستم که پدر داماد رو در میارما!می بینم که تو چت هم...

دیروزها کسی را دوست میداشتی... این روزها تنهایی...غمگینی... تمام عمرمان به همین سادگی گذشت...

سلام پهلوون.می بینی کار روزگاررو؟یه الف بچه بیاد کار ما رو راه بندازه!نه بابا خداییش مرد شدی!وقتشه که هیوا رو بدم بهت!:biggrin:

دیروزها کسی را دوست میداشتی این روزها تنهایی...دلتنگی... تمام روزهای زندگیمان چنین می گذرد...:gol:

تا الان نتونستم وارد سایت بشم.ممنونم داداش گلم.انشالله همیشه شاد و خرم باشید.