راستش منم یه زمانی بود که ناامید بودم...یادمه شبا نمیتونستم بخوابم
اصلا افسرده شده بودم...گاهی حتی به مرگ فکر میکردم و برام یه امر ملموسی شده بود
هیچی رو دوست نداشتم...حس میکردم کسی دوستم نداره...کسی کاری بهم نداره...
6 ماه تمام تحت درمان قرار گرفتم...
اما
احساس کردم داروها نمیتونن کاری برام...