پنجره رابازکن!
چشمانت را به آغوش آبی آسمان بسپار وقطره قطره باران را تنفس کن!
بوی خاک خیس ونمناک باغچه را مشام بکش!
صدای پای باران که می آیدرودخانه بی قرار ترمی شود وموج هایش درهیاهوی قطرات می شکند!
فواره برای درآغوش کشیدنش دست نیاز به سوی آسمان برداشته...!
می بینی رقص شمعدانی زیر نوازش...